لازم به ذکر است که منابع تاریخی تصریح کردهاند که حضرت امام رضا (ع) و حضرت معصومه (ع) از یک مادر هستند (6).
نام فاطمه معصومه (س) در زمره راویان و محدثان موثق و معتبر روایات اهل بیت (ع) نیز دیده میشود. محدثان تصریح کردهاند که او، عالمه، محدثه و راویه بود و جز از فرد مورد اعتماد و امین روایت نقل نمیکرد؛ از اینرو، روایاتش مورد توجه و قبول محدثان شیعه و سنی قرار گرفته است (7).
در فضائل و مناقب حضرت فاطمه معصومه (ع) روایاتی وارد شده است که به بعضی از آنها اشاره میکنیم.
- از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: همانا خدا را حرمی است و آن مکه است؛ برای رسول خدا (ص) حرمی است و آن مدینه است؛ آگاه باشید برای امیرالمؤمنین (ع) حرمی است و آن کوفه است؛ آگاه باشید که قم، کوفه کوچک است. آگاه باشید که بهشت را هشت در است؛ سه در آن به سوی قم باز میشود. زنی از فرزندان من در آن قبض روح میشود که با شفاعت او همه شیعیان به بهشت وارد میگردند. نام او فاطمه دختر موسی است (8).
در بحارالانوار در ذیل این حدیث راوی میگوید: این سخن را امام صادق (ع) هنگامی فرمود که هنوز مادر حضرت موسی بن جعفر (ع) به آن حضرت حامله نشده بود (9).
- از امام جواد (ع) نقل شده است که فرمود: «هر که قبر عمهام را در قم زیارت کند، برایش بهشت است» (10).
- از سخنان امام کاظم (ع) است که: «قم آشیانه آل محمد (ص) و پناهگاه شیعیان آل محمد (ص) است» (11).
- حضرت رضا (ع) فرموده است: «پاداش زیارت او بهشت است» (12) و نیز فرمود: «کسی که مرقد مطهر حضرت معصومه (س) را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است» (13).
- نکته قابل توجه اینکه متن زیارتنامه حضرت معصومه (ع) را امام رضا (ع) به سعداشعری آموخته است (14).
مضمون چندین روایت نیز این است که قم به خاطر وجود مبارک فاطمه معصومه (ع) در آن، حرم اهل بیت قلمداد شده است (15).
در منابع روایی و تاریخی القاب زیادی برای آن حضرت نقل شده است که هرکدام بیانگر مقامی از مقامات معنوی این بانوی گرانقدر نزد پروردگار است. مشهورترین لقبهای آن حضرت عبارتند از: معصومه، کریمه اهل بیت، شفیعه.
معصومه: لقب معصومه برگرفتهشده از روایتی است که از امام رضا (ع) نقل شده است: «من زار المعصومه بقم کمن زارنی» (16)؛ کسی که حضرت معصومه را در قم زیارت کند (در ثواب) مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.
لقب «معصومه» هر چند دلالت بر عصمت این بانوی بزرگوار از خطا از آن نوع و در مرتبهای که پیامبر (ص)، حضرت زهرا (ع) و امامان دوازدهگانه برخوردار هستند، نمیکند، اما بیانگر برخورداری او از مرتبه نازل این رتبت ویژه است؛ رتبتی که در انسانهای معمولی یافت نمیشود (17).
شفیعه: بعد از صدیقه طاهره (س) از جهت گستردگی شفاعت، هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه (ع) نمیرسد.
سرانجام این بانوی بزرگوار در در روز 12 ربیعالثانی سال 201 (18) در سن 28 سالگی در قم از دنیا رفتند (19). ماجرای وفات ایشان اینگونه نقل شده است که هنگامیکه به دنبال دعوت و اصرار مأمون (هفتمین خلیفه عباسی) در سال 200 هجری، امام رضا (ع) وارد خراسان شد، امامزادگان بسیاری به عنوان دیدار حضرت از حجاز به ایران آمدند؛ از جمله حضرت معصومه (ع) همراه کاروانی از بستگان خود، به قصد دیدار برادر وارد ایران شدند و وقتی که به ساوه رسیدند، بیمار گردیدند.
پسران سعد اشعری که از شیعیان برجسته در قم بودند، پس از اطلاع از ورود ایشان به ساوه، به استقبال او رفته و با عزت و احترام، او را به قم آوردند، آن حضرت به خانه موسی بن خزرج بن سعد اشعری وارد شدند و پس از 17 (یا 16) روز از دنیا رفتند (20).
قول اصح این است که زمانی که خبر آمدن ایشان به قم رسید، اشراف قم به استقبال رفتند و مقدم بر همه موسی بن خزرج بود. وقتی که خدمت حضرت رسید، مهار شتر او را گرفت و به طرف منزل خودش برد و آن حضرت 17 روز در آنجا بود، سپس وفات فرمودند (21).
در سندی از احمد بن ولید نقل شده است که پس از غسل و کفن، جنازه حضرت را به قبرستان «بابلان» بردند و کنار سردابی که کنده بودند، گذاردند. سپس آل سعد با هم توافق کردند که خادم سالخورده خودشان را که نامش قادر بود و بسیار مرد نیکوکاری بهشمار میرفت، متصدی دفن حضرت معصومه کنند. همین که سراغ آن خادم فرستادند، دیدند دو نفر سوار که صورتهای خود را پوشانده بودند، از جانب رمله (زمین ریگزار) پیدا شدند و وقتی نزدیک جنازه آن حضرت رسیدند، پیاده شدند و بر جنازه ایشان نماز خواندند و پس از خواندن نماز، داخل سرداب شدند و جنازه را دفن کردند؛ بعد از دفن جنازه بیرون آمده، سوار شدند و رفتند و کسی نفهمید ایشان که بودند (22).
پینوشت
1. تذکره الخواص، ص 315؛ علی رفیعی، سید محمد حسینی، زندگانی امام کاظم، مؤسسه فیض کاشانی، 1374، ص16.
2. مستدرک سفینه البحار، ج 8، ص 257؛ محمد محمدی اشتهاردی، نگاهی بر زندگی امام کاظم، نشر مطهر، 1377، چاپ دوم، ص142.
3. عیون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 12.
4. حمید قلندری بردسیری، هشتمین امام، فراگفت، ص160.
5. منتهی الآمال، ج 2، ص 241.
6. به عنوان نمونه ر. ک: دلائل الامامه، ص 149؛ علی رفیعی، سید محمد حسینی، زندگانی امام کاظم، ص17.
7. علی رفیعی، سید محمد حسینی، زندگانی امام کاظم، ص20.
8. بحارالانوار، ج 60، ص 228، ح 95؛ عباس حاجیانی دشتی، زندگانی بابالحوائج حضرت موسی بن جعفر، موعود اسلام، 1388، ص221.
9. بحارالانوار، ج 102، ص 267، ح 5؛ سفینه البحار، ج 2، ص 446.
10. کاملالزیارات، باب 106، ح 3، ص 324.
11. سفینه البحار، ج 2، ص 446.
12. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 267؛ ثواب الاعمال، ص 89؛ بحارالانوار، ج 102، ص 267، ح 6.
13. ریاحین الشریعه، ج 5، ص 35.
14. بحار، ج 102، ص 266.
15. علی رفیعی، سید محمد حسینی، زندگانی امام کاظم، ص19.
16. ناسخ التواریخ، زندگانی موسی بن جعفر (ع) ج 7، ص 337.
17. علی رفیعی، سید محمد حسینی، زندگانی امام کاظم، ص18.
18. درباره روز و سال ولادت و وفات آن حضرت، اقوال دیگری نیز نقل شده است.
19. مستدرک سفینه البحار، ج 8، ص 257؛ گنجینه آثار قم، ج 1، ص 386؛ محمد گلستانی، نکتههای ناب از زندگانی چهارده معصوم، سفیر صبح، 1387، چاپ اول، ص310؛ عباس حاجیانی دشتی، زندگانی بابالحوائج حضرت موسی بن جعفر، ص224.
20. سفینه البحار، ج 2، ص 376؛ محمد محمدی اشتهاردی، نگاهی بر زندگی امام کاظم، ص142؛ زندگانی بابالحوائج حضرت موسی بن جعفر، ص224؛ محمد جواد نجفی، ستارگان درخشان (سرگذشت حضرت موسی بن جعفر)، کتابفروشی اسلامیه، 1376، ج9، چاپ پنجم، ص97.
21. معصومه قم یا آشیانه اهل بیت، ص 37 و 38.
22. عباس حاجیانی دشتی، زندگانی بابالحوائج حضرت موسی بن جعفر، ص225؛ محمد جواد نجفی، ستارگان درخشان، ص97.
صفحات: 1· 2