- کارگاههای دانشافزایی برای توانمندی اساتید باید چگونه باشد؟
برخی در این رابطه نظرات جدیدی ارائه داده و معتقدند برای کسانی که میخواهند وارد عرصهی تدریس شوند، کارگاههای آموزشی گذاشته شود. در سالهای اخیر هم تشکلهای خوبی در حوزه به وجود آمده. مثلاً در رابطه با چگونگی شیوه تدریس اساتید این بحث مطرح شد که اگر استادی قصد تدریس دروس عالی را دارد، صدای او ضبط شود. این نظر مورد نقد قرار گرفت ممکن است در آن روز، استاد آمادگی لازم برای تدریس را نداشته باشد.
پیشنهاد دیگری هم مطرح شد یعنی اساتید علاوه بر امتحان اولیه (که هر استادی ملزم به شرکت در آن میباشد)، بار دیگر مورد امتحان قرار گیرند.
همه این نظریات مورد نقد قرار گرفت؛ اما شیوهای که در طول تاریخ حوزههای علمیه معمول و مرسوم بوده، این است که هر استادی که میخواست کُرسی تدریس داشته باشد، از همان ابتدای تحصیل، مشغول به تدریس میشد. به طور مثال، زمانی که طلبه در حال خواندن ادبیات بود از همان زمان میتوانست درسی را که میخواند، تدریس نماید.
شیوه درسی حوزه این است که ابتدا ادبیات، بعد منطق و معانی و بیان، معالم یا اصول مظفّر و یا قوانین الاصول، لُمعَتَین شهیدَین، رسائل و مکاسب شیخ انصاری و کفایة الاصول مرحوم آخوند و بعد دروس خارجِ فقه و اصول خوانده میشود و طلبه همزمان با تحصیل در هر کدام از دروس مذکور، آن درس را تدریس کرده، یا این که دروس سال قبل را میتوانست تدریس کند. این شیوهی حوزههای علمیه، از بهترین شیوههای استادپروری در طول تاریخ حوزههای علمیه بود که ثمرات زیادی هم داشته است.
البته این سخن به این معنا نیست که برخی ابتدا به ساکن نتوانند کفایه الاصول یا مکاسب شیخ را تدریس کنند، ولی غالباً افرادی که بهترتیب از دروس پایین شروع به تدریس میکنند، در انتقال مفاهیم موفقتر هستند.
اگر استادی که سطوح پایین را تدریس نکرده، احتمال اینکه در تدریس سطوح بالاتر هم دچار مشکل شود، زیاد خواهد بود؛ به عبارت دیگر، کسی که لُمعتَین را تدریس نکرده و با اقسام بیع (مُساومه، مُواضعه، مُرابحه و…) آشنایی نداشته باشد، زمانی که به تدریس مکاسب میپردازد، با مشکل روبرو خواهد شد.
سنت استادپروری در حوزه حفظ شود
بنابراین، سنّت حسنه در طول تاریخ حوزه شیعه، این بود که اساتید، از دروس پایین به تدریس علوم پرداخته و به سطوح عالیه میرسیدند؛ مخصوصاً در دوره محقق اول به بعد که کتاب به صورت رسمی در تدریس حوزهها به صحنه آورده شد. مثلاً کتاب شرایع، کتاب درسی حوزه قرار داده شد.
این مسأله بعد از مرحوم آیت الله وحید بهبهانی و مرحوم شیخ انصاری رسمیت بیشتری پیدا کرد و البته شیوه تدریس اساتید در همه ادوار، شروع تدریس از دروس پایین مثل ادبیات بوده است.
این شیوه الآن نیز باید در گفتمان اساتید رسمیت داشته باشد؛ یعنی کسی که میخواهد در حوزه کُرسی تدریس داشته باشد میتواند از دروس ابتدایی شروع کرده، تا به دروس بالاتر برسد.
اگر کسی بدون این که کتابهای اصولی را که در پایههای پایینتر تدریس میشود، تدریس نکند (مثل اصول مظفر، معالم، قوانین، موجز و…) و بهیکباره به تدریس کفایه مشغول شود، دچار مشکل خواهد شد.
ایجاد کارگاههای آموزشی، چه بسا محدودیت ایجاد کند چون یکی از مُحسّنات حوزه شیعه این بوده که همه افراد میتوانستند وارد تدریس شوند، اما با ایجاد چنین کارگاههایی، به نظر میرسد چندان موفقیتآمیز نباشد و باید فضا و سنّتی که در طول تاریخ شیعه استمرار داشته حفظ شود.
بسیاری از سنتهای حوزههای شیعه به یادگار مانده، که از افتخارات ما محسوب میشود. در صورت از دست دادن این سنتها معلوم نیست که طرحهای جدید بتواند در این زمینه پاسخگو باشد.
شاید در این دوره یکی از عواملی که باعث میشود تا برخی از طلاب تمایل کمی نسبت به کتابهای حوزوی داشته باشند، این است که این سنّتهای حسنه کنار گذاشته شده. در گذشته یکی از افتخارات افراد در حوزه این بود هر کسی که وارد حوزه میشد، به هیچ وجه دوست نداشت دروس حوزه را با سبک و روش سنتی رها کند.
امروزه کسانی که در عرصه مدیریت اجرایی حوزههای علمیه حضور دارند، به خاطر از دست دادن چنین سنتهای پسندیدهای غبطه میخورند. بنابراین همان شیوهای که تا به حال متداول بوده میتواند پاسخگوی نیازهای حوزوی و جامعه باشد.
خواندن این مقاله را در روزهای بعد ادامه دهید
صفحات: 1· 2