نظر از: رحیمی [عضو] 

با سلام
الله‏اكبر! گويا از ذره بودن، بوى خلاصى و از قطره بودن بوى نجات مى‏آيد. از شوقِ شنيدن نام يار، سر به راه به سوى او مى‏روم. تا آن كه بر در جايگاهى كه اذان گفته شد، برسم. حال با دلى سرشار از اراده و تصميم و مملو از عشق و ارادت سر به آستان بايد گذاشت و بايد از خود گذشت و تسليم معبود خويش شد.
بايد به نماز ايستاد؛ بايد با خدا بدون واسطه سخن گفت. آرى بايد نماز خواند، نماز:
محنت اين سرا بكش، ريح نجات مى‏رسد
در ظلمات صبر كن، آب حيات مى‏رسد
گر تو كنى به دوست رو، تن بدهى به حكم او
صد مددش به جان تو از جذبات مى‏رسد
بهر حلاوت حيات، تن به نبات عشق ده
چوب، چو در شكر رسد، شاخ نبات مى‏شود
بار صلات را بكش، تلخى صوم را بچش
بهر صلات و صوم از او، صد صلوات مى‏رسد
حج بگذار اگر تو را هست توان و طاقتى
در ره كعبه حاج را، صد بركات مى‏رسد
عشق بورز اى پسر، در ره عشق باز سر
كشته عشق دوست را، تازه حيات مى‏رسد
در ره حق ثبات ورز تا برسى به دوست فيض
عذر فتور خواستن، كى به ثبات مى‏رسد

گفت پيغمبر، ركوع است و سجود
بر در حق كوفتن، حلقه وجود
حلقه آن در، هر آن كو مى‏زند
بهر او، دولت سرى بيرون كند

نماز، محبوب عارفان، بهشت خلوص اُنس و معراج‏السالكين و صلوةالعارفين است. نماز، موهبت و سرچشمه فيض است كه لايزال در اختيار ما قرار داده است.

1392/10/22 @ 17:11


فرم در حال بارگذاری ...

کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان