براي پاسخ پرسش فوق ابتدا بايد ريشه هاي اصلي ابتلاء انسان به گناه را بشناسيم تا در گام بعدي بتوانيم پاسخ پرسش را به خوبي درك كنيم.
1. محبت دنيا:براساس آيه شريفه »زُيِّنَ للناس حُبُّ الشهوات من النساء و البنين و القناطير المقنطرة من الذهب و الفضة و الخيل المسومة و الانعام و الحرث، ذلك متاع الحياة الدنيا» (14 آل عمران) كه مي فرمايد: محبت امور مادي از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسب هاي ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم زيبا جلوه داده شده اند مي توان فهميد كه ميل و علاقه به دنيا در درون همه انسان ها وجود دارد و هر انساني براساس خلقت و غريزه خود، نوعي كشش و تمايل به امور دنيوي دارد. از طرف ديگر، در روايات مي خوانيم كه امام زين العابدين ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «حب الدّنيا رأس كل خطيئه»(1). محبت دنيا سرمايه همه گناهان و خطاهاي انسان است. به سادگي مي توان نتيجه گرفت كه هر انساني در درون خود،نيروهايي دارد كه او را به سوي گناه مي كشاند.
2. هواي نفس: آية شريفه «ان النفس الأمّارَة بالسوء إلّا ما رحم ربي» (يوسف، 53) از زبان حضرت يوسف ـ عليه السلام ـ نقل ميكند كه نفس آدمي او را به بدي ها امر مي كند مگرآنكه پروردگارم رحم كند. و لذا يكي ديگر از زمينه هاي گناه، هواي نفس و كشش هاي نفساني است كه در دورن همه انسان ها مشترك است.
3. خواسته بي حد و پايان: خداوند متعال در سورة قيامت آيه 5 مي فرمايد: «بل يريد الانسان ليفجر أمامه». انسان مي خواهد كه راه مقابل او باز باشد و هر چه مي خواهد انجام دهد. كه اشاره به مرزشكني و محدوديت ناشناسي انسان دارد. و جالب است كه اين آيه در سوره قيامت درباره كساني است كه قيامت را مي شناسند و به آن باور دارند.(2) و در عين حال باز هم در پي اميال و آمال خود هستند. آدمي هم دنيا خواه است و هم در اين دنياخواهي هيچ مرزي را به رسميت نمي شناسد.
4. دوستان ناباب: روزي كه ظالم بر دست خود مي كوبد(حسرت مي خورد) و مي گويد اي كاش! با پيامبر راهي بر مي گزيدم. و اي بر من! اي كاش! فلان شخص را به دوستي انتخاب نمي كردم. او مرا از ياد خدا باز داشت بعد از آنكه بر من عرصه شد».
5. تاثير عوامل فرهنگي بيگانه: رسانه هاي تبليغي دنيا از همة همت خود براي نشر افكار و روش خود سود مي جويند، هزينه مي كنند، خود را به آب و آتش مي زنند. در اين ميان ايمان هاي ضعيف و افكار بي ثبات در معرض خطر جدي قرار دارند و زود اثر مي پذيرند. اين روش دشمنان انسانيت اگر چه تازه نيست. ولي در زمان ما شكلي علمي و حساب شده يافته است. از جمله با تحميل بعضي كلاهاي خود مثل مدها، بعضي از ابزار و وسايل زندگي، سبك معماري و… در صدد تحميل و تلقين فرهنگ خود اند.
6. ديگر عوامل:عواملي كه برشمرده شد، همه زمينه ساز هستند نه علت اصلي ارتكاب گناه، با مطالعه بيشتر در آيات و روايات، مي توان زمينه هاي ديگري نيز يافت، از جمله وسوسه هاي شيطان و دوستان ناباب و ….، ولي آن چه علت اصلي است و اگر نباشد آدمي به دام گناه نمي افتد، غفلت از ياد خداست. و مجموعه عوامل فوق وقتي كارگرند كه آدمي غافل از ياد حق باشد. اين حقيقت را مي توان از آياتي چند از قرآن كريم استفاده كرد.
آية 91 سوره مائده مي فرمايد: «شيطان مي خواهد با شراب و قمار شما را از ياد خدا بازدارد.» يا در آية 36 از سوره زخرف مي فرمايد: «و من يعش عن ذكر الرحمان نقيض له شيطاناً فهو له قرين». كسي كه زندگي بدون ياد حق را پيشه كند، شيطاني را هم نشين او خواهيم ساخت. و روشن است كه اگر شيطان هم نشين كسي باشد، به كدام وادي خواهد رفت. در سوره جمعه آية 9 مي فرمايد: «اي كساني كه ايمان آورده ايد، اموال و اولاد، شما را از ياد خدا باز ندارد. اگر كسي چنين گرفتار شود، از زيان كنندگان است».
در آيه 29 سوره نجم ازكساني نام مي برد كه به ياد خدا پشت كرده اند و مراد آنها فقط حيات دنيوي است. در آيه 7 از سورة يونس،كساني را كه اميدي به لقاء پروردگار ندارند و راضي به حيات دنيوي شده و به آن اطمينان كرده اند با عنوان غافلون توصيف كرده است.
در آيات بي شمار ديگري به اين حقيقت اشاره شده است و روشن است كه هر جا كه مفهوم ذكر به ميان آمده نقطه مقابل آن غفلت است و اگر توصيه به ذكر كثير شده در واقع از غفلت نهي شده است.
در روايات نيز غفلت را مضرترين دشمن ناميده اند و نيز در حديث قدسي آمده است كه هر كس از من غافل شود، ديگر مهم نيست كه در كدام وادي هلاك شود. و امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: «اگر شيطان دشمن ماست پس غفلت چرا؟(3)»
7. در بحث ايمان به معاد نيز كه مهمترين ركن سعادت مندي انسان است همين بحث وجود دارد. يعني درباره كساني كه جهان آخرت را پذيرفته اند عامل اصلي انحراف، غفلت از قيامت است در قرآن كريم از آن به نسيان معاد تعبير شده است. «فاليوم ننساهم كما نسوا لقاء يومهم هذا» (51، اعراف) «لهم غذاب شديد بما نسوا يوم الحساب» (26 ص) «و قيل اليوم ننساكم كما نسيتم لقاء يومكم هذا» ( 34، جاثيه)(4)
اين آيات و برخي آيات ديگر هم چون آيه 14 سوره سجده، بيانگر اين نكتهاند كه آن چه مهم است نه فقط ايمان و باور به معاداست بلكه توجه داشتن و تذكر هميشگي نسبت به معاد است.
توصيه به ياد مرگ و قيامت روايات فراواني به ياد مرگ و قيامت توصيه كرده اند، و آن را عامل اصلي بازدارندگي از گناه دانسته اند. امام صادق ـ عليه السلام ـ در روايتي ياد مرگ را باعث ريشه كني غفلت و از بين بردن شهوات در دل انسان دانسته اند. اميرالمؤمنين علي ـ عليه السلام ـ فرمودند: «كسي كه ذكر موت كند به مقدار كمي از دنيا رضايت مي دهد»، در چند روايت، ذكر مرگ و قيامت عامل زهد در دنيا معرفي شده است. هم چنين اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمودند هر گاه نفس شما در مورد شهوات با شما نزاع كرد (شما را به سوي شهوات دعوت كرد) بسيار ياد مرگ كنيد، كه مرگ براي موعظه كافي است.(5)
آن چه مهم تر از ايمان است و ايمان هم بدون آن ناكافي است تذكر دائمي است هم نسبت به خدا و هم معاد.
پی نوشت ها:
1. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، بيروت، دارالحديث، چاپ سوم، 1419 ق، ج 2، ص 896.
2. ر.ك: قرآن كريم، با ترجمه آيت الله ناصر مكارم شيرازي، كه آيه را با همين نكته ترجمه كرده است.
3. ر.ك: ميزان الحكمه، همان، ج 5، ص 2284.
4. ترجمه آيات به ترتيب عبارتند از: پس امروز آن ها را فراموش مي كنيم چنان كه ايشان نيز ديدار امروز را فراموش كردند ـ براي ايشان عذابي شديد است به خاطر فراموشي روز حساب ـ و گفته مي شود امروز فراموش مي شويد چنان كه ديدار امروز را فراموش كرديد.
5. درباره روايات ذكر موت ر.ك: ميزان الحكمة، همان، ج 7، ص 2964 ـ 2966.