اگر به دنیای اعداد و ارقام سری بزنیم و دادههای آماری امروز را با گذشته مقایسه کنیم، آن وقت ارتباط بینی با سبک زندگی اصلاً برایمان عجیب و سؤالبرانگیز نیست. تازه حالا باید لب، چانه، گونه و پیشانی را هم در تساوی سبک زندگی جای داد، به خصوص آنکه بینیهای عمل کرده، گونههای برجسته شده با پروتز و چانههای فرم گرفته درست شبیه فلان هنرپیشه غربی و پیشانیها و اطراف چشمهایی که برای فرار از حقیقتی تحت عنوان «پیری» طعم تلخ سم بوتاکس را میچشند، فقط متعلق به بانوان نیست و اگر سری به مطب پزشکان متخصص جراحیهای زیبایی بزنید میبینید بسیاری از مراجعهکنندگان این مطبها مرد هستند.
هر چند گاهی وقتها برای این تغییرات و در واقع شبیه شدن به الگوهایی که در ذهنشان به عنوان الگوی زیبا و برتر شکل گرفته، بهای گزافی را میپردازند و هرگز چهرهشان آن چیزی نخواهد شد که در رؤیاهایشان میدیدند و برای رسیدن به آن پایشان به کلینیکهای جراحی زیبایی باز شده بود.
این گرایش روزافزون به انجام جراحیهای زیبایی در میان مردان کشورمان در حالی است که روزگاری نه چندان دور داشتن بینی بزرگ نه فقط ایرادی برای مردان به حساب نمیآمد بلکه به قول قدیمیها چهرهشان را «مردانهتر» میکرد. با نگاه کردن در چهره برخی از مردان امروزی اما انگار هیچ اثری از تعریف قدیمی چهره مردانه نمیبینید و ابروهای برداشته شده و بینی عمل کرده برخی آقایان حکایت از آن دارد که سبک زندگی القا شده به مردم کشورمان میخواهد مردان را «زنواره» کند.
شاید تا همین 5-4 سال پیش انجام عملهای جراحی زیبایی به خانمها محدود میشد و دراین بین جراحیهای زیبایی بینی بود که بازار جراحان این رشته را رونق میداد. در این میان باز هم کمتر میدیدیم خانمی در سن و سال حدود 40 سالگی اقدام به انجام عمل جراحی زیبایی بینی بکند و چنین عملهایی مختص جوانان بود. حالا اما خیلی وقتها مشتریان پر و پا قرص کلینیکهای زیبایی دختران جوان نیستند بلکه خانمها و آقایان میانسالی هستند که میخواهند پیری را در پشت نقابی از بوتاکس و اعمال جراحی زیبایی پنهان کنند.
این در حالی است که در فرهنگ و سبک اصیل زندگی ایرانی- اسلامی افراد مسن مانند گنجهای بیپایان هستند و هر خطی که روی پیشانی، گوشه چشمها و صورت مینشیند، حکایت از همان چند پیراهنی دارد که افراد مسن بیشتر از جوانها پاره کردهاند و به آنها بصیرت دیدن خیلی چیزها را میدهد حتی اگر این حقایق در «خشت خام» باشد. امروز اما برخی از افرادی که پا به سن گذاشتهاند نیز ترجیح میدهند هزینه کنند و ریسک اعمال جراحی زیبایی را بپردازند تا وقتی دیگران نگاهشان میکنند، تصور کنند چند سالی از سن واقعیشان جوانترند.
هر چند توجه به ظاهر و آراستگی اصلاً بد نیست و خیلی هم خوب و لازم است اما این ظاهرگرایی افراطی در میان برخی از افراد جامعه ما خیلی نشانه خوبی نیست. گرایش افراطی به عملهای زیبایی و شدت گرفتن این گرایش در آقایان جامعه ایران نشانهای است از جنس همان نشانههایی که نگرانی رهبر معظم انقلاب را درباره تغییرات به وجود آمده در سبک زندگی مردم کشورمان در پی داشت.
در واقع همانگونه که باید نگران «مردواره» شدن زنها با جدایی آنان از نقشهای اصلی و فطریشان یعنی مادری و همسری باشیم، «زن واره» شدن و تغییر شکل و شمایل ظاهری مردان نیز میتواند نقشهای یک مرد را چه در محیط خانواده و چه در فضای جامعه تحت تأثیر قرار دهد و حکایت از نفوذ سبک زندگی نادرست در جامعهای است که خود مهد و خاستگاه اصیلترین تمدن و سبک زندگی یعنی سبک زندگی ایرانی- اسلامی است.
اما اگر میخواهید دلیل نوشته شدن این گزارش و طرح این نگرانی را بدانید باید با ما به دنیای آمار و ارقام سفر کنید. براساس آمارهایی که پزشکان و متخصصان زیبایی و رینوپلاستی میدهند، اعمال زیبایی در حوزه مردان سالانه 10 تا 20 درصد افزایش مییابد. هرچند انگار در این حوزه هم آمار و ارقام خیلی دقیقی وجود ندارد و با یک بررسی جامعتر به طور یقین مشاهده خواهد شد که مراجعات آقایان متقاضی زیباتر به نظر رسیدن، از این هم بیشتر است. در این بین ظاهراً بیشترین اعمال جراحی زیبایی مردان مربوط به تزریق بوتاکس است که به گفته دکتر سیدکمال فروتن حدود 40 تا 50 درصد هم رشد داشته است.
جراحی بینی و رینوپلاستی اما در این بین رتبه دوم جراحی زیبایی مردان را به خود اختصاص میدهد و گذاشتن گونه و ساکشن به ویژه ساکشن چربیهای شکم از جمله اعمال جراحی زیبایی است که در بین آقایان رشد محسوسی داشته است. پس اگرچه انکار نمیکنیم که پرداختن به جراحیهای زیبایی در آقایان وسعت چندانی ندارد و هنوز هم درصد قابل توجهی از مردان جامعه چه جوانان و چه میانسالان خود را همانگونه که هستند، میپذیرند و باور دارند اما صرفنظر از آمار و اطلاعات ذکر شده اگر در میان دوستان، اقوام و آشنایان خودتان هم نگاهی بیندازید، یقیناً میتوانید مردهایی را ببینید که چهره خود را به تیغ جراحان سپردهاند.
با این تفاسیر بدون شک شما هم قبول دارید که این تغییرات اساسی در چهره برخی زنان و صد البته برخی مردان جامعه ما یک نشانه است؛ نشانهای از تغییرات نرم و خزندهای که در ارزشها، باورها، نگاه و معیارهای مردم کشورمان روی داده است.
اما ببینیم نگاه یک روانشناس به چنین موضوعی چیست؟ دکتر شهرام وزیری ضمن اشاره به تأکید دین مبین اسلام به نظافت میافزاید: اما وقتی توجه به ظاهر از حد و حدود تمیزی و نظم فراتر برود، دیگر این موضوع قابل بحث و بررسی است. به باور این روانشناس ارزشها دائماً در حال تغییر هستند و گاهی وقتها دستهایی پنهان یا حتی آشکار ارزشهای جدید را برای ما تعریف میکنند.
وی با اشاره به القای نیاز به کمک تبلیغات میافزاید: برای مهندسی افکار مردم باید ایجاد نیاز کرد و در مرحله بعد برای این نیاز پاسخ داشت و این رویکردی است که در مسئلهای مانند جراحیهای زیبایی هم ورود مییابد. وزیری به شخصیتهای اصلی فیلمهای هالیوودی اشاره میکند و میافزاید: چهره و ظاهر شخصیتهای اول این فیلمها به نوعی به بیننده القا میکند که معیار زیبایی چهره شبیه بودن به بازیگر نقشهای مهم و تأثیرگذار فیلم است و از همینرو ما شاهد آن هستیم که خیلی وقتها افراد زیر تیغ جراح پلاستیک میروند تا چهرهشان شبیه الگوهای ارائه شده در این رسانهها باشد زیرا با گذشت زمان و تکرار و تلقین این چهرهها، مخاطب آنها را به عنوان الگو در ذهن خود میپذیرد و تلاش میکند تا به این الگوها نزدیک شود.
این استاد دانشگاه گرایش افراطی و انجام جراحیهای زیبایی برای زیباتر شدن را نوعی از دغلبازی قلمداد میکند و میافزاید: این دغلبازیها را گاهی در رفتارهای اجتماعی افراد هم مشاهده میکنیم. وی در عین حال به یک اختلال شخصیتی که در برخی افراد وجود دارد و آنها را به انجام چنین کارهایی ترغیب میکند هم اشاره دارد. اختلال «بد ریخت انگاری» در برخی افراد موجب میشود تا آنها تصور نامناسبی از چهره و ظاهر خود داشته باشند و تلاش کنند از هر راهی که شده این ظاهر را تغییر دهند، هر چند این افراد معمولاً پس از اعمال جراحی زیبایی هم از ظاهر جدید خود راضی نخواهند بود.
وزیری نیز ظاهرپسندشدن مردم در سبک زندگی تازهای که در جامعه ما جا افتاده است را به عنوان یک عامل مهم در بحث افزایش گرایش افراد جامعه به سمت و سوی جراحیهای زیبایی میداند. این روانشناس هم کارشناسان، سیاستگذاران و برنامهریزان جامعه را مسئول بازبینی و اصلاح انحرافات سبک زندگی جامعه امروز میداند و معتقد است باید برای این پدیده اجتماعی چارهای اندیشید.
بینیهای عمل شده، ابروهای برداشته و چهرههای زنانه برخی از مردان جامعه بیتردید یک پدیده اجتماعی است که میتوان آن را از زاویه نگاه جامعهشناسانه مورد بررسی قرار داد.
محسن نصری، جامعهشناس ریشه چنین حرکتهایی را در اصالت قائل شدن برای جسم و ظاهر میداند؛ امری که با مبنا و پایه فرهنگ قرآن و اسلام در منافات است. وی میافزاید: برخلاف مکتب اسلام و قرآن که اصالت وجود انسان را بر روح او قرار میدهد، مکاتب مادیگرای غرب برای بعد مادی انسان اصالت قائلند، بنابراین در سبک زندگی غربی هر چیز دنیایی، مادی و جسمانی اهمیت مییابد. به باور این جامعهشناس وقتی در جامعهای این فرهنگ و سبک زندگی راه یابد، زن، مرد، کوچک و بزرگ تحت تأثیر نفوذ ابزار قدرتمند و تأثیرگذار رسانه قرار میگیرند و شاهد تغییراتی در شیوههای زندگی در تمام ابعاد آن خواهیم بود.
نصری میافزاید: پس از انقلاب اسلامی نیز هجمهها و شبیخون فرهنگی روی تبلیغات برای اصالت دادن به جسم و مادیات متمرکز شد بر همین اساس است که میبینیم غرب برای ایجاد تغییرات در سبک زندگی مردم کشورمان تلاش میکند تا هر روز به شکلی ورود یابد، بنابراین شاهد شکلگیری مدهای اجتماعی در زمینههای گوناگون هستیم که یک روز در بحث لباس تجلی مییابد و روز دیگر خود را به صورت گرایش به جراحیهای زیبایی نشان میدهد.
وی افزایش گرایش به سمت و سوی جراحیهای زیبایی را نشانهای از نفوذ سبک زندگی غربی با همان تفکرات اصالت ماده و ظاهر در وجود انسان میداند که با کنار زدن گروههای مرجع و شخصیتها و الگوهای جامعه اسلامی در تلاشند تا ارزشها و نگرش موجود در جامعه ما را از بین ببرند و ارزشها و شخصیتها و الگوهای خود را جایگزین کنند.
از همین روست که میبینیم فرمهای خاصی از چهره به عنوان چهره زیبا و جذاب معرفی میشود و افراد جامعه را با راهکارهای گوناگون ترغیب میکنند تا خود را شبیه آنها نمایند. بنا به تأکید این جامعهشناس خوشبختانه دامنه نفوذ چنین تفکراتی در جامعه ما چندان قابل توجه نیست اما اگر ما نتوانیم سبک زندگی اصیل ایرانی - اسلامی را برای مردم جامعه خودمان به خوبی تبیین و تفسیر نماییم، برخی از افراد جامعه در خلأ فکری فرو میروند و بدیهی است در این میان هجمه رسانهای غرب از طریق ماهوارهها و فضای مجازی به بار مینشیند و ما شاهد تغییرات ظاهری و عمقی سبک زندگی در جامعه خودمان خواهیم بود.
به باور وی با تلاش غرب و کوتاهی خودمان در این مسیر باید نگران نفوذ و حاکمیت فرهنگ، اندیشهها، ارزشها، باورها و در یک کلام سبک زندگی غربی در جامعه خود باشیم. بنا به تأکید این جامعهشناس نظام تربیتی ما از مهد کودک و پیشدبستانی گرفته تا دانشگاه باید در تبیین ارزشهای سبک زندگی ایرانی - اسلامی تلاش کند و کلید مهندسی فرهنگی جامعه در ستون آموزش و همین طور سیستم رسانهای هر جامعهای است.