1- رفته اند خرید عقد.بعد مادرشوهر گفته مثل این وسیله را برای عروس بزرگه خریدیم، خوب درآمد. اگر می خواهی توهم بردار.بعد جاری بزرگ گریه کرده که نباید وسایل او را مثل من بخرید.و قهر کرده رفته(لباس نه ها، وسیله!مثلا برس جاریها مثل هم بشه.) بعد عروس گریه کرده که خب نه من مثل او نمی خواهم. بعد مادرشوهر گفته که من باید جاریت را ادب کنم.باید همان را بخری.
2- رفته اند خرید عقد. دو تا کفش و یک لباس خریده اند.بعد داماد گفته آخه من چقدر باید پول بدهم و داد زده و دعوا کرده اند و ازدواج به هم خورده است کلا.
>نکته های اخلاقی:
1- اینها نمونه ای از بچه های ماهستند که ما اصرار داریم زودتر ازدواج کنند و بچه های بیشتری بیاورند تا …نکند فقط بچه های طلاق بیشتری داشته باشیم؟ این زنها، زنهایی اند که در جامعه ی ما بزرگ شده اند.نه مدرسه، نه خانواده ، نه مسجد، نه صداوسیما….یک ذره عقل و شعور به اینها نداده است. اینها مردهای ما هستند که نمی دانند وظیفه ی اولیه شان به عنوان شوهر، تقبل هزینه های زن و زندگی است. اینها ما هستیم که بزرگ شده ایم و ازدواج می کنیم و بچه می آوریم و این جامعه را بیشتر و بیشتر منحط می کنیم. چه کسی مقصر نیست؟
2- به عنوان آدمی که همه ی عمر به همه ی سنتهای ازدواج فحش دادم، تازه منطق برخی رسوم را فهمیده ام و البته می دانم آنقدر منطق آنها تحت الشعاع بی منطقی قرار گرفته که گاهی نتیجه ی عکس می دهد. یکی از رسومی که به عقل ناقص من،اجرای آن واجب است خرید قبل از عقد است. با نظام (بی نظام) فعلی ازدواج آدمها هیچ چیز درباره ی رویه ی اقتصادی هم نمی دانند و یکی از علل درگیریها همین است.
به نظر من باید قبل از عقد و به عنوان یکی از مراحل آشنایی خرید بروید تا هر دو بفهمید که همسرتان چگونه خرید می کند؟برای چه چقدر چه طور پول می دهد یا نمی دهد؟ ارزشهای مصرفی اش را بفهمید.سبک زندگی اش و رابطه ی شخصی اش با پول را که بسیار نکته ی تاثیر گذاری است.
خرید عقد باید به داماد بفهماند که دارد عهده دار مخارج یک زندگی می شود و این وظیفه ی او است،نه یک لطف یا امری موقت و لحظه ای. خرید عقد باید به داماد بگوید که عروس چقدر با توان و تمایلات اقتصادی داماد تطابق دارد.
حالا طبیعی است که اگر به جای یک خرید طبیعی،داماد ناگهان ناچار بشود خیلی تومان پول بدهد، دیگر با واقعیت مواجه نشده بلکه در فضایی تصنعی دچار شوک شده است. پس خرید عقد به شکل فعلی، امری چرند است و باید دنبال جایگزین بود.
مثلا شاید بهتر این است که عروس و داماد-بدون عناصر غیرواقعی کننده ای مثل مادر داماد (در نقش کاهشگر هزینه ها) و مادر عروس (در نقش افزاینده ی هزینه ها)- خودشان مثل دو تا آدم بالغ بروند یک حلقه و چار پنج قلم شی دیگر بخرند.
خرید عقد باید به عروس بفهماند که داماد چه قدر خسیس یا عاقل یا گشاده دست است و در ازای خدمت اقتصادی که ارائه می دهد چقدر طلبکار یا منت گذار یا آدم حسابی است.
اما خیلی اوقات خرید در فضای تعارف می گذرد یا از طرف دیگر در فضای شارلاتانیسم: مثلا عروس به منظور ایجاد تصویر خوب صرفه جویی هایی می کند که بعدها نخواهد کرد یا در راستای بدآموزیهای برخی زنان زیاده خرج می کند.پس باز به همان نتیجه می رسیم که باید خرید را برگرداند به منطقش.
گاهی همین خرید وقایعی در بردارد که به دلیل شرایط مصنوعی اش رخ داده و بدل به کینه می شود.این احتمال هم هست که این اتفاقات ازدواج را لغو می کند، در حالیکه چه بسا ازدواج مذکور می توانست،در ادامه خوب باشد. باید این احتمال را بررسی کرد اما به نظرم اگر ازدواجی واقعا خوب باشد و خدا هم بخواهد به این راحتی و به دلایل چرند بعید است لغو شود.
خرید عقد به خصوص اگر در ساعتهای پشت سرهم باشد، باید به شما اطلاعات زیادی در باره ی خود واقعی نام-زد ازدواجتان بدهد و فضا را از حالت تصنعی خارج کند:نمازخوان است؟ کم حوصله است؟صبردارد؟ با مردم چه رفتاری دارد؟ موقع مخالفت با سلیقه تان چه می کند؟…
در خرید عقد در حالت صحیح اش شما باید خودتان باشید و اجازه بدهید طرفتان بشناسدتان . ممکن است به این نتیجه برسید که هماهنگ نیستید یا حتی متضادید. در این صورت یا مسائلتان را قبل از ازدواج حل کنید یا اصلا ازدواج نکنید. بدیهی است این اهداف خرید عقد بعد از عقد دیگر محقق نمی شود.پس قبل از ازدواج به خرید بروید. در ضمن هر خسیس یا ولخرجی می تواند در دوسه مورد تظاهر کند. اما عموما اگر آزمونها بیشتر شود،نتایج واقعی تر می شود. و البته فقط خدا می داند و می تواند به ما کمک کند. پس به اینها توکل نکنید.
یک تقلب به داماد: می توانید بعد از خرید چند قلم به عروس اعلام کنید که فلان قدر بودجه به خرید اختصاص داده اید تا او توان شما را بداند و اگر می خواهد و می تواند رعایتش کند.البته اگر از اول بگویید و عروس بپذیرد،هرگز نمی فهمید او در شرایط واقعی چه منش اقتصادی دارد و ممکن است بعدها در زندگی مشترک له شوید.
نکته1: نمایش خریدها به خلق الله از جمله کارهای زشتی است که به جز آه ندارترها و تحقیر داراترها و کلا توهین به شعور خود و دیگران چیزی نیست. خریدها را تقدیم طرف کنید و خلاص.
نکته2:من کارشناس نیستم و مطالب فوق فقط نظر شخصی اند.
نکته3 و مهم: سفالگر افزود:
یک دلیل بزرگش هم اینست که دامادها اغلب تاکنون در خریدهای یک خانم نظر نداده اند. و اصلا بلد نیستند که چه چیزهایی میشود خرید، از کجاها باید خرید، چه جوری اش خوب و کدامش بد است. و حتی اینکه در مورد هر چیزی قیمت منطقی اش چیست؟ حتی اگر زیاد هم “پسر مامان” نباشند، در این زمینه و در خرید عقد بعنوان اولین تجربه خرید با یک زن، زیاد به مادرشان رجوع خواهند کرد. و مثلا در انتخاب فروشگاه و مارک خرید، یا چه میدانم کم و زیاد خریدنش، این بیشتر مارد داماد است که مدیریت میکند نه خودش.
راستش احساس میکنم بیشتر از خلق پسر، خلق اقتصادی مادرش را درخرید میفهمی!
اما بقیه حواشی، خب بله سودهایی دارد.
نکته ی نهایی:
آنها که هی توصیه به ازدواج می کنند بیایند به جای توصیه ی کلی،چارتا راه مشخص برای شناخت به آدم ها یاد بدهند.بگویند مثلا برای شناخت اقتصادی هم این ده تا گزینه هست.یکی شان بود مثلا می گفت چند بار رستوران بروید.خب خدا امواتش را بیامرزد.بقیه هم راهکار بدهند. شما هم فکر کنید.اصلا خودماها فکر کنیم، بنویسیم، بگوییم، یاد هم بدهیم.اوضاع را بهتر کنیم.
منبع: وبلاگ عقل و زندگي