عنوان: فطرت در قرآن
استاد راهنما: سرکارخانم پروانه تسبیحی
پژوهشگر: الهام عبداله پور
واژه ی فطرت از ماده فطرو به معنای شکافتن، بیرون آمدن، ابتدا و اختراع است وبرنوع ویژه دلالت می کند. کلمه فطربه شکلهای مختلف در قرآن کریم به کاررفته و در همه جا به معنای آفرینش بی سابقه است و تنها یک بار به صورت واژه فطرت در آیه 30 سوره روم آمده است. اصطلاح فطرت در منطق همان قضایای بدیهی (یقینیات) و در عرفان به عالم جبروت تعبیر می شود. فطرت با واژگانی چون غریزه و عادت شباهت ها و تفاوت هایی دارد. هر سه امور تکوینی وغیر اکتسابی هستند اما غریزه، مشترک بین انسان وحیوان است؛ در حالیکه فطرت، خاص آدمی است و شامل جنبه معنوی و روحی انسان می شود و عادت و طبیعت نیز بیشتر در مورد بی جان ها به کار می رود. در مورد ویژگیهای فطرت باید گفت که ثابت و پایدار و فراگیر و همگانی است و جزء امور غیر اکتسابی می باشد؛ هرچند ظهور و بروز آن نیازمند تربیت است. فطرت در آیات دیگری از قرآن؛ مثل آیات میثاق، آیات نسیان، آیات توجه به خدا هنگام احساس خطر،آیات ناظر به محبت الهی و…موردتوجه قرارگرفته است.بایدها و نبایدهای دینی، رابطه مستقیم با فطریات بشر دارند؛ لذا همه ی این ها بر اساس استعدادهای بالقوه انسان وضع شده اند. موضوع فطرت در احادیث مختلف مثلاً بعضی احادیث نهج البلاغه، مورد بررسی قرار گرفته است. گرایش های فطری در انسان به حقیقت جوئی، فضیلت خواهی، زیبایی خواهی، میل به جاودانگی، کمال جویی، گرایش به عشق و پرستش و میل به خلاقیت، تقسیم می شوند