دیگر خسته شده ام. اصلا انگار نه انگار من هستم؟ چرا هیچ حرفی برای گفتن ندارد؟ تقصیر من است یا خودش؟ تا کی می خواهد سکوت کند؟ نکند این سکوت را عمدا انتخاب می کند و می خواهد مرا آزار دهد؟ یا شاید حرف هایش را جای دیگری می زند؟ و هزاران سوال بی جواب دیگر که ذهن خانم هایی را به خود مشغول می کند که همسران کم حرف دارند؛ اما واقعا چرا یک مرد کم حرف است و چه باید کرد؟
قبل از هر چیز یک اصل مهم را نباید فراموش کرد و آن تفاوت زیستی- تکاملی خانم ها و آقایان در صحبت کردن است. خانم ها در صحبت کردن و کلا ارتباط کلامی، بهتر از آقایان عمل می کنند و به خاطر نقش هایشان در خانه و محیط اطرافشان این ویژگی در آن ها تقویت می شود؛ مثلا از همان کودکی برای یک دختربچه قابل قبول تر است اگر عروسکش شکست گریه کند و در مورد غم و ناراحتیش حرف بزند و احساسش را مطرح کند، اما برای یک پسر این کار یک رفتار مردانه به حساب نمی آید و او یاد می گیرد نباید زیاد در مورد احساسش حرف بزند. نباید فراموش کرد در کل نیاز خانم ها به ارتباط کلامی و صحبت کردن بیشتر از آقایان است.
همه کم حرف ها مثل هم هستند؟
کم حرفی مردها با هم فرق دارد. بعضی ها جزء آدم های درونگرا هستند و کلا کم حرف هستند و در اکثر موقعیت های زندگی و کاری زیاد به حرف زدن و صحبت کردن علاقه ندارند. این دسته افراد برایشان فرق نمی کند در جمع دو نفره با همسرشان هستند یا محیط کار یا بین دوستان. این افراد معمولا از صحبت کردن اضافی خوششان نمی آید.
حتما شما خودتان در روزهای نامزدی و اوایل رابطه با همسرتان متوجه این موضوع شده اید. علاوه بر این به خوبی دیده اید که فقط با شما کم حرف نمی زند، بلکه کلا از این که بخواهد زیاد صحبت کند، حس خوبی ندارد. حتی گاهی با شما و در جمع دو نفره تان بیشتر از جمع های خانوادگی یا شلوغ حرف می زند. پس تا این جا شما خیالتان راحت شد که علت کم حرفی همسرتان شما نیستید و این کم حرفی به خاطر بی علاقگی و بی اهمیت بودن شما نیست، بلکه بخشی از شخصیت اوست.
دسته دوم مردهایی هستند که در جمع های مردانه به خوبی حرف می زنند، اما در خانه و کنار همسر زیاد اهل حرف زدن نیستند. خوب باز هم خوب فکر کنید. آیا همیشه همین بوده؟! بی شک جوابتان این است که نه در روزهای اول آشنایی بیشتر حرف می زد؛ آن روزها بسیار خوش صحبت بود، اما حالا چنان در اخبار و تلویزیون یا گزارش فوتبال غرق می شود که انگار من اصلا در خانه حضور ندارم.
چه باید کرد؟
اجازه بدهید با یک مثال ساده و آشنا تفاوت در هدف حرف زدن را مطرح کنیم. ممکن است دو خانم با همدیگر صحبت کنند و ساعت ها از مهمانی هفته قبل و مدل موها و لباس مهمان ها گرفته تا نحوه برخورد آن ها با همدیگر و این که شام یا پذیرایی خوب بود یا بد و نوه خاله شان که در مهمانی بود و قرار است از همسرش جدا شود و خلاصه بی نهایت موضوع ریز و درشت آن مهمانی حرف بزنند.
این دو خانم با هم حرف می زنند، نظر می دهند و انگار حرف هایشان تمامی ندارد. ممکن است حتی در چند دیدار آینده هم بتوانند با آب و تاب در مورد همان مهمانی حرف بزنند.
شک نکنید آقایان بعد از خروج از مهمانی، به یاد ندارند تک تک افراد چه لباسی پوشیده بودند و یا چه اتفاقاتی افتاد. آن ها یک کلیت را در خاطر دارند و خیلی نمی توانند در مورد جزییات مهمانی مورد نظر حرفی برای گفتن داشته باشند.
همان طور که در مثال بالا مشخص است، نوع گفت و گوی زنان یک گفت و گوی آزاد است و ممکن است هدف خاصی جز صحبت کردن نداشته باشند. زنان به جزییات شخصی علاقه مندتر هستند. آن ها از شوهرانشان انتظار دارند در این نوع گفت و گوها شرکت کنند، اما اغلب مردها نمی دانند چگونه می توانند این کار را بکنند.
سپیده دانایی/خبر انلاین