یک بلیط
باز یک حال عجیب
پر شده از رنگ حرم
رنگ یک اذن ورود
رنگ یک گنبد زرد
هر حیاطی یک حوض
پر ز آب کوثر
و وضو بر لب حوض
باز هم اذن ورود
یک قدم تا مقصود
در همین حین میان رویا
ناگهان بغض مرا می گیرد
گویی انگار مشرف شده ام
به خودم می آیم
چند روزی به سفر هست هنوز …
.
.
تا که بر گنبد تو دیده ام از دور افتاد
ناگهان بر دل آلوده ی من شور افتاد
اولین بار که دیدم حرمت را گفتم
ای سلیمان به سرایت گذر مور افتاد
.
.
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام
دل تو رامی طلبد ، دیده تو را می جوید !
.
.
از کار من گره نگشاید کسی مگر
دست گره گشای تو یا ثامن الحج (ع)
.
.
ما را کرمش داد ز هر غصه نجات
بر معرفت و مرام سلطان صلوات
.
.
چه خالی دام مرغ دل ، چه صیادی همایون فر
که از لعل لبش ریزد به ساغر لعل جان پرور
به نخل رفعتش میوه دو صد شاخه ز هفت اختر
به رد پای او خورشید همی ساید جبین یکسر
.
.
من یقین دارم آخر آرزوی دل همه کبوترهای دنیا آسمان توست !
.
.
قدم به قدم به سوی حرم
در اوج خیالم کنار توام
بگو چه کنم به حال دلم ؟
اسیر تو و بی قرار توام
.
.
هر قدر صفا که هست در بین بهشت
یک جا شده نذر و هدیه بر خانه تو
هر لحظه زمین دور سرت می گردد
خورشیدی و عالم است پروانه تو
.
.
گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند
دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت آفتاب
صبح ها صحن حرم را آب و جارو می کند …
.
.
این سفر همیشگی دل من است :
تهران به مشهد …
روز دلتنگی ، راس ساعت 8 !
.
.
پدرم گفت اگر خادم این خانه شوی
همه زندگی و آخرتت تضمین است
از خدا خواسته ام تا بشوم بیمارت
بس که داروی شفاخانه تو شیرین است
.
.
وقتی ز راه دور به پیش تو آمدیم
دیگر به رو نیار که آلوده و بدیم
.
.
باید همه به سمت شما رو بیاورند
دلها به لب ذکر هوالهو بیاورند
باید که جن و انس و تمام ملائکه
ایمان به دست ضامن آهو بیاورند
با تار مویتان که برابر نمی شود
گیرم هزار خرمن گیسو بیاورند
خسته ، شکسته ام و به سختی رسیده ام
پشت درم بگو که مرا تو بیاورند
.
.
اى کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سفره احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
اى کاش فقط بى سر و سامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد
زان روز چو آهوى بیابان تو بودم
طوفان عجیبى است غم عاشقى تو
چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
اى گنبد عشق ، منِ خسته دل اى کاش
چون کفتر پربسته ایوان تو بودم
یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست
اى کاش که زوار خراسان تو بودم
.
.
هجوم ، همهمه ها ، هل ، هوار ، آهوها
برای دیدن تو بی قرار آهوها
زده گریز از این روزگاز پر آزار
هزار زائر زار و نزار ، آهوها
دخیل بسته به این پنجره به استیصال
به مهربانیت امیدوار ، آهوها
غرص گله ست از این روزگاز پیش شما
که خسته اند از این روزگار آهوها …
سلام
شعرهاتون خیلی زیباست
خدا خیرتون بده
ما هم یک کتاب تبلیغی برای کودکان پیش دبستانی با تصاویر و طراحی های زیبا جهت علاقمند شدن کودکان به چادر آماده کردیم که اگر لطف کنید و برای تکمیل و بهتر شدن کار در موردش نظر بدید تا از راهنماییهاتون استفاده کنیم ممنون میشیم
برای دیدن متن کامل کتاب میتونید به وبلاگ بهار یا سایت انتشارات بهار دلها به نشانی www.baharnashr.ir سر بزنید
با تشکر
——————-
دعا می کنم خداوند در این راه به شما ثبات قدم بدهد
الحاقیات: