روز هفتم ماه صفر سال 129 ق زمانی که امام جعفر صادق علیه السلام به همراه خانواده و اصحابشان از سفر حج به مدینه مراجعت می کردند، در مکانی به نام «اَجواء»، کودکی، از مادری به نام حمیده اندلسیه به دنیا آمد که حضرت، نام او را موسی گذاشتند و فرمودند: «این فرزند بعد از من امامی برای خلق است».
موضوع: "مناسبت های مذهبی"
تاریخ پر فراز و نشیب اسلام، بزرگان بسیاری را به عالم انسانیّت شناسانده است. این بزرگان که در منظر اهل معرفت، قدر و منزلتشان روشن است؛ فرزانگان و پرچمداران هدایت و راستی اند؛ کسانی که از سرچشمه جوشان معرفت اهل بیت(ع) سیراب شده اند.
آنان که در سپیده های سحر، زمزمه معرفتشان عرشیان را شیفته خلوص و صفایشان می نمود و در خلوت شبهای تارِ زندگی، اوج رضا و معنویتشان ملائکه را به تحسین وا می داشت و شبانگاهان مزرعه خلوصشان را با اشک آبیاری می کردند. آنان که گرد مکروهی نگشته و در چشمه زمزم معرفتشان صدها کرامت جوشیده است.
از جمع زنان، شخصیتهایی وجود دارد که درخشش معنویتشان در سراسر تاریخ اسلام پرتو افکنده است.
یکی از این فرزانگان دختر امام مجتبی(ع) همسر امام سجاد(ع) و مادر امام باقر(ع) است.
این بانوی کریمه، که تلألؤ معنویت او در طول تاریخِ اسلام نورافشانی کرده است، از خاندان پاک رسالت و عصمت است. و در شرافت و حیاء و عفت سرآمد زنان عصر خود بوده است. برای او اوصافی همچون: فاضله، عالمه، صالحه، صدیقه، پارسا و پرهیزگار شمرده اند.
عبدالله بن نافع كه از خوارج بود مى گفت: اگر مى دانستم كه در شرق و غرب زمين كسى هست كه با من بحث كند و بگويد: على بن ابى طالب اهل نهروان را بحق كشت و بر آن ظلم نكرد، من سوار بر شتران پيش او مى رفتم تا با من مخاصمه كند.
به او گفتند: حتى در ميان اولاد على هم كسى را نمى شناسى؟! گفت: مگر در ميان اولاد على عالمى وجود دارد؟! گفتند: اين اولين نادانى توست كه فكر مى كنى اولاد على از عالم و دانشمند خالى است.
گفت: امروز عالم اولاد على كيست؟ گفتند: محمد بن على بن الحسين (ع)، عبدالله با بزرگان خوارج به مدينه آمد و از امام باقر اجازه خواست، به امام عرض كردند: عبدالله بن نافع اجازه ملاقات مى خواهد. فرمود: او با من چه كار دارد، با آن كه در بامداد و شامگاه از من و پدرم بيزارى مى كند.
ابوبصير گفت :يابن رسول الله (ص) او مى گويد: اگر در شرق و غرب زمين كسى يافت بشود كه بگويد: على بن ابى طالب اهل نهروان رابه نا حق نكشت من پيش او رفته و با او محاجه مى كنم.
امام فرمود: براى مناظره پيش من آمده است؟ ابوبصير گفت: آرى. امام به غلامش فرمود: بروبارش را پايين بياور و بگو فردا به ملاقات من بيايد.
عبدالله بن نافع فردا با بزرگان خوارج آمد، امام باقر صلوات الله عليه همه فرزندان مهاجر و انصار را جمع كرد و پيش آنها آمد، وجود مباركش مانند قرص قمر نورانى بود، آن حضرت خدا را حمد و ثنا كرد و بر رسولش صلوات فرستاد و فرمود: حمد خدا را كه ما را به نبوتش گرامى داشت و به ولايت مخصوص فرمود. اى فرزندان مهاجر و انصار هر كه منقبتى و فضيلتى از على بن ابى طالب صلوات الله عليه مى داند بگويد.
آنها بپاخاسته و آنچه مى دانستند گفتند. عبدالله بن نافع خارجى گفت: من هم اين مناقب را مى دانم ولى على (نعوذ بالله) وقتى كه جريان حكمين را قبول كرد كافر شد!
در همين وقت روايت خيبر را خواندند كه رسول الله (ص) در حق على (ع) فرمود: «لا عطين الراية غداً رجلاً يُحبّ اللّهَ و رسولّه و يحبّه اللّهُ و رسولُه كرّارٌ غيرُ فرّار لاٍيرجع حتى يفتحَ اللّه على يديه.
(به خدا سوگند فردا پرچم را به دست کسي خواهم سپرد که او خدا و رسولش را دوست مي دارد و خدا و رسولش نيز او را، کسي که بر دشمن يورش مي برد و از او نمي گريزد، بازنمي گردد مگر آنکه خداوند پيروزي را با دستاش محقق مي سازد.)
امام (ع) به عبدالله فرمود: درباره اين حديث چه مى گويى؟ گفت: راست است و شكى در آن نيست وليكن على بعداً كافر شد (نعوذ بالله) امام فرمود: مادرت به عزايت بنشيند بگو ببينم روزى كه خدا على را دوست داشت مى دانست كه اهل نهروان را خواهد كشت يا نه؟ اگر بگويى: نه كافر شده اى .
گفت: مى دانست. فرمود: آيا او را بر اين دوست مى داشت كه به طاعت عمل كند يا به معصيت او؟ گفت: نه، عمل كند به طاعت او.
امام فرمود: پس برخيز در حالى كه مغلوب شده اى. عبدالله برخاست و مى گفت:
«حتى يتبين لكم الخيط الابيض من الخيط الاسود من الفجر(بقره/187)، الله اعلم حيث يجعل رسالته(انعام/124)
تا رشته سپيد صبح، از رشته سياه (شب) براي شما آشکار گردد! و خداوند آگاهتر است که رسالت خويش را کجا قرار دهد!
امروز مصادف با آغاز ماه صفر دومین ماه قمری است؛ ماهی که به نحوست معروف است .
به گزارش مشرق، ماه صفر که بنا به روایتی ، روز اول آن روز واردشدن کاروان اسرای کربلا به شام است و حوادث تلخ دیگری از جمله شهادت دختر 3 ساله امام حسین (ع)،رحلت جانگداز پیامبر اکرم (ص) در روز 28 این ماه واقع شده و پایان ماه نیز مصادف با شهادت هشتمین پیشوای شیعیان امام رضا (ع) می باشد.
چرا صفر را صفر نامیده اند؟
در نامگذاری این ماه، دو وجه ذکر کرده اند:
1. از «صُفْرَة (زردی)» گرفته شده؛ زیرا زمان انتخاب نام، مقارن فصل پاییز و زردی برگ درختان بوده است.
2.از «صِفْر (خالی)» گرفته شده؛ زیرا مردم پس از پایان ماههای حرام، رهسپار جنگ می شدند و شهرها خالی می شد.
این ماه، معروف به شومی و بدشگونی است. از پیامبر اکرم (ص) درباره ماه صفر، چنین نقل شده است:
هر کس خبر تمام شدن این ماه را به من دهد، بشارت بهشت را به او میدهم.
هر یک از این زنان که غیر از نسل زنان هاشمی بودند و در کربلا حضور داشتند، توانستند با استقامت در راه دین خدا و دفاع از امام خود، همسران و فرزندان خود را در زمره یاران حسین قرار داده و تا ابد مهر یاران عاشورایی حسین را بر پیشانی خود بزنند.
این زنان اگرچه خدمتگزاران اهل بیت پیامبر بودند، اما توانستد در سلک بهترین افراد تاریخ قرار بگیرند و با دفاع از راه حق در تاریخ جاودان کربلا سهمی داشته باشند.
آنها اگرچه آزادشده به دست حسین بن علی بودند، اما آزادگی حقیقی را در کنار عاشوراییان و با همجواری اهل بیت در مسیر کربلا تا شام، آزادگی تاریخی خود را در کنار خاندان حسین بن علی یافتند.