مقام معظم رهبری سال 1391 را سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامگذاری کردند. ایشان در پیام نوروزی خود تصریح فرمودند: “اگر به توفیق الهى و با اراده و عزم راسخِ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانیم مسئلهى تولید داخلى را، آنچنان كه شایستهى آن است، رونق ببخشیم و پیش ببریم، بدون تردید بخش عمدهاى از تلاشهاى دشمن ناكام خواهد ماند.”
حمایت از تولید ملی و مصرف کالاهای داخلی، یکی از اساسی ترین روش های مقابله با نفوذ و استعمار دشمنان و تحریم های اقتصادی است که موجب تقویت و شکوفایی اقتصاد ملی نیز می گردد.
علما و فقهای ما نیز، با پی بردن به فعالیت های استعماری دشمنان اسلام در زمینه اقتصادی، اقدامات ارزشمندی را نسبت به تقویت اقتصاد داخلی و حمایت از تولید ملی و تحریم کالاهای خارجی انجام دادند وراه را بر روی نفوذ بیگانگان بستند که نمونه های فراوانی از این موارد در تاریخ ذکر شده است که نمونه هایی از ان ذکر می شود.
موضوع: "مناسبت های ملی"
دکتر چمران به سال 1340 با یک بانوی مسلمان آمریکایی ازدواج کرد که ثمره ی آن چهار فرزند بود.
تصویر زیر ، اولین فرزند دکتر چمران با نام «روشن» را در آغوش وی نشان می دهد. این تصویر به سال 1343 در نیوجرسی برداشته شده است.
حکایت ملاقات ابو علی سینا با ابو سعید ابوالخیر در کتاب اسرار التوحید محمد بن منور (صص 209 ـ 211) بدین صورت آمده است:
«یک روز شیخ ابوسعید العزیز در نشابور مجلس میگفت. خواجه بو علی سینا از در خانقاه شیخ در آمد و ایشان هر دو پیش از این یکدیگر را ندیده بودند؛ اگر چه میان ایشان مکاتبه رفته بود. چون بوعلی از در آمد، شیخ روی به وی کرد و گفت: حکمت دانی آمد، خواجه بوعلی در آمد و بنشست، شیخ با سر سخن رفت و مجلس تمام کرد و در خانه رفت. بو علی در خانه شد و در خانه فراز کردند و با یکدیگر سه شبانروز به خلوت سخن گفتند که کس ندانست … بعد سه شبانروز، خواجه بوعلی سینا برفت.
شاگردان او سؤال کردند که شیخ را چگونه یافتی؟ گفت: هر چه من میدانم، او میبیند و مریدان از شیخ سؤال کردند که ای شیخ! بوعلی را چگونه یافتی؟ گفت: هر چه ما میبینیم او میداند!»
پی نوشت:
به مناسبت سالروز وفات ابن سینا عالم ایرانی در 2 تیر سال 416 در همدان
مصطفی اومده بود خواستگاریم مادرم بهش گفت:
” این دختر صبح ها که از خواب بلند میشه در فاصله ای که دستش را شسته و مسواک می زنه یه نفر تختش رو مرتب می کنه لیوان شیر رو جلوی در اتاقش میاره و براش قهوه آماده می کنه شما می تونید چنین کاری کنید؟ “
مصطفی که خیلی آروم نشسته بود و به حرفای مادرم گوش می داد ، گفت:
” من نمی توانم برای دخترتان مستخدم بگیرم ولی قول می دهم تا زنده ام ، وقتی بیدار شد تختش را مرتب کنم و لیوان شیر و قهوه را برایش آماده کنم”
تا وقتی شهید شد این کار رو می کرد خودش قهوه نمی خورد
اما چون می دانست ما لبنانی ها به قهوه خوردن عادت داریم ، درست می کرد.
وقتی هم منعش می کردم ، می گفت:
” من به مادرتان قول دادم تا زنده ام این کار رو برای شما انجام بدهم”
راوی: غاده همسر شهید مصطفی چمران
به مناسبت شهادت شهید چمران