قبل نوشت:
گاهي خوشحال بودن سخت است
صبح كه از خواب بيدار مي شوي در ذهنت يك جمله سياه نقش بسته كه: واي يك روز ديگر شروع شد
خسته شده اي فكر مي كني بايد يك كاري بكني تا انرژي تازه اي بگيري
براي من كه از اين اتفاق ها زياد افتاده است
گاهي ماهي يك بار از همه چيز خسته مي شود
گاهي حتي زودتر
گاهي اين خستگي يك روزه است و با يك بيرون رفتن با يك خريد كوچك براي خودم حتي با ديدن و زنگ زدن به دوستانم برطرف مي شود
گاهي هم مي ماند شايد يك هفته
و در اين يك هفته هم خودم كلافه ام هم كل خانواده ي دو نفره ام
و گاهي سرايت مي كند اين خستگي به نيمه ديگر روحم و بعد دعوا و مشاجره بر سر كوچكترين مسايل زندگي اتفاق مي افتد
بعد خستگي ام چند برابر مي شود و كلافگيم هزار برابر
در اين مواقع فكر مي كردم آيا راهي هست كه آدم هميشه شاد باشد و هيچ وقت اين كلافگي را نداشته باشد
امروز در تبيان مقاله اي را خواندم كه چند راهكار خوب براي اين مشكل ارائه داده بود
شما هم مطالعه كنيد