|
پنچمین وبلاگی که قصد داریم در این قسمت مصاحبه آن را منتشر کنیم، وبلاگ مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی حضرت فاطمه (س) تهران می باشد. متن گفتگو با مدیر این وبلاگ را با هم می خوانیم.
1- لطفاً خودتان را معرفی کنید و بفرمائید از کی به وبلاگ نویسی مشغول شدید؟
با نام و ياد خداوندي كه انسان را قدرت خلاقيت و پيشرفت آفريد، كبري بهروز هستم از طلبه هاي سال هاي دور مدرسه علميه حضرت فاطمه (س) تهران- شايد از حوالي سال هاي 81- 82 بود كه رسما در كنار دنياي واقعي، زندگي در دنياي مجازي را هم شروع كردم و به طبع آن كار با سايت هاي خبري و تحليلي – وبلاگ ها- ايميل ها- چت رومها- شبكه هاي اجتماعي را تجربه كردم/ چندين ايميل و وبلاگ با هويتهاي مختلف ساختم و زماني كه همه آن شور و اشتياق اوليه زندگي در دنياي غير واقعي فروكش كرد من ماندم و فعاليت در وبلاگ « مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی حضرت فاطمه(س) تهران»
2- چگونه با کوثر بلاگ آشنا شدید و در نحوه استفاده از آن مشکلی نداشتید؟
آشنايي با اين سامانه نداشتم تا زماني كه پيشنهاد فعاليت در وبلاگ « مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی حضرت فاطمه(س) تهران» را از طرف مديريت مدرسه حضرت فاطمه (س) تهران دريافت كردم و اين موضوع دقيقا مربوط مي شود به آن زماني كه ديگر تب و تاب زندگي مجازي در من فروكش كرده بود و وبگرديهايم به حداقل و نيازهاي كاريام محدود مي شد/ مشكل خاصي نداشتم اگر هم گاهي مواردي پيش مي آمد پشتيباني سامانه به سرعت آن را رفع مي كرد، خدا را شكر تابحال تعامل بسيار خوبي هم با من داشته اند و هر بار به محض اينكه پيامي در هر مورد مشكل، پيشنهاد، صحبت و … داشتم جوابگو بودند.
3- با چه هدف و نیتی به وبلاگ نویسی روی آوردید؟
در سامانه كوثر بلاگ اوايل مهمترين هدفم معرفي و انعكاس فعاليت ها و اخبار مربوط به مدرسه علميه حضرت فاطمه (س) و فعاليت هاي پژوهشي طلاب اين مركز بود كم كم با گذشت زمان اين هدف تغيير كرد و اهدافي مانند معرفي و آموزش علوم مورد نياز در مواجهه با فضاي مجازي براي طلاب، ارتقاي دانش طلاب در اين فضا، معرفي كتاب، دانلود نرم افزارهاي كابري و … اهميت بيشتري به خود گرفت. بعدها كه طرح «و من به حوزه آمدم…» شكل گرفت معرفي سبك زندگي يك طلبه و بايد و نبايد هاي اين نوع زندگي هم قوت گرفت و مباحث زيادي هم مطرح شد. با ايده «دغدغههاي تربيتي يك مادر حوزوي» هم كلا وبلاگ رنگ و بوي ديگري به خود گرفت.
و امروز مي نويسم به خاطر دل خودم به عنوان يك زن، يك مادر، يك همسر و يك فعال اجتماعي كه در دنيايي زندگي مي كند كه نيمي از آن واقعي است و نيم ديگر مجازي و بايد در اين دو دنيا به گونه اي رفتار كند كه بسازد دنيايي ديگر را كه همه اش واقعي و البته جاودان است
4- به نویسندگی خارج از فضای مجازی هم علاقه دارید و یا تجربه ای در این زمینه داشتید؟
بله هم علاقه دارم و هم فعاليت مي كنم، به عنوان گزارشگر، خبرنگار با مجلات مكتوب و سايتهاي خبري و تحليلي زيادي همكاري داشته و دارم.
5- میزان حضورتان در اینترنت چقدر هست؟ آیا استفاده های دیگری هم از اینترنت دارید؟ روزانه چه مقدار وقت برای وبلاگ نویسی اختصاص میدید؟
دنياي من پر شده است از اينترنت، هم به لحاظ كاري هم تفريحي و آموزش- نمي توانم دقيقا زمان بدهم كه فلان قدر ساعت يا دقيقه اما در خانواده من اينترنت به عنوان يك ابزار براي بهتر شدن زندگي جايگاه خودش را دارد، دايره المعارف ما اينترنت است.
و چون در حال حاضر وبلاگ نويسي ام محدود به وبلاگ « مرکز تخصصی تفسیر و علوم قرآنی حضرت فاطمه(س) تهران» مي شود شايد دو سه ساعت در روز برايش وقت مي گذارم .
6- وبلاگتان را هر چند وقت یک بار بروز می کنید؟
اوايل هر زمان كه فرصتش پيش مي آمد اما امروز كه به معجزه آهسته و پيوسته ايمان آورده ام هر روز، مگر اينكه در جايي باشم كه واي فاي و اي دي اس ال نداشته باشد و اينترنت رايتل تبلتم آنتن ندهد.
7- آیا از وبلاگ می شود به عنوان یک ابزار تبلیغی برای معارف دینی استفاده کرد؟
البته كه مي شود فقط كار مي برد و زحمتش از سايت و مجلات مكتوب بيشتر است چون يك وبلاگ مانند يك ستاره كم نور و كوچك مي ماند در يك كهكشان مثل كهكشان راه شيري كه خورشيدهاي بزرگ و پر نوري دارد.
8- مهمترین انگیزه شما از وبلاگ نویسی؟
نوشتن همين
9- آیا در صفحات مجازی دیگر مثل شبکه های اجتماعی هم حضور دارید؟ نظرتان راجع به شبکه اجتماعی ویژه طلاب چیست؟
اين روزها كه فرصتم كمتر شده به ندرت اما با راه اندازي و فعاليت در شبكههاي اجتماعي ويژه طلاب كاملا موافقم
10- فکر می کنید چه چیزی در وبلاگ شما باعث جذب خواننده می شود؟
شايد نوشتن روزانه- شايد نوشتن چيزهايي كه براي همه ملموس است و اتفاق مي افتد- شايد نحوه نوشتن كه سعي كردم بسيار ساده باشد بدون استفاده از كلمات ثقيل- شايد گذاشتن كليد واژه در انتهاي هر مطلب- شايد هم انتخاب خوب بعضي از تيترها - نمي دانم شايد هم همه اش
11- مهمترین مزایای وبلاگ نویسی در سامانه کوثر بلاگ چیست؟
اينكه همه مثل توان. واگر مي نويسي: «هواي تهران اين روزها چقدر خفه است از بي حجابي و بدحجابي» كسي از تو ايراد نمي گيرد كه چقدر كج سليقه اي و بي فرهنگ و غير متمدن و غير اجتماعي، بلكه برايت نظر مي گذارند كه «جانا سخن از زبان ما مي گويي»
12- سه مورد از مهمترین تجربیات وبلاگ نویسی خود را برای خوانندگان بفرمائید.
مداومت در نوشتن- دقت در انتخاب تيتر – نوشتن درباره موضوعات روز و ملموس و مبتلابه
13- چه توصیه ای به سایر وبلاگ نویسان و یا کسانی که تازه می خواهند وبلاگ نویسی را شروع کنند، دارید؟
وبلاگ ساختن كه كاري ندارد شروع كردن هم راحت است اما اين مداومت و جا نزدن است كه مهم است وبلاگ خوب داشتن مانند دوست خوب داشتن است همان طور كه علي (ع) مي فرمايد : «ناتوان ترین مردم کسی است که نتواند دوستی برای خود انتخاب کند و ناتوان تر کسی که دوستی را که به دست آورده، از دست بدهد»
14- آیا تاکنون در مسابقه وبلاگی هم شرکت کردید؟
خير
15- چه انتظاری از کوثر بلاگ دارید؟ یا چه امکانات یا ابزاری را دوست دارید برای اضافه شدنش پیشنهاد کنید؟
تا الان انتظاراتم را تامين كرده پيشنهاد هم الان چيزي به ذهنم نمي رسد غير از اينكه دوست دارم با همه سامانههاي وبلاگي كه در كشور وجود دارد برابري كند و به سرعت از آنها پيشي بگيرد.
16- یه خاطره خوب از وبلاگ نویسی؟
چند وقت قبل جايي شروع به كار كردم و به كسي راجع به فعاليتهاي قبليم چيزي نگفته بودم يك روز يكي از همكار ان گفت چه جالب پس يك زماني حوزه مي رفتي مانده بودم از كجا فهميده كه خودش گفت مطلب «و اينطوري شد كه من به حوزه آمدم» را در يك وبلاگ خوانده ام. مي گفت نامت را در گوگل سرچ كردم و فهميدم قبلا كجاها بوده اي.
از آن روز به بعد هر روز احساس خود شيفتگي مي كنم گوگل را باز مي كنم و مي نويسم “كبري بهروز”
17- صحبت آخر؟
گاهي برخي چيزها را نمي شود به زبان آورد مخصوصا كه در جامعه ات سبك زندگي به سمتي رفته باشد كه هنجار و ناهنجار- خوب و بد در هم ادغام شده باشد در اين مواقع خدا را شكر مي كنم كه يك كوثر بلاگي هست كه مي تواني دردت را در آن بنويسي و بعد به سرعت هم بلاگي هايت برايت لايك كنند كه «جانا سخن از زبان ما مي گويي»
و در آخر، به قول يكي از همكاران سابق «تشكر تشكر تشكرت مبارك» از 12 جمادي الثاني سالروز فوت بانو فاطمه كلابيه (ام البنين) تا 20 جمادي الثاني سالروز ولادت حضرت صديقه طاهره يعني حدود يك هفته مي شود. پيشنهاد مي كنم اين هفته به نام “از فاطمه تا فاطمه” نامگذاري شود. دوستان نظرتان مبني بر اينكه اين هفته تحت عنوان “از فاطمه تا فاطمه” نام گذاري و براي تجليلي مقام شامخ مادر گرامي داشته شود چيست؟ لطفا نظرات خود را ارسال كنيد. دليل هم بياوريد بد نيست - اگر موافق نبوديد البته- امالبنین (س) اديبي باهنر و شاعري سخنور بود، نيکو سخن ميگفت و نيکو شعر ميسرود. به نظر ميآيد که لقب امالبنین براي فاطمه بنت حزام بن خالد، قبل از ازدواج با حضرت علي (ع)، ثابت و مستقر بوده است. به اين دليل که خاندان بنيکلاب از نعمت پسران شجاع و دلاور برخوردار بودند و به همين علت، اين لقب براي اين خاندان، اعم از مردان و زنان مشهور بوده است. حاج منصورارضي در روز وفات حضرت ام البنين (س) در حسينيه صف لباس فروشها شعر جالب خوانده كه در ادامه مي آيد:
بدون ماه قـــدم مــــي زنم ســــــــــــحر ها را
گرفته اند از اين آســــــــــــــمان قمر ها را
چقدر خاک ســرش ريخته است، معلوم است
رسانده است به خانم کســــي خبرها را
نگاه کن سر پيري چه بي عصــــــــــــــا مانده
گرفته اند از اين قد کمان پســــــــــــرها را
چه مشکل است که از چهار تا پسرهــــــايش
بياورند برايش فقط سپـــــــــــــــــرهـــــا را
نشسته است سر راه و روضـــــــه مي خواند
که در بياورد آه آه رهگذرهــــــــــــــــــــا را
نديده است اگر چه ولي خـــــــــــــــــــبر دارد
سر عمود عوض کرده شکل سرهــــــــا را
کنـــــــــــــار آب دو تا دست بر روي يک دست
رسانده است به ما خانم اين خبرهــــــا را
بشير آمد و گفتي که از حسين بــــــــــــــــگو
ز عون دم زد و گفتي که از حسين بــــــگو
ستاره بودي و يکدفعه آفتاب شــــــــــــــــدي
براي خانه مولا که انتخاب شـــــــــــــــــدي
به خانه ولي الله اعظم آمـــــــــــــــــــــــدي و
دليل عزت قوم بني کلاب شـــــــــــــــدي
به جاي اينکه شَوي مُدعيه همســــــــري اش
کنيز حلقه به گوش ابوتراب شــــــــــــدي
تنور خانه حيدر دوباره گرم شــــــــــــــــــــد و
براي چرخش دستار انتخاب شـــــــــــدي
چهار تا پســـــــــــــــــــر آوردي براي عــــلي
که جاي فاطمه ام البنين شــــــــــــــــدي
دلت هميشه چنين شوهري دعا مي کـــرد
تو مثل حضرت صديقه مستجاب شـــــدي
اگر چه ضرب غلافــــــــــي به بازويت نگرفت
ميان کوچــــــــــــه به ديوار زانويت نگـرفت
تو را به قصد جسارت کســـــي اسير نکرد
به چادر عربيـــــــــــــــــه تو خار گير نکرد
تو را که فرق عــلي ديده اي و خون حسن
به غيـــــــــــر کرب و بلا هيچ چيز پير نکرد
به احتـــــــــــــرام همــــــان تکه بوريا ديگر
زمين خـــــــــــــانه تو نيـــــت حصير نکرد
از آن زمــــــــــان که شنيدي خزان گلها را
هــــــــــــــــواي کوي تو باغ دلپذير نکرد
چه خوب شــــــــــد که نبودي کربلا بيني
که دست دشمن دون رحم بر صغير نکرد
به نعـــــــــــــــــــل تازه گرفتند تا بدنها را
به ضــــــــرب دست لگد ميزدند زن ها را شیطان انسان را از بهشت راند و قرن ها بعد سیب را به عنوان نمادی از طغیان انسان علیه خدا به سبب محروم شدن از دانش درآورد و اکنون بشر را وادار به ستایش سیبی می کند که هم نماد دانش است، هم سمبل تکنولوژی است و هم اصالتاً امریکایی است. با این گزارش همراه باشید تا با انگاره ذهنی خالق اپل آشنا شوید. |