گویند زیارت تو حج فقراست!
|
گویند زیارت تو حج فقراست! امام رضا علیه السلام، نویسنده بزرگترین کتاب پزشکی جهان هستند. حضرت علیه السلام، کتابی را درباره امور پزشکی نوشتند و برای او فرستادند و مأمون دستور داد تا آن را با آب طلا بنویسند؛ از این رو به ((رساله ذهبیه)) موسوم گردید. رساله ذهبیه امام رضا علیه السلام، مجموعه بیانات ارزشمند علمی و پزشکی امام است که در آن با شرح خواص غذاها و نوشیدنیها، راهکارهای بهزیستی و بهداشت و سلامت را به انسان می آموزند و ضمن توجه به تکنیک های مقابله با بیماری ها و آسیب های روحی و روانی، این مسائل را نقد و بررسی نیز می کنند. در ادامه ، قسمتی از سخنان گهربار حضرت امام رضا علیه السلام را در مورد رعایت نکات بهداشتی و حفظ سلامتی بدن آورده ام. امیدوارم با توجه به توصیه های آن حضرت و بهره گیری از علوم جدید پزشکی، همیشه از بدنی سالم و به دور از هرگونه بیماری برخوردار باشید.میلاد آن امام رئوف بر همه مبارک باد. حدود 4-5 سال قبل فهميدم كه نقش امام رضا را در سريال ولايت عشق آقاي فرخ نعمتي بازي كرده است. از همان زمان هر بار ايشان را در هر سريالي مي ديدم چشمهايم را مي بستم و تصوير نقششان در ولايت عشق را در ذهنم مي آوردم باورتان نمي شود اما زماني كه حضرت در ولايت عشق به شهادت رسيد چقدر گريه كردم. نه تنها اولين بار كه هر دفعه اين صحنه را مي بينم گريه ام مي گيرد. آن اوايل كه سريال را نشان مي دادند همان دفعه اول يادم است وقتي مشهد رفتم براي زيارت، فقط همان تصوير فرخ نعمتي را مي ديدم. البته آن زمان ها خيلي كوچكتر بودم و فكر هاي اشتباه زياد داشتم بماند اگر خواندن را ادامه دهيد مصاحبه اي از فرخ نعمتي در ادامه است كه خواندني است داشتم به میهمانم میگفتم که اگر راحتتر است رویه نایلونی روی مبلهای سفید را بردارم، نرسیده بودم قبل از رسیدنشان برشان دارم، او تعارف کرد و گفت راحت است من اما گرمم شد و برش داشتم، بعد یکدفعه حس کردم چقدر راحتتر است. شنیده بودم آیت الله بهجت تابستان ها به مشهد می آیند و مقیم کوی رضا(ع) می شوند.اما من کمتر موفق شده بودم در دفترشان یا در حرم مطهر امام رضا(ع) زیارتشان کنم.
آن روز من در کفشداری شماره هفت واقع در صحن آزادی خدمت می کردم.هوا کاملاً روشن شده بود،ولی آفتاب هنوز سر نزده بود.حرم نسبتاً خلوت شده بود.معمولاً حدود دو ساعت بعد از نماز صبح،حرم کمی خلوت تر می شود.
هنگام تعویض کشیک بود و باید کفشداری را ترک می کردم.زنگ ساعت حرم مطهر به صدا درآمد و ساعت 6 صبح را اعلام کرد.
وقتی از کفشداری بیرون آمدم و وارد صحن شدم،چشمم به گروهی از طلاب جوان افتاد که در ایوان شرقی صحن آزادی (باب السّلام) ایستاده بودند.وقتی کمی جلوتر رفتم و بیشتر دقت کردم،حضرت آیت الله بهجت را دیدم که جلوی آنان ایستاده بود و به حضرت رضا(ع) سلام می داد.ایشان دو دستی به عصای خود تکیه داده و در کمال تواضع و فروتنی مقابل حضرت ایستاده بود. |