داشتم به میهمانم میگفتم که اگر راحتتر است رویه نایلونی روی مبلهای سفید را بردارم، نرسیده بودم قبل از رسیدنشان برشان دارم، او تعارف کرد و گفت راحت است من اما گرمم شد و برش داشتم، بعد یکدفعه حس کردم چقدر راحتتر است.
سه سالی میشود خریدمشان اما هیچ لک و ضربهای بر آنها نیفتاده اگرچه اکثر اوقات به دلیل ماندن همین روپوش نایلونی بر رویشان از لذت راحتیشان محروم ماندهایم، بعد یاد همه روکشهای روی اشیای زندگی خودم و اطرافیانم میافتم، روکشهای روی موبایلها، شیشهها، روکشهای صندلی ماشین، روکشهای روی کنترلهای تلویزیون، روکشهای روی لباسهای کمد و…
همه این روکشها دال بر پذیرش دو نکته است:
یا بر نامیرایی خود باور داریم و یا این که قرار است چنین چیزهای بیارزشی را به ارث بگذاریم.
هر روز در روابط روزمره مان نیز همین روکشها را بر رفتارمان میگذاریم تا فلانی نفهمد عصبانی هستیم، فلانی نفهمد چقدر خوشحالیم، فلانی نفهمد چقدر شکست خوردهایم.
نقابها و روکشها را استفاده میکنیم برای این که اعتقاد داریم اینطوری شخصیت اجتماعی ما برای یک روز مبادا بیشتر و بهتر روی پای خودش میایستد و این در شرایطی است که اغلب زودتر از حد تصورمان این دنیا را ترک میکنیم و آن روز مبادا هرگز نمیرسد فقط ما فرصت و جسارت خود بودن را از خودمان دریغ کردهایم. جسارت لذت بردن از خود حقیقیمان حتی به قیمت گاه زخمی شدن و ضربه دیدن.روحمان را از تماس با دنیا محروم میکنیم تا روزی این لذت را به او ببخشیم که بیمحابا دنیا را لمس کند، غافل از این که امروز همان روز است و همان روز اگر در انتظارش باشی هرگز فرا نمیرسد.
میهمان من تلنگری کوچک به من زد. جلد همه وسایلی را که از ترس خش افتادن پوشاندهام، باز میکنم. دلم میخواهد اشیا هم دموکراسی را تجربه کنند. ضربه خوردن به قیمت لذت بردن از خود حقیقی.
ما همهمان فکر میکنیم عمر نوح خواهیم کرد. در پس ذهن بشر همیشه همچنین باوری جا خوش کرده، خدا میداند که وقتی پرنسس دایانا مرد چقدر دستکش و کفش استفاده نشده در کمد او پیدا شد، برعکسش هم هست آدمهای به ظاهر فقیری که با مرگشان کلی پول از بالشها و لای رختخوابهایشان پیدا میشود و کلی خرت و پرت که طرف گذاشته بوده که روز مبادا از گنجه در بیاید و روز مبادا نرسیده غزل خداحافظی را سرودهاند.
محافظه کاری و دوراندیشی همیشه از احساس دموکراتیک بودن (لااقل با خودم) دورم کرده. من تصمیمم را گرفتهام. همه نایلونها و روکشها را کنار میزنم.
روكش هاي زندگيمان را برداريم!