از او تعریف های زیادی شنیده بودم. همه می گفتند دختر بسیار باهوش و درایتی است و از حجاب و ایمانش تعریف می کردند. شهید مریم فرهانیان همیشه در تکاپو بود؛ اما از حجابش یک لحظه غافل نمی شد! خیلی مرتب و منظم بود. همیشه مقنعه و مانتویش را که می شست، طوری روی طناب می کشید که حتی یک چروک هم روی آن نماند. بعد هم که خشک می شد، زیر متکا و تشک پهن می کرد تا صاف صاف شود. در آن معرکه خاک و خون و آتش که آب و برق هم نداشتیم، این همه به نظم و آراستگی، واقعا حیرت آور بود!
همیشه می گفت: «اگر ما مرتب و آراسته باشیم و رعایت کامل بهداشت را بکنیم، هم در سلامتی و هم در روحیه مجروحان اثر مثبت دارد.» همیشه لباس هایش را منظم می کرد. در آن اوضاع واقعا تعجب می کردم، می گفتم: «باید با سر و ریخت شلخته برویم که یک وقت خدای ناکرده بگویند بچه مذهبی ها نامرتب هستند؟!»
يکي از مهمترين چيزهايي که ما بلد نيستيم و فرزندانمان هم نمي آموزند حرف زدن است . اهميت حرف زدن با ديگران براي ساختن يک زندگي بهتر چيزي نيست که بشود آسان از کنارش گذشت .ضرورت گفت وگو و آموزش مهارت گفت وگو به کودکان و نوجوانان با اندکي تأمل در وضع موجود روابط اجتماعي به خوبي آشکار مي شود.
واقعيت اين است که بچه هاي ما بلد نيستند زندگي کنند . آمار وحشتناک طلاق نه فقط در نخستين سالهاي زندگي بلکه در دوران عقد! به خوبي نشان دهنده عمق اين فاجعه است و براي حل اين مشکل بايد نخست بپذيريم که زندگي کردن آموزش و مهارت آموزي مي خواهد . چه در روابط خانوادگي ، چه در مسائل شغلي و چه در سطح گسترده تر در قضاياي سياسي و اعتقادي فکر مي کنيم مي شود با حذف طرف مقابل موضوع را حل کرد، در حالي که بايد بپذيريم قرار نيست هيچ يک از دو طرف با نابود کردن ديگري مشکل خود را حل کند.
اين مشکل در همه ما وجود دارد و بايد صادقانه بپذيريم که ربطي به قيافه و ايدئولوژي و موضع سياسي و جناحي مان ندارد . متأسفانه در اين قضيه دوم خردادي و بيست و سوم تيري مان همه مثل هم هستيم و تجربه سالهاي اخير هم نشان داده که هر گروه بر سر کار آمده با همين روش حذفي عمل کرده است.
نه جريان حزب اللهي و انقلابي مي تواند طرف مقابل را به دريا بريزد و خودش را خلاص کند و نه گروه غير ارزشي و غير متعهد ( با فرض پذيرش اين مرزبندي ها ) مي تواند آنها را به چوبه دار بکشد و کار را به پايان برساند . واقعيت موجود اين است که ما همه بايد با هم زندگي کنيم . راست و چپ ، سنتي و مدرن ، چادري و بي حجاب ، انقلابي و ضد انقلاب ، ماهواره و صداوسيما ، کراوات و چفيه ، عروسي و عزا و … همه هست و هيچ کدام را نمي شود با چماق کشي و اسيد پاشي از بين برد.
بايد با پذيرش اقتضائات زندگي جديد و تحولات اجتماعي و تغييرات نسلي همه در مقابل اصولي مشترک تسليم باشيم و با پذيرش ضابطه و معيار قانون به عنوان فصل الخطاب به وجود اختلاف در ديدگاهها اعتراف کنيم و تفاوتها را به رسميت بشناسيم و آزادي را حق طبيعي افراد بدانيم . ما هر يک در محيط خصوصي و چارديواري خودمان اختيار داريم اما وقتي به محيط عمومي پاي مي گذاريم بايد وجوه مشترک همديگر را در نظر بگيريم و اينجاست که چارچوب هاي قانوني مي توانند نظام محيط مشترک ما را تعريف کنند و سامان بدهند.
پيش از اين در خانه هاي مستقل بزرگ زندگي مي کرديم و کاري به کار هم نداشتيم اما اکنون در آپارتمانهاي کوچک يک مجموعه مسکوني مشترک ساکن هستيم و يکي مان چادري است و يکي نيست ، يکي به مسجد مي رود و يکي نمي رود ، يکي اهل موسيقي است و ديگري نه و اينجاست که وضعيت راهرو و حياط مجتمع را نظام و قانون بايد سامان دهد و همه بايد بدان گردن نهند . در چنين وضعيتي براي درک طرف مقابل ، براي آشنايي با ديدگاه و فهم او از زندگي و جهان ، براي حل مشکلات مشترک بايد گفت وگو کرد . بدون توهين و تهمت ، بدون استهزاء و مسخره کردن و نيشخند زدن ، بدون ايجاد تنش و درگيري بايد با احترام و ادب با هم حرف بزنيم و بايد حرف زدن و گفت وگو کردن را به فرزندانمان هم ياد بدهيم ، شايد نسل آينده بتواند دنياي بهتري براي زندگي بسازد.
در چنين دنيايي آن که به جاي رگهاي گردن دلايل قوي و معنوي بياورد و بنيان فکري و اعتقادي محکمتر ي داشته باشد به يقين پيروز است و ما اگر به باورهاي عميق خود بنگريم و به استظهار “إن تنصروا الله ينصرکم ” دلخوش باشيم نه دوستان همسايه و همشهري و هموطن خود، بلکه دشمن هاي غريبه مرزهاي دور را با چنين گفت وگويي مي توانيم به گفت وگو دعوت کنيم.
محمدرضا زائری/ روزنامه خراسان
تبرج واژه اي قرآني است. ريشه اين واژه در کاربرد زبان عرب از واژه برج است و برج ساختمان بلندي است که از دور به آساني بتوان آن را ديد. بنابراين واژه تبرج نيز به اين دليل به کار گرفته مي شود که زنان براي خودنمايي و جلب توجه به شکلي خود را بيارايند که از دور مورد توجه ديگران قرار گيرند. واژه تبرج به معناي خودآرايي زن و آشکارنمودنزينت براي مردان است به نحوي که موجب جلب نگاه و حتي ايجاد شهوت در مرد شود. زنان به دليل ويژگي زنانه خود مبني بر طنازي و ميل به زيبا ديده شدن سعي مي کنند در جامعه به نحوي حاضر شوند که مورد توجه و پسند سايرين واقع گردند اما مسئله اينجاست که آراستگي و زيبايي تا چه حد مورد قبول عرف است و چه نوع آراستگي را تبرج مي گويند؟!
مقدمه:
در دين اسلام بسيار بر پوشش و حجاب زنان در جامعه تأکيد شده و دليل اين تاکيد نيز طبق فرموده خداوند متعال در مرحله اول حفظ امنيت وکرامت زن است. مطمئناً حفظ حريم و امنيت زن که يک رکن اساسي تشکيل خانواده مي باشدموجب تحکيم بنيان خانواده و جامعه است. زناني که مي کوشند تا به هروسيله اي خودنمايي کنند متبرج نام دارند. اين افراد با افراط در آراستگي به نحوي خود را مي آرايند که بيشتر از اشخاصي که پوشش و آراستگي معمولي و معتدل دارند جلب توجه مي کنند. در اينکه گرايش به زيبايي در هر انساني يک ميل فطري و غريزي است شکي نيست اما اگر در آن افراط شود تبديل به يک معضل و عامل ايجاد شهوت شده و خطرات جبران ناپذيري به بار مي آورد.
مصاديق تبرج:
تبرج و خودآرايي مصاديق مختلفي دارد. در گذشته به پا کردن خلخال و آرايش صورت و نوع لباس به شکلي که نازک باشد و قسمتهايي از بدن را نمايان کند تبرج محسوب مي شد امروز تبرج مصداق هاي گسترده تر و مختلفي دارد از جمله:
استفاده از عطرهاي تند،رنگ هاي زننده،آرايش غليظ،لباس بدن نما،خنده بلند و تغيير لحن هنگام صحبت با نامحرم،موي رنگ شده و ناخن لاک زده.
آيا هرنوع آراستگي تبرج است؟
برخي فکر مي کنند که هرنوع آراستگي تبرج محسوب مي شود به همين علت عطر نمي زنند، به سرووضع خود رسيدگي نمي کنند، به دنبال پوشيدن لباس هاي مناسب نيستند و به قول خودشان ساده و بدون هرگونه خودنمايي در جامعه ظاهر مي شوند و آراستگي و شيک پوشي را با تبرج اشتباه مي گيرند اما نکته مهم اينجاست که همانطور که افراط در آراستگي موجب تبرج مي شود، تفريط در آن نيز موجب ايجاد شلختگي در شخص شده و ديگر براي وي اهميتي ندارد که چگونه در جامعه حضور يابد. اين امر نيز در دين اسلام مورد مذمت قرار گرفته است.چرا که حتي ائمه بزرگوار(ع) نيز همواره با لباس هاي آراسته در جمع حاضر مي شدند و هرگز آراستگي را ممنوع نکردند. بنابراين نبايد مفهوم تبرج را با تميزي و زيبايي اشتباه گرفت.
آسيب هاي فردي و اجتماعي تبرج:
آسيب به زن متبرج در مرحله نخست: تبرج در مرحله اول به شخص متبرج آسيب مي رساند زيرا فضايي را براي سودجويي افراد ناپاک و چشم چراني آنها فراهم مي کند و حتي در مراحل بعدي موجب ايجاد روابط نامشروع نيز
مي شود.حدومرزها را مي شکند و به راحتي آبرو و حرمت زن را از بين مي برد.
تزلزل خانواده: زني که با ظاهري نامتعارف در کوچه و خيابان ظاهر مي شود نه تنها به خانواده خود خيانت مي کند و زيبايي هايي را که بايد تنها براي همسرش آشکار کند در معرض ديد همگان قرار مي دهد بلکه با اين کار موجب از هم گسستگي زندگي ديگران نيز مي شود.چرا که باعث به هوس و گناه افتادن مردان ديگر مي گردد. اين مردان صرفا افراد لاابالي نيستند،چه بسا بسياري از مردان خانواده دار که حتي فکر چنين اتفاقي هم به ذهنشان خطور نمي کند با ديدن بدن نمايان و صورت آرايش کرده زني دچار گناه شوند و حتي به خاطر همين مسئله خانواده خود را نيز از دست بدهند. درست است که مردان هم بايد چشمان خود را از نگاه کردن به زنان فروببندند اما وقتي زني با پوشيدن لباس هاي نامناسب و ارايش هاي آنچناني در ميان مردان جولان مي دهد سخت است که بتوان مردان را وادار به چشم پوشي کرد زيرا چنين زني به عمد اين گونه رفتار مي کند و حتي براي يک لحظههم که شده موجب جلب توجه ديگران مي شود
ناامني در جامعه و افزايش محدوديت براي زنان: هنگامي که برخي زنان در جامعه با بي بندوباري و بدون توجه به عرف حاضر مي شوند زمينه ايجاد خطر را نه تنها براي خود بلکه براي ساير بانوان نيز ايجاد مي کنند زيرا به مردهاي هوسباز اين اجازه را مي دهند که چشمان خود را بر هر زني بدوزند و قباحت اين عمل برايشان از بين مي رود و در نتيجه جامعه به فساد کشيده مي شود از طرفي زنهايي که مي خواهند خود را از اين معضل دور کنند نيز با
محدوديت هاي بسياري در نوع پوشش و بيرون رفتن از خانه به منظور خريد،کار يا هر برنامه ديگر مواجه مي شوند.
سخن آخر:
زن در جامعه اسلامي همواره مورد کرامت قرار گرفته است.بخصوص زن ايراني که از همان ابتدا حتي در زمان سلاطين نيز نجيب و عفيف بوده است و ماجراي همسر خشايارشا را که بارها در تاريخ خوانده ايم گواهي بر اين ادعاست. اما متاسفانه تهاجم فرهنگي اين بارهم با نشانه گرفتن حجاب و حياي زنان مسلمان ايراني سعي در نابودي اين فرهنگ عظيم و زيرسئوال بردن و تضعيف دين اسلام دارد. اگر در زنان زيبايي و ميل به آراستگي و جلوه گري وجود دارد به اين علت است که موجب جلب محبت همسرشان و بقاي زندگي آنها شود نه اينکه با در معرض ديد عموم قرار دادن اين زيبايي ها موجب تباه شدن زندگي خود و ديگران شوند. يادمان باشد تبرج علاوه بر نافرماني از دستورالهي و نهادن حق ا… بر ذمه شخص ، حق الناس را نيز در پي دارد و زن متبرج بايد پاسخگوي چشماني که به گناه انداخته و
زندگي هايي که نابود کرده است باشد.
«نخستین قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون ۱۸۸۲ بود؛ به موجب این قانون زنان بریتانیا کبیر از امتیاز بیسابقهای برخوردار میشدند و آن اینکه پولی را که به دست میآوردند حق داشتند که برای خود نگه دارند.
این قانون اخلاقی عالی مسیحی را کارخانه داران مجلس عوام وضع کردند تا بتوانند زنان انگلستان را به کارخانهها بکشانند؛ از آن سال تا به امسال سودجویی مقاومت ناپذیری، آنان را از بندگی و جان کندن در خانه رهانیده، گرفتار جان کندن در مغازه و کارخانه کرده است».
ویل دورانت وقتی کلمات بالا را در فصل نهم کتاب لذات فلسفهاش مینگاشت؛ خبر نداشت سالها بعد زنان مسلمان هم حتی با وجود داشتن حقوقی بسیار متعالیتر از زنان غربی، خود را گرفتار جان کندن در بیرون از منزل خواهند کرد.
تب کار کردن زن در بیرون از منزل یکی از مصادیق سبک زندگی غربیست که این روزها به وفور در بین زنان ایرانی شایع شده و متأسفانه مردان جامعه با گرایش به ازدواج با زنان شاغل در بالا بردن این تب چندان بیتأثیر نبودهاند.