در سال 88 رهبر معظم انقلاب دیداری با آیت الله تهرانی داشتند که عکسی از آن دیدار در خبرگزاری ها انتشار یافت.
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأسف و تأثر فراوان، خبر درگذشت عالم عامل ربّانی، مرحوم آیت الله آقای حاج آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه را دریافت کردم. این حادثه ناگوار، ضایعهای برای حوزهی علمیه و روحانیت و جامعهی مذهبی تهران و به ویژه ارادتمندان و شاگردان ایشان و جوانانی است که از مجالس پر فیض و درسهای سازندهی این معلم اخلاق بهره میبردند.
اینجانب تسلیت صمیمانهی خود را به آن بیت شریف و بازماندگان، بویژه اخوی بزرگوار و نیز به همسر مکرّم و آقازادگان ارجمند و دیگر بازماندگان این بیت شریف تقدیم داشته، علوّ درجات را آن فقید سعید را از خداوند متعال مسألت مینمایم.
آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید برجسته اخلاق، بامداد امروز پس از تحمل یک دوره بیماری دارفانی را وداع گفت.
آیتالله مجتبی کلهر تهرانی مشهور به آقا مجتبی تهرانی دار فانی را وداع گفت.
این شاگرد امام خمینی(ره) ساعت یک بامداد امروز در بیمارستان تهران درگذشت.
پیش از این صدیقه کلهر فرزند آیتالله تهرانی در گفتوگو با خبرگزاری فارس علت بستری شدن پدرش را بیماری عفونی اعلام کرده بود.
طبق شنیدهها پیکر این عالم ربانی فردا از مقابل بیت آن واقع در خیابان ایران تشییع خواهد شد.
همانطور که میدانیم الفاظ برای بیان مشخصات زندگی محدود و ناچیز ما وضع شدهاند و نمیتواند به درستی بیانگر عظمت خداوند و حتی عظمت مخلوقات بزرگ او باشند، به همین دلیل با استفاده از معانیِ كناییِ این الفاظ شبحی از آن همه عظمت را ترسیم میكنیم.
و از جمله این الفاظ كلمه «عرش» است كه در لغت به معنی «سقف» یا «تخت پایه بلند» به کار رفته و سپس این كلمه در مورد تخت قدرت خداوند به عنوان عرش پروردگار استفاده شده است.
در اینكه منظور از عرش خدا چیست و این كلمه كنایه از چه معنایی میباشد مفسران، محدثان و فلاسفه سخن بسیار گفتهاند:
ـ عرش خدا چیزی است كه بشر از درك حقیقت آن عاجز است، و تنها اسمی از آن میداند.
ـ عرش خدا همان ملك اعلا و كرسی او، فلك كواكب است، و به فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) استدلال كردهاند كه فرمودند: «آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه در برابر كرسی جز حلقهای در برابر بیابان پهناوری نیست، و كرسی خدا هم در برابر عرش او همین نسبت را دارد»
ـ عرش را به معنی «علم بیپایان پروردگار» (تفسیر كردهاند. تفسیر نمونه، ج20، ص: 36)
ـ مقصود از آن را «مالكیت و حاكمیت خدا» دانستهاند.
ـ به معنی هر یك از صفات كمالیه و جلالیه او میدانند چرا كه هر یك از این اوصاف بیانگر عظمت مقام او میباشد، همانگونه كه تخت سلاطین نشانه عظمت آنها است.
صحیح آن است که مفهوم «عرش» به صفات ذات پاك پروردگار بازگشت میكند و به یك وجود خارجی دلالت ندارد.
بعضی از روایاتی كه از طرق اهل بیت (علیه السلام) رسیده نیز همین معنا را تأیید مینماید:
حفص بن غیاث از امام صادق (علیه السلام) نقل میكند كه از امام در باره تفسیر «وَسِعَ كُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» سۆال كردند. فرمودند: «منظور علم او است»
و در حدیث دیگری از همان امام (علیه السلام) «عرش» را به معنی علمی كه انبیا را بر آن واقف كرده و «كرسی» را به معنی علمی كه هیچكس را از آن آگاه نكرده است تفسیر فرموده است.
منبع: تبیان
سلب توفیق، پیامدها و آثاری دارد که برخی از آنها را در اینجا می آوریم:
1. خودفراموشی
محرومیّت از توفیق یاد خدا، موجبِ خودفراموشی زیان بار می گردد. قرآن کریم می فرماید: «نَسوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسهُمْ »؛ (حشر / 19. ) «خدا را فراموش کردند، و خدا نیز آنها را به خودفراموشی گرفتار کرد.»
2. رویگردانی از خداوند
اگر توفیقِ روآوری به خدا از دست رود، دل، از یاد خدا رویگردان می شود. آن چنان که خداوند می فرماید: «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ »؛ (صف / 5. ) «چون از حق روی گردانیدند، خدا هم دلهای آنان را [از توجّه به حق] گردانید.»
3. محرومیّت معنوی
گناه، موجب محرومیّت از موفّقیّتهای معنوی می شود. در روایت آمده است که مردی نزد امیرالمۆمنین علی (علیه السلام) آمد و عرض کرد: مدتی است که از نماز شب محرومم. حضرت فرمود: «گناهان، دست و پایت را بسته اند: «جَاءَ رَجُلٌ اِلَی اَمِیر المُۆمِنِین (علیه السلام)، فَقَالَ یَا اَمِیرَ المُۆمِنِینَ! اِنِّی قَد حُرِمتُ الصَّلَاةَ بِاللَّیلِ … فَقَالَ لَهُ اَمِیرَالمُۆمِنِین: اَنتَ رَجُلٌ قَیَّدَتکَ ذُنُوبُکَ.» (تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1365، چهارم، ج 2، ص121. )
4. تنگدلی
سلبِ توفیقِ شرح صدر باعثِ تنگدلی و آلودگی به پلیدیهای معنویِ ایمان گریزانه می گردد.
«وَ مَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یجْعَلْ صدْرَهُ ضیِّقاً حَرَجاً كَأَنَّمَا یَصعَّدُ فى السمَاءِ كذَلِك یجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْس عَلى الَّذِینَ لا یُۆْمِنُونَ»؛ (انعام / 125.) «و آن کس را که (به خاطر اعمال خلافش) بخواهد گمراه سازد، سینه اش را آن چنان تنگ می گرداند که گویا می خواهد به آسمان بالا برود، این چنین خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی آورند، قرار می دهد.»
5. کوردلی (وبی بصیرتی)
غرق بودنِ کافران، منافقان و گنهکاران در گناهان باعث می شود که قلبشان به تدریج همچون صخره های سیاه، در دلِ شبهای ظلمانی، سیاه و سیاه تر شود و نیروی درک و تشخیصشان از حقیقت، مختل گردد و بر چشم و گوش و فکر و دلشان پرده بیفتد و به کوردلی مبتلا گردند و نتوانند حقّ و حقیقت را دریابند. «خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصرِهِمْ غِشوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ»؛ (بقره / 7.) «خدا بر دلهایشان مهر زده و بر گوش و چشم هایشان پرده ای است و ایشان عذابی عظیم دارند.»
6. گناه گرایی روزافزون
پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: «اِنَّ المَعَاصِیَ یَستَولی بِهَا الخِذلَانُ عَلَی صَاحِبِهَا حَتَّی تُوقِعَهُ بِمَا هُوَ اَعظَمُ مِنهَا؛ (مجموعه ورام، ج 2، ص 102. ) به وسیله گناهان، خذلان (و سلب توفیق) بر گنهکار مستولی می شود تا جایی که او را در گناهان بزرگ تر می اندازد.»
7. شقاوت و بدبختی
همان طور که گفتیم امام صادق(علیه السلام) دربارهء کلام خدای عزّ وجلّ: «قَالُوا رَبُّنَا غَلَبَت عَلَینَا شِقوَتُنَا»؛ «پروردگارا شقاوتِ ما بر ما چیره گشت، فرمود: «بِاَعمَالِهِم شَقَوا؛ (التوحید، محمد بن علی بن بابویه، شیخ صدوق، ترجمه: محمدعلی سلطانی، ص 553، ح 2.)به وسیلهء عملهایشان بدبخت شدند.» سلب توفیقِ اعمال صالح، موجب ناشایستگی و شقاوت می گردد.