دو سال قبل بود تقریباً؛ نشسته بودم در صندلی عقب تاکسی پشت سر راننده. هر چه خودم را می چسباندم به در و جا به جا می شدم، فایده نداشت. مشخص بود که از سر عمد است نه تنگی جا. برای اولین بار تصمیم گرفتم تا آخر مسیر این بیمار را تحمل نکنم. عزمم را جزم کردم… بیشتر »