ماه رمضونها، وقتی سحری را میخوردیم هر روز نوبت یکی از خواهرها بود که ظرفها را بشوره. اولی، دومی، سومی؛ و خوب یادمه که خیلی وقت ها که نوبت من بود، خوابم میبرد و یادم میرفت یا میذاشتم ظهر بشورم که قبل از من، مامان همه را میشستن!
نماز صبحهامون را… بیشتر »