قبل نوشت:
بعد از خواندن اين پژوهش فقط يك موضوع در ذهنم تبلور يافت و آن اينكه
چقدر از اصل و نسبمان دور شده ايم ما اول مسلمانيم بعد ايراني، هر دو اين صفات پيشينه اي دارند به اندازه هزاران سال
و اين پيشينه ما را مجهز مي كند به دانسته هاي هزاران ساله اما همه چيزمان را يادمان رفته….
بازيچه شده ايم در دست هاليوود و باليوود و معيار و ارزش ها را كنار گذاشته ايم
چقدر توصيه ها در باب انتخاب همسر در اسلام زياد است و حالا كه مي بينم در تاريخ ايران و ادبيات كهن آن هم فراوان بوده… در حالي كه امروز آمار طلاق در اوج است و ازدواج در فرود…
***
در سال 89 خانم مرم السادات ااسعدي پژوهشي را با عنوان «خانواده در قابوسنامه» در مجله بوستان ادب منتشر كرده است
بخش هايي از اين پژوهش را كه مي خواندم درباره شوهر دادن دختر و انتخاب همسر بود
عنصرالمعالی برای انتخاب داماد توصيه كرده:
«اگر دخترت دوشیزه باشد، داماد دوشیزه کن تا چنان که زن دل در شوی بندد، شوی نیز دل در وی بندد.»
ادامه میگوید: «اما داماد نیکوروی گزین و دختر به مرد زشتروی مده که دختر دل بر شوهر زشت روی ننهد؛ تو را و شوی را بدنامی بود. پس باید که داماد پاکروی و پاکدین و باصلاح و بسیار کدخدایی باشد؛ چنان که تو نان و نفقات دختر خویش دانی که از کجا و از چه و چون خواهد بودن. اما باید که داماد از تو فروتر بود؛ هم به نعمت و هم به حشمت تا وی به تو فخر کند نه تو به وی؛ تا دخترت به راحت و با ستر و بزرگی زید و چون چنین آمد که گفتم، از وی چیزی بیشتر مطلب و دخترفروش مباش که او خود اگر مردم باشد، مروت خویش به جای آرد. تو آن چه داری بذل کن و دختر خود را در گردن وی کن و برهان خود را از محنتی عظیم».
در این جا مطلب تعجببرانگیز این است که از نظر عنصرالمعالی داماد باید زیبا باشد در صورتی که دانسته نیست متقابلاً دختر نیز از زیبایی بهره دارد یا نه. پیش از این، پسر را از طلب غایت زیبایی زن بازداشته بود.
صاحب قابوسنامه در انتخاب داماد ایدهآل، مصالح دختر را به شایستگی در نظر میگیرد. او دیانت و مسئولیتپذیری را برای داماد لازم میشمرد و معتقد است برای حفظ مقام دختر و آسایش او، شوهر دختر باید از نظر موقعیت اقتصادی و اجتماعی از پدرش پایی تر باشد و از طلب مهریه و شیربهای گزاف از داماد باز میدارد.
در انتخاب زن هم سفارش مي كند:
«اما چون زن کنی طلب مال زن مکن و طلب غایت نیکویی زن مکن که به نیکویی، معشوقه گیرند. زن، پاکروی و پاکدین باید و کدبانو و شویدوست و پارسا و شرمناک و کوتاهدست و کوتاهزبان و چیزنگاهدارنده باید که باشد تا نیک بود… اما زن محتشم از خویشتن مخواه و تا دوشیزه یابی، شویکرده مخواه تا در دل او جز مهر تو مهر کسی دیگر نباشد و پندارد که همه مردان یک گونه باشند، طمع مردی دیگرش نباشد و از دست زن باددست و زفاندار و ناکدبانو بگریز …»
عنصرالمعالی برتری دوشیزه را بر زن شویکرده با دلایل روانشناختی توجیه میکند و آنجا که از انتخاب زن محتشمتر از شوهر همچنین زن زباندراز برحذر میدارد، میتوان انگیزه او را حفظ سلطه شوهر بر زن دانست.