مۆمن باید بیم و امیدش به خدا در یک سطح باشد اگر ترسش از عذابهای الهی بیش از حد باشد از رحمت خداوند مأیوس میشود و به اصطلاح عوام میگوید آب که از سر گذشت چه یک وجب و چه صد وجب. و از طرفی اگر امیدش به فضل و رحمت الهی بیش از اندازه باشد، امن از مکر الهی پیدا میکند و از جانب دیگر سقوط میکند و انگیزهای برای انجام اعمال نیک و پسندیده پیدا نمیکند در حالیکه خداوند کریمتر از آن است که بندة ضعیف و ذلیل را عذاب کند.
در نتیجه به هر عمل ناشایستی تن داده و باز دم از فضل و کرم و لطف و رحمت خدا میزند در همین راستا حضرت پیامبر عظیمالشأن اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: «اگر اندازه رحمت خدا را میدانستید هر آیینه بر آن تکیه میکردید و جز اعمال اندکی انجام نمیدادید و اگر میزان غضب و خشم خدا را میدانستید گمان میکردید که دیگر نجات نخواهید یافت.»(۱)
ولی بنابر فرمایش امام صادق(علیه السلام): «هیچ بنده مومنی نیست مگر آن که در قلبش دو نور وجود دارد نور خوف (از عذاب الهی) و نور امید (به رحمت پروردگار) که اگر هر یک را با دیگر بسنجد از آن زیادتر نخواهد بود»(۲) یعنی هر دو به یک میزان خواهند بود پس شما دوست عزیز هم به همان میزان که از عذاب الهی بیمناک هستید به فضل و رحمت پروردگار هم امیدوار باشید تا انگیزه خود را برای انجام اعمال خوب و پسندیده از دست ندهید و به گناه کبیره یأس از رحمت پروردگار گرفتار نشوید.
موضوعات: "پژوهشی" یا "پایان نامه ها" یا "مقالات"
آیا مىتوانیم از میان متون، نصوص، مبانى و اصول کلى دینى چشماندازى را در زمینه رسانههاى جدید چون سینما بیابیم؟
رسانه و به ویژه سینما، در دنیاى امروز که عصر انفجار اطلاعات نام گرفتهاست، جایگاهى بس رفیع و درخور توجه دارد و از اینرو، گرایش زنان به هنر سینما که در پى مشارکت آنان در فعالیتهاى اجتماعى و هنرى خصوصا سینما و بازیگرى بودهاست، امرى کاملا ضرورى و اجتنابناپذیر گردیدهاست. از اینرو، چون این پدیده از نظر شرعى مىتواند داراى حکم خاصى باشد، ضرورت طرح این موضوع در فقه تاکید بیشترى مىیابد. برخورد فقه و پدیده سینما در طول بیش از یکصدسال ورود سینما به ایران، یکنواخت نبوده و تحولات پردامنهاى را پشت سر گذاردهاست.
مواضع علما و فقها را در این زمینه مىتوان در دو رویکرد کلى جاى داد:
رویکرد اول: مخالفت مطلق؛ رویکرد دوم: موافقت مشروط و محدود.
هر یک از این دو رویکرد برهه خاصى از فضاى اجتماعى ایران را به خود اختصاص مىدهند و این برههها که داراى ویژگىهاى خاص اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و اقتصادى هستند، نقش بسزایى در نوع نگاه فقها به سینما ایفا کردهاند. ما در این مجال مختصر برانیم تا با ارائه شناخت کافى از این دو رویکرد، عوامل چهارگانه آن را برشمرده، با نگاهى جامعهشناختى حکم فقهى حضور زن در سینما را بررسى کنیم.
شداید و گرفتاری ها، ضمن آن که جنبه آزمایش و امتحان دارد و به وسیله آن ایمان و صبر مردم آزموده می شود، از نظر بررسی علل و منشأ، به خود انسان برمی گردد. آیات متعدد و روایات فراوان، سلوک انسان را علل اصلی گرفتاری ها و نزول بلا می داند.
فلسفه آزمایش الهی
قبل از بیان فلسفه و علت آزمایش، ذکر اهداف آزمایش ضروری به نظر می رسد.
اهداف آزمایش
نوع اول: گاهی امتحان و آزمایش برای شناختن است، به این معنی که شخص امتحان کننده وقتی می خواهد مجهولی را تبدیل به معلوم کند، آن را آزمایش می کند. مثلاً مواد غذایی را به آزمایشگاه می برند برای این که ببینند سالم است یا نه. این امتحانی است که هدف امتحان کننده از آن این است که می خواهد حقیقتی را کشف کند. در مورد خداوند نسبت به بندگان چنین امتحانی معنی ندارد.
نوع دوم: گاهی آزمایش برای اتمام حجت است؛ یعنی برای این است که به خود امتحان شونده امری را ثابت کند. یک معلم که در طول سال با دانش آموز کار می کند، خودش می داند که به کدام دانش آموز باید نمره قبولی بدهد و به کدام نمره رد بدهد. به کدام یک باید بیست بدهد، به کدامیک نمره نوزده و به کدام چهارده.
ولی مسلم است که اگر امتحان نکرده بخواهد این نمره ها را بدهد، غیر از آن کسی که بیست می گیرد همه اعتراض می کنند. او آن ها را امتحان می کند، تا بر همه روشن شود که نمره هایی که می خواهد بدهد همه درست است. امتحان به این معنی در مورد خدای متعال معنی دارد. ممکن است خدای متعال بنده ای را مورد امتحان قرار بدهد برای این که حجت بر آن بنده تمام شود.
نوع سوم: گاهی امتحان برای تمرین امتحان شونده است؛ یعنی خداوند متعال ـ که البته در مورد غیر خداوند متعال هم صدق می کند ـ انسان را مورد آزمایش قرار می دهد برای این که در طی آن آزمایش استعدادهای درونی او به فعلیت برسد. مثل آدمی که خودش یا دیگری را به آب می اندازد برای این که شنا یاد بگیرد. این نوع امتحان، نوعی عمل و رفتار برای کمال یافتن است. بر اثر تلاش کردن در آب است که انسان شناگر می شود.
حضرت علی علیه السلام می فرماید:"المۆمن لایمسی و لا یصبح الا ونفسه ظنون عنده"مۆمن خصلتش این است: صبحی را به شام نمی برد و شبی را به صبح نمی آورد مگر اینکه نفسش مورد بدگمانی اوست، همیشه با یک نوع بدگمانی به نفس خود نگاه می کند، مثل آدمی که همسایه خائنی داشته باشد که به او اعتماد ندارد و دائما در فکر این است که این همسایه خیانتی نکند.
نفس
خداوند متعال درباره اجتناب از نفس اماره که به اصطلاح امروزى همان « خود طبیعى » یا « خود حیوانى » است ، با اشکال متنوع ، دستوراتى صادر فرموده است. در اسلام برترین جهاد، جهاد با نفس است، که در حدیث معروف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جهاد اکبر خوانده شده یعنى برتر از جهاد با دشمن که جهاد اصغر نام دارد، اصولا تا جهاد اکبر به معنى واقعى در انسان پیاده نشود در جهاد با دشمن پیروز نخواهد شد.
نفس امّاره
نفس اماره عبارتست از حالت نازله نفس؛زیرا همواره انسان را امر به اعمال و رفتاری می کند که سقوط و انحطاط را در پی دارد.
«مسأله شر و راه حلهای آن» عنوان پایان نامه سطح دو(کارشناسی) فاطمه پورمحمد از طلاب مدرسه علمیه حضرت فاطمه سلام الله علیها است که پاییز 90 با راهنمایی سرکار خانم تسبیحی تهیه، تنظیم و دفاع شده است.
چکیده
انسانها در زندگی روزمرهی خود با حوادث و مشکلات گوناگونی روبرو میشوند که گاه تحمل این مسائل برای آنان بسیار دشوار است.در اغلب موارد آنها از این مشکلات به عنوان شری در زندگی خود یاد میکنند و درصدد رفع آن بر میآیند. شر به هر چيز نامطلوبي كه اگر نباشد وضع موجود بهتر خواهد بود، گفته میشود. شرّ غير از نقص است، شرّ ميتواند به معنايي اعمّ به كار رود وشامل مطلق كاستي شود.شر دارای اقسام مختلفی از جمله فناها و نيستي ها مانند مرگ، تفاوت ها و تبعيض ها مانند فقير و غني، سختي ها و شدائدمانند رنج جسمي و روحي میباشد.
در زمان هاي گذشته، انديشمندان غيرالاهي مسأله شر را منافي با يكي از صفات خدا مثلاً عدل الهي ميدانستند ؛ ولي در عصر جديد آن را ناسازگار با اصل وجود خداوند ميدانند.همهي جهان بينيهاي بزرگ اعم از ديني و غيرديني به وجود شر اذعان كرده اند و معتقدند که شر، ايمان ديني را به مخاطره ميافكند ومسأله شر جدي ترين نقد عقلاني بر اعتقاد به وجود خداست. بعضي نيز اعتقادات ديني را به دليل وجود شر در عالم، كنار نهادهاند و وجود شرور در جهان را دستمايهي انتقادي بسيار قوي عليه اعتقاد ديني دانستهاند. . متألهان و انديشمندان خدا باور نيز با ارائه راه حل هايي در اين باره مشكل را به نحوي حل كردهاند.
نکتهای در این بحث به ذهن انسان میرسد و آن اینکه عامل به وجود آمدن این شرور چه کسی یا چه چیزی میتواند باشد. در پاسخ به آن میتوان گفت که هرخوبي و بدي از حوادثي است كه ناظم نظام عالم آن را رديف ميكند و ناظم عالم تنها وتنها خداست. قابل ذكر است كه انسان خود زمينه هاي نزول خير و شر را بنيان مينهد.
يقيناً هر رويدادي كه شر ناميده ميشود داراي سبب خاص و علت مخصوص است، و این انسان است که زمینهی به وجود آمدن شر را فراهم میکند. نفس هوا خواه انسان، گناه و جهل ازجملهی این زمینه هاست.ممکن است به نظر آید که وجود شر با حکمت الهى و غایتمندى آفرینش انسان سازگارى ندارد، زیرا غرض خداوند از خلقت آدمیان تامین مصالح و منافع آنهاست؛ ولی با کمی تأمل میفهمیم که این امور درجهت مصالح حقیقى فردى یا نوعى انسانها قرار دارند، از این رو نباید وجود آنها را لغو و بیهوده یا مخالف با اغراض عمومى آفرینش دانست، بلکه دارای فواید مهمی میباشند.
شکوفا شدن استعداها، بیداری دل و توفیق به توبه، هشدار و بیدارگری از جمله این فواید است.اندیشمندان و دانشمندان اسلامی برای رفع تعارضاتی که در این بحث عنوان شده است و برای حل شبهات موجود راه حلهای مختلفی را ذکر کردهاند. نسبی بودن شرور، عدمی بودن، لازمهي جهان مادی بودن، لازمهی مختار بودن انسان و راهکار نظام احسن را میتوان از راهحلهای مسئله شر برشمرد.