قدیمیها در مورد بعضی از خانمها میگفتند: «فلانی زنیت دارد»؛ این زنیتی که مادران و مادربزرگها میگفتند برای خودش چیزی بود درحد استانداردهای تیم ملی.
فکر نکنید به همین سادگی به هر کسی میگفتند «زنیت» دارد. کسی که زنیت داشت، باید در حد اعلا فرزندان باشعور و با شخصیتی تربیت میکرد و از آب، کره میگرفت، یعنی با حقوق کم همسرش هم میتوانست سفره شاهعباسی پهن کند!
چنین زنی در عین زیبایی پر اولاد بود و در عین با سلیقگی کم خرج. سیاستمداری او در امر خانهداری به چرچیل پهلو میزد و ظرافت او در رتق و فتق امور و نگهداری شوهر و مادرشوهر داری باید زبان زد خاص و عام میبود.
معمولا زنانی که زنیت داشتند، قادر بودند تمام نگاه همسر خود را به خانواده و چهره بیمثال خودشان جلب کنند و هر طوری که میخواهند شوهر را مدیریت کنند!
تمام ابزار آنها هم یک سرمه و سرخاب و سفید آب و کمی عطر و یک زبان چرب و نرم بود و یک چتر زلف سیاه کرده و گیسوی خم اندر خم جانان.
حالا امروزه روز ما چطور باید زنیت داشته باشیم؟ حالا که دلبران و لولیان شوخ شیرین کار شهر آشوب بسیارند، چطور با یک دست چند هندوانه برداریم و در عین حال به اقتصاد خانواده هم لطمه نزنیم و زیبا هم بمانیم و نظر مساعد همسر را هم جلب کنیم، بی اینکه جیبش را خالی کنیم. آخر میگویند همسرها بعد از اینکه جیبشان خوب خالی شد، دیگر زشت و زیبا را از هم تشخیص نمیدهند و ممکن است زیبایی همسرشان که بینی عمل کرده و شکم چربی زدوده و چهره نقاشی شده دائمی و زلفان سیم تلفنی پیدا کرده، دیگر به چشمشان نیاید. پس تکلیف چیست؟
صفحات: 1· 2