روز چهارشنبه، 26 تیر ماه خبری با عنوان «ماجرای کشیدن چادر از سر دختر آمر به معروف در ماه رمضان» بر روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت. در این گزارش که شرح مصاحبه با زن آمر به معروف آمده بود، ماجرای تذکر لسانی او به حفظ حجاب، به خانمی بدحجاب و عکسالعمل نامناسب آن زن که ضرب و شتم و توهین به وی بوده، عنوان شده است. همچنین جملاتی از زبان زن بدحجاب به این صورت که «این تو هستی که باید حجابت را برداری، شماها چند نفری بیشتر نیستید» و «دوره امر به معروف گذشته» به صورتی که مورد توجه مخاطب قرار گیرد، با رنگی متفاوت از رنگ متن آمده بود.
اما باید توجه داشت نوع بازتاب این واقعه به این صورت، چه عواقبی را میتواند داشته باشد:
1. نوع انعکاس این خبر و همچنین متفاوت کردن جملات خاص زن بدحجاب چنین القا میکند که گویی این خانم نماینده تمام زنان بدحجاب بوده و به زعم آنان، زنان باحجاب اندکی معدود هستند و بین این زنان جنگی پنهان صورت گرفته است که در صورت بیان یک تذکر، این جنگ، نمایان میشود و این دو قشر رو در روی یکدیگر قرار میگیرند.
مطمئناً القای این حس به جامعه موجب ایجاد شکاف بین زنان با ظاهر متفاوت میگردد و بدون شک این شکاف، مسئلهساز خواهد شد؛ در حالیکه قصد شارع از امر به معروف ایجاد وحدت در عمل به مناسک بین مسلمانان است.
2. بیشک تمام کسانی که مورد تذکر لسانی قرار میگیرند چنین رفتاری نخواهند داشت و با توجه به آنکه حجاب رفتاری اجتماعی است و حضور زنان در کنار یکدیگر و محیطهای مختلف منجر به تذکرات متفاوتی در طول روز در اقشار مختلف جامعه میشود، انعکاس پراکنده این خبر و پررنگ کردن سخنان فرد بدحجاب، میتواند منجر به نقض غرض و ترساندن افراد از امر به معروف و یا بیتفاوت شدن آنها در قبال این فریضه الهی باشد و یا همچنین ممکن است افرادی به ذهنشان برسد میتوانند در قبال تذکر شخص به او حمله کرده و او را مورد ضرب و شتم قرار دهند.
3. رهبر انقلاب در بیانات خود در دیدار با علما و روحانيون خراسان شمالى به تاریخ 1391/7/19 اشاره کردند: «بعضى از همينهائى كه در استقبالِ امروز بودند… خانمهائى بودند كه در عرف معمولى به آنها ميگويند «خانم بدحجاب»؛ اشك هم از چشمش دارد ميريزد. حالا چه كار كنيم؟ ردش كنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباخته به اين اهداف و آرمانهاست. او يك نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى اين حقير باطن است؛ نمىبينند. «گفتا شيخا هر آنچه گوئى هستم/ آيا تو چنان كه مينمائى هستى؟». ما هم يك نقص داريم، او هم يك نقص دارد. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد كنيد. البته انسان نهى از منكر هم ميكند؛ نهى از منكر با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت.»
رعایت حجاب در کشور ما قانونی است و متأسفانه بیش از آن که امری فرهنگی و دینی تلقی شود، امری سیاسی شمرده شده و به همین دلیل است که این رخداد اخیر چنین مورد توجه خبرگزاریها قرار گرفته تا با تکرار آن به ماهیگیریهای خود بپردازند، اما باید گفت آیا در کشوری که به علت تفاوت مذهب حفظ وحدت بین مسلمانان امری ضروری محسوب میشود و به همین علت بسیاری از رفتارهای وحدتزدا مورد اعتراض قرار میگیرد و از سنتهای جامعه حذف میشود، نمیبایست به وحدت بین زنان با پوششهای متفادت همت گماشت؟
آیا در کشور ما که انواع متفاوت پوشش در نقاط مختلف وجود دارد و علت رعایت نشدن بخشی از حجاب در آن نقاط به علت عرفی بودن پوشش مورد اغماض است، نباید پوشش زنان را در دستهبندیهای مختلف فرهنگی و عرفی مورد بررسی قرار داد؟
آیا حفظ وحدت میان اقشار مختلف جامعه که به قول رهبر انقلاب هرکس نقصی دارد، نقص یک نفر، نقص ظاهر است و نقص دیگری، نقص باطن، ضروری نیست؟
در هر صورت فردی به علت تذکری که شنیده رفتاری نامناسب انجام داده، اما بیشک این فرد نماینده همه زنان نیست و مطمئناً هر فردی که در خیابان به زنی تذکری مبنی بر رعایت حجاب بدهد با چنین حرکتی روبرو نمیشود، که دلهای بسیاری «متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباخته به اين اهداف و آرمانهاست…»