در منابع اسلامى آیات و روایات فراوانی به موضوع دوستی پرداخته اند. بخش وسیعی از این آموزه ها درباره تاثیر دوستی های دنیایی در صحنه قیامت است. در این روایات آمده: هر چه را كه انسان دوست داشته باشد و به آن مهر بورزد با او محشور مى شود، خواه آن محبوب برترین و مقدس ترین های خلقت یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام باشد؛ خواه سنگ بی ارزشی.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «مَنْ أَحَبَّنَا كَانَ مَعَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَه ؛ هر کس ما را دوست داشته باشد، در قیامت با ما خواهد بود و اگر هم کسی سنگی را دوست داشته باشد بی تردید خدا او را با همان محشور خواهد کرد.»(1)
علت این كه انسان با آن چیزهائى که به آنها عشق مى ورزد و علاقمند است محشور مى شود این است كه عشق و علاقه نسبت به یك چیز، آن را هدف و غایت انسان قرار مى دهد و آن هدف سبب مى شود كه روح و واقعیت انسان به آن تبدیل شود.(2)
طبیعى است كه محبت و ارادت به پاكان و انسانهای وارسته، در تمام اركان هستى انسان اثر گذاشته و سبب می شود تا انسان با قدم در راه محبوب، به آن قله ای که او در آن ایستاده، حداقل نزدیک شود.
در تاریخ اسلام، نمونه هاى برجسته و بى سابقه اى براى این موضوع مى بینیم که در ادامه به نمونه ای از آنها اشاره می کنیم:
روزى «ثوبان» غلام رسول اكرم صلی الله علیه و آله به آن حضرت عرض كرد: اى رسول خدا! پدر و مادرم فداى تو باد. قیامت كى برپا مى شود؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : براى آن روز و آن وقتی که از تو سوال می کنند چه آماده كرده اى؟ عرض کرد: یارسول الله! عمل زیادى انجام ندادهام ولیكن خدا و رسول او را دوست دارم. حضرت فرمود: دوستى تو با رسول خدا به چه درجه اى رسیده است ؟ عرض كرد: به آن خدائى كه تو را به حق به نبوت مبعوث كرده است ؛ محبت شما در قلب من به اندازهاى است كه اگر مرا با شمشیر قطعه قطعه كنند و با ارّه تکه تکه نمایند و با قیچى ریزریز كنند و به آتش بسوازنند و زیر سنگ آسیا نرمم كنند ، براى من بهتر و آسانتر است از آن است كه در دل خود نسبت به شما یا یكى از اهل بیت علیهم السلام و یاران شما ، كینهاى داشته باشم و محبوبترین خلق خدا بعد از شما نزد من كسى است كه در دوستی شما از دیگران جلوتر باشد و منفورترین افراد هم نزد من كسى است كه شما یا یکی از یارن شما را دشمن بدارد. سپس گفت: این، میزان دوستى من نسب به شماست که اگر از من قبول شود، بی شک رستگار خواهم بود و اگر خداوند عملى غیر از این بخواهد عملی از خود سراغ ندارم كه به آن اعتماد داشته باشم.
علت این كه انسان با آن چیزهائى به آنها عشق مى ورزد و علاقمند است محشور مى شود این است كه عشق و علاقه نسبت به یك چیز ، آن را هدف و غایت انسان قرار مى دهد و آن هدف سبب مى شود كه روح و واقعیت انسان به آن تبدیل شود
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بر تو بشارت و مژده باد! بی تردید در روز قیامت هر فرد، با كسى خواهد بود كه او را دوست مى داشته است. اى ثوبان! اگر ما بین زمین و عرش پر از گناهان تو باشد با این دوستى از تو زایل مى گردد و سریعتر از محو شدن سایه از سنگ صافی كه خورشید بر آن بتابد و یا محو شدن نور از آن سنگ وقتى كه خورشید از آن ناپدید شود.(3)
توضیح:
بی تردید معنای این روایت ، دوستی بی عمل و نیل به بهشت نیست. چرا که این معنا با آیات فراوانی از قرآن کریم که بهشت را در گرو ایمان و عمل صالح می داند در تعارض کامل است؛ بنابراین معنای درست و موافق با ظاهر روایت این است که گفته شود: منظور «ثوبان» از نداشتن عمل، نداشتن عملی لایق پیشگاه خداوند متعال بود نه آنکه او فقط پیامبر صلی الله علیه و آله و مۆمنین را دوست داشت و هیچ یک از عبادات را انجام نمی داد. این را می توان از تایید و بشارت رسول خدا صلی الله علیه و آله فهمید. روزى پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله با ثوبان ملاقات كرد و دید رنگ چهره اش دگرگون شده و بسیار لاغر و ضعیف گشته است. از او پرسید :
ثوبان! چرا چهره ات تغییر یافته و چرا این چنین ضعیف شده اى؟ عرض كرد : اى رسول خدا هیچ درد و ناراحتى ندارم جز این كه هرگاه به یاد شما مىافتم طوفانى سخت در روحم پدید مى شود و امواج خروشانى را در درونم احساس مى كنم و تاب و توانم از دستم مى رود تا آن كه اخیرا فكر تازه اى برایم پیدا شده كه آن ، مرا بیشتر ناراحت كرده است . من فكر مى كنم بالاخره در آخرت از تو جدا خواهم شد که اگر این شود ؛ از فراق و دورى شما من چه کنم؟ زیرا اگر بر فرض به بهشت هم بروم مقام من به مراتب پائین تر و پست تر از مقام شماست و اگر به بهشت نروم كه خود معلوم است ؛ هرگز شما را نخواهم دید، این فكر و خیالى است كه مرا به شدت رنج مى دهد. همین بود كه آیه شریفه نازل شد:
«وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفیقا ؛ هر كس از خدا و رسولش اطاعت كند ؛ او با آنان كه به ایشان نعمت دادیم و گرامى داشتیم ؛ یعنی پیامبران و راستگویان و شهیدان و نیكوكاران، محشور خواهد شد و اینان رفیقان خوبى هستند.»(4)
سپس پیامبر ص فرمود: سوگند به آن كه جانم در دست اوست، بنده اى ایمان نمى آورد تا آن كه من از جانش و پدر و مادر و عیال و فرزندانش و همه مردم نسبت به او محبوبتر باشم.(5)
طبیعى است كه محبت و ارادت به پاكان و انسانهای وارسته، در تمام اركان هستى انسان اثر گذاشته و سبب می شود تا انسان با قدم در راه محبوب ، به آن قله ای که او در آن ایستاده ، حداقل نزدیک شود
البته ثوبان در ارادت ورزیدن به رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله تنها نبود؛ بزرگان دیگرى هم آمدند و تلاش کردند در همه حال از حالات رسول اكرم صلی الله علیه و آله پیروی کنند؛ حتى در راه رفتن و لباس پوشیدن و انتخاب رنگ لباس و نوع غذا، طرز عبادت و همواره سعى مى كردند مثل او باشند.
بنابراین کسانی که در دل آرزوی همراهی با رسول خدا صلی الله علیه و آله دارند و با زبان این خواسته را از خدا طلب می کنند بدانند که تنها راه آن پیروی و همراهی با آن حضرت و اولیای پاکش در عمل و عقیده است و این همراهی قوام نمی یابد مگر آنکه انسان دل در گرو آنان نهد؛ محبتی که در این وادی، مثل ریسمانی دارد که دلداده را به دلدار پیوند می زند و تا این پیوند باقی است همراهی در دنیا و آخرت نیز جریان دارد.
شاید برای این بود که اجر رسالتی به آن عظمت، «مودت فی القربی» شد.
اگر کسی این نوع دوستی را رها کرد و دل به نا اهلان و ناپاکان سپرد و دلخوش به دوستی آنان شد؛ در قیامت انگشت حسرت به دهان خواهد گزید و با ندامتی که دیگر سودی به حالش ندارد این چنین خواهد گفت:
«یا وَیْلَتى لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلا ؛ ای کاش فلانی را دوست خود نمی گرفتم» (6)
پی نوشت ها :
1. امالی صدوق (ره)، ص 210
2. درسهایی از مكتب اسلام، شماره 11، مقاله صفات عارفان
3. بحار الأنوار ج27، ص 100
4. آیه 69 سوره نساء
5. بحار الانوار، ج22، ص87
6. آیه 28 سوره فرقان