قرن چهارده از نظر شمار تفسیرهای نگاشته شده، سرآمد قرنهای گذشته است. آمار و ارقامی که از تفسیر و تفسیرنویسان وجود دارد، در هر قرنی بیش از 25 تا 35 تفسیر را نشان نمی دهد، درحالی که در قرن چهارده، شمار تفاسیر مهم و مطرح قرآن به بیش از شصت تفسیر می رسد که بیش از دو برابر قرن پیشین است. از نظر کیفی نیز، گونه گونی و دگردیسی ها و تغییراتی که در گرایش ها و روش های تفسیر رخ نموده است، شاید درخور سنجش با هیچ قرنی نباشد .
دیدگاه های گوناگون، شیوه های نوین، معیارهای جدید و در مجموع جهت خاصی که در کل حرکت تفسیری دیده می شود، در دامان این قرن پدید آمده و بالیده است. گرچه بعضی از این دگردیسی ها ریشه های تاریخی و پیشینه دورتری از قرن چهارده دارند، اما آنچه این قرن را از گذشته جدا می سازد، گسترش و فراگیری و حضور همه سویه این دگردیسی ها در صحنه تفسیر است .
بررسی و تحقیق در نمونه های برجسته و مهم تفاسیر این قرن که هر یک منشأ پیدایش دگرگونی های ژرف تفسیری شده است، چنین می نماید که دگرگونی های پدید آمده در گرایش ها و سبک های نو محدود نبوده است، بلکه تفاسیر قرن چهارده از یک جهت شاهد حذف و یا کمرنگ شدن برخی ویژگی هایی است که در تفاسیر گذشته بوده وهم اکنون جایگاه چندانی ندارند. بی رنگ شدن برخی از ارزش ها و ملاک های تفسیری، کم اهمیت تر از دگرگونی های اثباتی نیست. ازین روی، در بررسی ویژگی های تفاسیر قرن چهارده ناگزیریم به هر دو گونه دگردیسی(نفی و اثبات) اشاره کنیم .
نویسنده: موسی صدر
امان الله فرید
منبع: بانک اطلاعات نشریات کشور
برای مطالعه متن کامل مقاله به سایت مراجعه فرمائید.
مرکز و کتابخانه مطالعات اسلامی به زبان های اروپایی (وابسته به آل البیت)