گاهي فكر مي كنم نبايد نگران تربيت و سرگرم كردن كودك نورسيده ام باشم
فكر مي كنم با وقت گذاشتن ميتوانم مادر خوبي باشم
ميتوانم به راحتي سرگرمش كنم خودم هم لذت ببرم
|
موضوع: "تربیت فرزند"
گاهي فكر مي كنم نبايد نگران تربيت و سرگرم كردن كودك نورسيده ام باشم فكر مي كنم با وقت گذاشتن ميتوانم مادر خوبي باشم ميتوانم به راحتي سرگرمش كنم خودم هم لذت ببرم تمام والدین برای افزایش و تقویت اعتمادبهنفس فرزندشان تلاش میکنند. کودکی را تصور کنید که برای اولینبار تصمیم دارد از یک پارچ آب برای خودش آب بریزد. اولین واکنش پدر و مادرها معمولا این است: «عزیزم! حواست رو جمع کن آب رو نریزی.» اما به نظرتان این جمله چطور است؟ «باریکلا که خودت برای خودت آب میریزی، عزیزم!» در این مطلب روشهایی برای تقویت اعتمادبهنفس کودک پیشنهاد شده است.
تازه می فهمم که قدیمی ها چطور به سادگی بچه های خوبی تربیت می کردند!
در روزگار ما تربیت فرزند غول بی شاخ و دمی معرفی شده که هیچ کسی جرئت روبرو شدن با آن را ندارد. هر چند اگر در نمایشگاه کتاب امسال قدم بزنی متوجه می شوی که هزاران جلد کتاب ایرانی و خارجی و مقاله و مجله در مورد تربیت فرزند وجود دارد، اما جالب این جاست که خود روانشناسان کودک هم بعد از مطالعه این همه کتاب آخر سر می گویند ما هنوز اندر خم یک کوچه مانده ایم!
و شاهد این صحبت هم ، کودکان این روزها هستند که اکثرا از نظر عاطفی به خاطر دور بودن از خانواده و غریبه پنداری پدرها و مادرها دچار کمبود های زیادی هستند یا هزاران معضل دیگر که مثلا والدین نمی دانند که این حرف های بد! را بچه از کجا یاد گرفته یا این یک دندگی و لج بازی را و یا ….
در حالی که اصلا موضوع آن قدر ها هم که جلوه شده، پیچیده نیست و نه هفت خوانی در کار است و نه دیو و غولی! کودک همان چیزی را یاد می گیرد که می بیند و این پدر و مادر هستند که به جای پرسه زدن در بین این کتاب و آن مرکز مشاوره، باید دیدنی های بچه را فیل.تر کنند! و مهم ترین قدم در فیل. ترینگ حذف ناهنجاری های خانواده است که خودشان دانسته و ندانسته کودک را در معرض آن قرار می دهند.
بهترین روش تربیت فرزند این است که خودمان را تربیت کنیم. هر قدر هم که به دنبال روش های نوین آموزش باشیم، آخر سر این ما هستیم که تنها الگوهای او برای یادگیری هستیم.
مثال ساده آن نظم و پاکیزگی است که کودک با کاوش های دقیق خود در رفتار پدر و مادر یاد می گیرد که چقدر لازم است در زندگی مرتب و تمیز باشد و چقدر لازم نیست!
هر چند نظم یا چیزهای امثال آن در زندگی بسیار مهم است اما آن چیزی که در تربیت فرزند اهمیت بیشتری دارد این است که بتوانیم برای فرزندانمان الگوی خوبی از زن یا مرد مسلمان باشیم.
وقتی کودک در زندگی خود احترام متقابل و علاقه شدید پدر و مادر به هم و به کودک را می بیند نا خودآگاه احترام گذاشتن در پوست و خون او نفوذ می کند. یا مثلا وقتی کودکی در زندگی می بیند که پدر و مادرش هیچ وقت دروغ نمی گویند یا کسی را مسخره نمی کنند یا حرف رکیک به زبان نمی آورند یا مثلا برای زندگی خود برنامه دارند و تنبلی نمی کنند یا مثلا برای عبادت خود وقت صرف می کنند و یا مثلا به تفریح و درس و صله ارحام و چیزهایی از این دست اهمیت می دهند و یا مثلا از چراغ قرمز عبور نمی کند و یا هزارن مثال دیگر، به سادگی می تواند درک کند که این خوش رفتاری هایی که در کتاب ها و تلوزیون و مدرسه می گویند چیزهایی واقعی است که بهترین نمونه اش پدر و مادر خودش هستند!
و به این ترتیب با این تیر دو نشان زده می شود که یکی نفوذ این رفتارها در عمق جان کودک و ملکه شدن آنها برای او است و دیگری اعتمادی است که کودک نسبت به پدر و مادرش به دست می آورد از این جهت که می داند آن ها در زندگی متعادل خود همیشه به درست رفتار می کنند.
اصل اول، خيرخواهی است و مهم است نيت ما برای هدايت مخاطب به سوی نماز از روی خيرخواهی باشد نه قصد تخريب و ضايع كردن. وقتی نيت ما خير باشد قطعا ً گفتار ما نيز گويای نيت قلبی ما خواهد بود. پســـــــــــــــرم؛ فرزندم؛ هَستیم؛ حالا که به لطفِ دایمش می شود، این “میمِ” نازنین و دوست داشتنی را کنارِ اسمت بنشانم و همه یِ تعلقم را به تو و به روزگارت ، در همان یک حرفِ نابش خلاصه کنم ، حسّ ِ قریبی در وجودم می دود و مرا می رساند به مرزی که رهایی از سرزمینش ممکن نیست… امان از این “میم” ی که همزمان محصورم می کند، محدودم می کند به اوجم می برد و بر می گرداند شاکیم می کند شاکرم می سازد می شود تنها بهانه یِ زندگی دلیلی برای ادامه ی بندگی کَج خلقم می کند به سرِ ذوقم می آورد و مادرم می کند پسرک ….. آمده ام که قولی بگیرم و بروم بروم برایِ مدارا با همان حس هایِ هر روزه و جدیدی که آن حرفِ الفبا برایم به ارمغان آورده لطفاً لطفاً لطفاً؛ یادت بماند از یاد نبری همان “میم” وقتی کنارِ مادرانگیم ؛ برایِ تو می نشیند تنها یک خواسته دارد همیشه و همیشه و همیشه بی تعلق به رخدادی که برسد بی ارتباط با اتفاق هایِ نیامده همان “میم”ِ نشسته در اسمم ؛ دوستت خواهد داشت و آغوشش برایِ به بر کشیدنت باز خواهد ماند همین جا نشسته است مثلِ همه یِ مادرها … دست به دعا و دلْ واپس مرا “مادرم ” صدا بزن …. تا حسّ ِ قشنگ مادرِ تو بودن و برایِ تو مادرانگی کردن ، شاکر بودنم به درگاهش را به کمال برساند … ممنون پسرم.
نوشته الیما |