موضوع: "تربیت فرزند"
از وقتي امير علي به دنيا آمده و بزرگتر شده
مي بينم كه چقدر به من اعتماد دارد و به وجود من دلگرم است
طفلك كوچكم فكر مي كند من حلال همه مشكلاتش هستم
فكر مي كند من مغز متفكر جهان هستم و جواب همه سوالات را مي دانم
وقتي پيش من است همه دردهايش را فراموش مي كند
يادم است يكبار سپرده بودمش به ماماني (مادر خودم) و رفته بودم دنبال كاري در اين مدت شيطنت آقا گل كرده بود و دستش را چسپانده بود به بخاري و هاي هاي گريه اصلا آرام نمي شد طوري كه ماماني مجبور شده بود تماس بگيرد كه زودتر خودت را برسان كه بچه تلف شد از در كه وارد شدم همين كه مرا ديد انگار نه انگار كه دستش اوف شده و مي سوزد چنان محكم گردنم را گرفته بود كه عهد كردم هر كجا رفتم با خودم ببرمش.
گاهي فكر مي كنم اگر همه اعتمادي كه امير علي به من دارد من به خدايم داشتم كه البته از مادر هم بهم مهربان تر است چه مي شد
کاش در زندگی، کمی، فقط کمی بیشتر از این به خدایمان اعتماد داشتيم.
یادمان باشد…
اگر ما مادر هستيم مهربان… خدايي داريم كه مهرباني اش بي انتهاست
امير علي كوچكم تازه به دنيا آمده بود
بعد از يكي دو هفته كه مادر و خواهر بزرگترم از خانه امان رفتند و خانواده دو نفري ما كه حالا سه نفري شده بود تنها شد
من نابلد ماندم و بابايي كه از صبح سر كار بود و اميرعلي نق نقوي گريه او…
ميخواستم اميرعلي را بغل بگيرم كلي استرس مي گرفتم كه نكند از دست بيافتد
ميخواستم شير بهش بدهم مي ترسيدم كه نكند خفه شود
حمام كه ميخواستم ببرمش كه ديگر هيچ
شايد بچه ام 10 روز يك بار هم حمام نمي كرد
همش با يك اسفنج خيس تميزش مي كردم
از همه چيز حمام كردن بچه مي ترسيدم
خلاصه عذابي كشيدم سر اين بچه كه نگو و نپرس
امروز مادربانو را كه مي ديدم به نقل از ايدهآل توصيه هايي درباره چگونه نوزاد را حمام كنيم مطلب گذاشته بود
آنقدر ذوق كردم كه نگو
كاش آن موقع هم اين مطلب را مي خواندم و طفلكم را اينقدر ديربه دير حمام نمي كردم
شما هم اگر خواندن را ادامه دهيد نكته هاي خوبي دستگيرتان مي شود:
فکر میکردم فرزندانم رفتار درستی دارند تا اینکه مادربزرگم که همیشه الگوی خانواده است، چند ماه قبل برای شام پیش ما آمد و من جلوی چشمان او شاهد رفتارهای بد آنها بودم. پسر 6 سالهام تقریبا روی میز لم داده بود و دختر 3 سالهام مدام وسط حرف دیگران میپرید و فرزند یک سالهام همه چیز را به اطراف میریخت. تا دیر نشده باید کاری برای این رفتارها انجام میدادم اما من دقیقا نمیدانستم از چه سنی باید شروع کنم. آیا کودک پیش دبستانی من به اندازه کافی بزرگ شده که بیاموزد باید صبر کند تا نوبت حرف زدنش بشود؟ آیا من میتوانم انتظار داشته باشم فرزند 3 سالهام مدام با غذایش بازی نکند؟
اگر در آموختن ادب به کودک خود اهمال کرده باشید باید یک موضوع مهم را بدانید: هیچکس دوست ندارد با چنین کودکانی نشست و برخاست کند!
یک کودک بی ادب به یک بزرگسال بی ادب تبدیل می شود و بزرگسالانی که مودب نیستند در مسائلی مانند شغل، ازدواج و دوست یابی با مشکلات زیادی مواجه خواهند شد.
پيامهاي بازرگاني علاوه بر ترغيب مخاطب به خريد و مصرف كالا، بر نگرشهاي او نسبت به سبك زندگي نيز اثرگذار است. متخصصان ارتباطات و تبليغات، ميل به مصرفگرايي و تجملگرايي را از جمله شايعترين تأثيرات تبليغ كالاهاي مصرفي دانستهاند. علاوه بر آن، پيامهاي نهفته در تبليغات تجاري نيز بر ذهن مخاطبان به خصوص كودكان و نوجوانان، تأثيراتي غيرقابل انكار گذاشته و نگرشهاي آنها را تغيير ميدهد. بر اين اساس، پيامهاي بازرگانياي كه از دريچه شبكههاي مختلف صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران پخش ميشوند، نبايد به صورت مستقيم يا غيرمستقيم مروج ارزشها و نگرشهاي متضاد با ارزشها و نگرشهاي جامعه اسلامي- ايراني باشد، ولی متأسفانه بیشتر آگهیها از این مهم دور افتادهاند و در این راستا ارزشهایی مانند مهر مادری، توکل، انساندوستی، اعتماد و …. معنی اصلی خود را از دست داده است و ارزش آن منوط به مصرف یک کالا شده یا در حد داشتن سپرده در فلان بانک تنزل پیدا کرده است.
مسئله تبلیغی شدن برنامهها به برنامههای کودک نیز سرایت کرده است و به جرأت میتوان گفت اکثر برنامههای پربیننده کودک به تبلیغ محصولی اعم از کیکها، اسنک، ماکارونی، لازانیا، سیدیهای آموزشی و حتی بانکها و بیمهها میپردازد. كودكان و نوجوانان همواره يكي از مهمترين و جذابترين گروههاي هدف تبليغات محسوب ميشوند و رقابت بسياري در سطح جهان براي دردست گرفتن بازار اين گروه سني وجود دارد. از آنجاييكه كودكان به اقتضاي شرايط سنيشان، قدرت تعقل كمتري دارند، بنابراين نميتوانند به درستي تبليغات را از واقعيت تشخيص دهند و بيشتر از بزرگسالان تحتتأثير تبليغات قرار ميگيرند. در نتيجه در پخش آگهيهاي تبليغاتي ويژه اين گروه سني بايد ملاحظات بسياري را در نظر گرفت.
نکته دیگر اینکه گاه در برنامهای جایگزینهای نامناسبی برای عدم مصرف بعضی مواد مغذی توسط کودکان مانند گوشت، میوه و … ارائه میشود، به عنوان مثال به بچهها توصیه میکنند که به جای خوردن گوجهفرنگی، هویج و دیگر سبزیجات فیبردار، ماکارونی آنرا مصرف کنند یا اگر میوهای را دوست ندارند میتوانند اسنکی را بخورند که طعم آن میوه را دارد یا حتی برای قد بلند شدن فلان محصول بسیار مفید خواهد بود. این در حالی است که جایگزین کردن ماکارونی، اسنک، کیک، پاستا و… به جای هر گروه غذایی صحیح نیست و سلامت کودک را به خطر میاندازد.
با کمال تأسف با رشد این رویه در رسانه ملی، تلویزیون از کودکی، آنان را افرادی مصرفگرا تربیت میکند. البته لازم به ذکر است که در برنامههای کودک به کیفیت محصولاتی تبلیغی توجه میشود تا خوراکی مضر تبلیغ نشود، ولی در هر حال بیننده کودک ما به سوی مصرفگرایی سوق پیدا میکند.
سخن آخر اینکه، بهانه برنامهسازان و تهیهکنندگان تلویزیون برای در پیش گرفتن چنین رویهای، نبود سرمایه و بودجه مکفی برای ساخت برنامه است، ولی این خود توجیهی غیرمنطقی و دردناک است. زیرا برنامهسازان برای حل یک معضل، ناخواسته مشکل دیگری را سبب میشوند.
فاطمهمحیا پاکآیین/ کارشناس حوزه کودک سیما