جانمازش را به کسی نمی داد!
تنها چیزی را كه به هیچ كس نمیداد، جا نماز كوچكش بود؛
حتی به من كه نزدیكترین دوست او بودم و هر چه از او میخواستم، به من میبخشید.
چندین بار از او خواستم جا نمازش را به من بدهد و نداد.
شب عملیات والفجر هشت بود،
وقت خداحافظی و آخرین دیدارها وقتی با او خداحافظی میكردم،
جا نمازش را در كف دستم گذاشت و گفت: مواظبش باش!
بعد از علمیات وقتی میخواستم با آن نماز بخوانم.
دیدم پشت آن اسامی تعداد زیادی از جمله امامان معصوم (علیهمالسلام)، شهدا و بچههای بسیجی نوشته شده و در زیر همه آنها با خط خوش آمده است:
«الهی لاتكلنی الی نفسی طرفه عین ابدا»
شهید منصور بصیریفرد