گفتوگوی زیر با پدر حنانه خلفی را بخوانید:
درباره حنانه و مقامهایی که کسب کرده بگویید. اصلا چطور شد که او حافظ قرآن شد؟
ما در شهرستان ازنا در استان لرستان زندگی میکردیم. فرزندانم در حد یک جزء و دو جزء مسابقات قرآن شرکت میکرد و رتبه کسب میکرد. در شهرستان آن امکانات نبود که پیشرفتی داشته باشد. به این دلیل 15 سال پیش به تهران آمدیم. عابد خلفی پسرم اول راهنمایی بود و تصمیم به حفظ قرآن گرفت. یک سال درس را رها کرد و به جامعهالقرآن رفت. 7 ماه طول کشید تا حافظ کل قرآن شد.بعد از عابد، خواهر بزرگترش هم تصمیم گرفت قرآن را حفظ کند. دختر بزرگترم هم که دید برادر و خواهرش حافظ شدند، تصمیم به حفظ گرفت. او دانشگاهی بود و نمیشد درسش را رها کند. در مدت 4 سال حافظ 10 جزء از قرآن به زبان عربی و فرانسه شد چون زبان فرانسه میخواند قرآن را به زبان فرانسه حفظ کرد. بعد از مدتی دختر بزرگم متاهل شد و پس از آن خدا این نعمت(حنانه) را به ما داد. حنانه هم یک سال درس را رها کرد و به حفظ قرآن پرداخت. به طرح یک ساله رفت و طی 9 ماه حافظ کل قرآن شد.
چون بچهها حافظ شده بودند دیگر میدانستیم برای حنانه باید چه کنیم. زمانی که مادرش او را باردار بود زیاد به قرآن نگاه میکرد. قرآن زیاد میخواند. زمانی که متولد شد به جای لالایی مادر، بالشتکهای قرآنی تهیه کردیم و زیر سر بچه قرار دادیم که با نوای قرآن بخوابد. تا 3 سالگی این کار را کردیم و بیشتر جزء 30 قرآن را برایش پخش میکردیم. بعد از 3 سال متوجه شدیم اکثر سورههایی که گوش داده است در ناخودآگاهش مانده و زمزمه میکند. به استعدادش پی بردیم و برنامهریزی دقیقی انجام دادیم.
حنانه در چهارسالگی قرآن و همه متون فارسی را میخواند اما نوشتن بلند نبود
در خانه اکثر سورههای جزء 30 را با حنانه کار کردیم چون در سن 3 سالگی جامعهالقرآن او را قبول نمیکرد. در 4 سالگی به جامعهالقرآن رفت. قبل از حفظِ قرآن، روخوانی و روانخوانی را کامل یاد گرفت. یعنی هر قسمت قرآن را باز میکردید از رو با صدای زیبا میخواند. حنانه در 4سالگی سواد خواندن همه چیز را پیدا کرده بود. قرآن و کتاب های فارسی میخواند اما نوشتن را بلد نبود.
در همان سال حنانه جزء 29 و 30 را حفظ کرد. همزمان با روخوانی و روانخوانی این دو جزء را نیز حفظ کرد. یک روز از جامعهالقرآن تماس گرفتند و گفتند که حنانه استعداد خاصی دارد. گفتند سرعت حرکت حفظ مجموعه نسبت به استعداد او کند است. بنابر این قرار شد که حنانه روزی یک صفحه قرآن در خانه حفظ کند و هر سه ماه یکبار برود و امتحان دهد.
کار سنگینی بود. روزی 7-6 ساعت وقت میگذاشتیم. حفظ قرآن را من با حنانه کار میکردم و مسئولیت مرور محفوظات با مادرش بود. روزی یک صفحه حفظ میکرد. با توکل بر خدا کار را شروع کردیم ولی یک نظم خاصی داشتیم. اگر تلاش و پشتکار و نظم نباشد امکان ندارد بچه بتواند حافظ شود. ما با خدای خود عهد بستیم که روزی یک صفحه باید حفظ شود. اگر مشکلی برای ما پیش میآمد یا میخواستیم جایی برویم و نمیتوانستیم آن یک روز را وقت بگذاریم، در روزهای بعد آن را جبران میکردیم.
خود شما هم سختی بسیاری متحمل شدید. یعنی در این برنامهریزیها خود شما بیشتر اذیت شدید.
بله. نظم در کار بسیار مهم است. حنانه محفلهای متعدد قرآنی دارد. در سال 93 او 700 برنامه داشت. هر جا میرفتیم، چگونگی حفظ کردن او را از ما میپرسیدند. باید استعداد فرد ارزیابی شود. ممکن است فردی روزی یک آیه بتواند حفظ کند یا یک صفحه یا دو صفحه است. برخی بسیار فشار میآورند که باعث میشود بچه از دین و قرآن و همه چیز زده شود.
حفظ دوم سختتر از حفظ اول است
بچه باید همزمان بازی خود را داشته باشد، باتوجه به استعداد او باید محدوده حفظ را درنظرگرفت، مهم محدوده حفظ و خوب حفظ کردن این محدوده است، حفظ اولیه راحت تر از حفظ دوم است، بعضی از افراد حفظ را تا آخر قرآن انجام می دهند و بعد می فهمند هیچ چیز در ذهن ندارند و باید از اول شروع کنند. حفظ دوم سخت تر از حفظ اول است. صفحه ای را که می خواستیم حفظ کنیم با تسلط کامل پیش می رفتیم. تا صفحه ای را کامل یاد نمیگرفت، حفظِ صفحه بعد را شروع نمیکردیم.
الحمدلله حفظ با مرور آن (تثبیت) مدت دو سال طول کشید. اگر قرارباشد بچه فقط در خانه بماند و با او قرآن کار شود، خسته می شود. برای این که خسته و زده نشود، در اکثر محافل قرآن شرکت می کردیم. چون سن او پائین بود خودم او را به محافل اساتید مثل استاد سبزعلی، ابوالقاسمی و سایر اساتید معتبر می بردم، و همان سوال و جواب ها اولا باعث تثبیت و ثانیا تشویقهای مادی و معنوی می شد.
همین که او را به جلو می بردند و در حین خواندن برای او «الله» و «ماشاء الله» می گفتند، این تشویق ها خیلی بر روحیه و حفظ او تاثیر داشت، علاوه براین چون جاهای مختلف می رفتیم سوالات متنوع بود، به همین خاطر ایشان با انواع سوالات آشنا شدند، بعد از اتمام 5 جزء، در مسابقات اوقاف شرکت کرد و نفر اول شد؛ 10 جزء هم که تمام شد باز هم او را در اوقاف شرکت دادیم و او همان بار اول، اول شد. 20 جزء و کل هم که به اتمام رسید، باز در اوقاف شرکت کرد و اول شد.
محافل حنانه در لبنان/ ماجرای تعریف و تمجیدهای قاری مصری
کلا در مسابقات مختلفی شرکت و مقام اول را کسب کرده است. در مسابقات بسیج که برای شکوفه ها فقط حفظ 5 جزء داشتند، و می توانستند شرکت کنند، حنانه ناراحت بود و می گفت می خواهند در حفظ کل شرکت کند. مسئول بسیج که ناراحتی او را دید اجازه داد تا با بزرگسالان شرکت کند. او شرکت کرد و نفر اول شد. یا مثلا در لبنان قبل از ماه رمضان سال گذشته دعوت شدیم و به آنجا رفتیم، روزی سه چهار برنامه برای ایشان گذاشته بودند. بعد از این که به ایران برگشتیم باز با ما تماس گرفتند که ایشان برای ماه رمضان هم به اینجا بیایند؛ ما هم گفتیم تازه از آنجا آمده ایم و خسته می شویم اگر امکان دارد به کشور دیگری برویم، اما گفتند بچه های حزب الله خیلی خواهان ایشان هستند و بیایند. وقتی به آنجا رفتیم، 20روز ما را در بیروت نگه داشتند، از محفلی به محفل دیگر می رفتیم، و روزی سه محفل را برای ایشان گذاشته بودند. از قاریان مصری هم دعوت کرده و در آنجا بودند؛ یکی از قاریان مصری به نام شیخ کامل می گفت من حافظ خردسال زیاد دیده ام اما حافظی که احکام (تجوید و صوت و لحن) قرآن را به این شکل رعایت کند، ندیده ام.
خود بچه های حزب الله می گفتند ما عرب هستیم و باید قرآن را به این زیبایی تلاوت کنیم، ولی حنانه با وجود زبان فارسی خود قران را بسیار زیبا تلاوت می کند.
مسیر قرآنی شدن بچهها را من تعیین نکردهام
حافظ شدن فرزندان شما چیزی است که خودتان خواستید مدیریت کنید یا این که روال عادی بوده است؟ این مسیر را شما از قبل برای بچه ها انتخاب کرده اید؟
نه اصلا، بچه ها خودشان انتخاب کرده اند. دخترم دبیرستان که بود رشته ریاضی می خواند. وقتی دیپلم و پیش دانشگاهی را با معدل بالا تمام کرد، از من مشورت خواست که کارشناس علوم قرآنی شود یا رشته ریاضی را ادامه بدهد؟ من گفتم که هر چه خودش دوست دارد. خودش قرآن را انتخاب کرد و کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث خود را هم گرفت.
تحصیلاتتان چیست؟
لیسانس ادبیات عرب و کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه تهران را دارم. عابد ما کمی بازیگوش بود و به دنبال درس نمی رفت، به او گفتم من می خواهم با تو رقابت کنم و با هم شرکت کنیم. بالاخره با هم برای ارشد ثبت نام و شروع به خواندن کردیم. الحمدلله هر دو قبول شدیم.
از دیدار با رهبر انقلاب بگویید.
موقعی که خدمت حضرت آقا رفتیم، آقای مقدم فر ایشان را به حضرت آقا معرفی کردند که حافظ کل قرآن و حنانه زبانزد عام و خاص هستند. آقا گفتند از هر جایی دوست دارید بخوانید، حنانه قبول نکردند. آقای مقدم فر هم گفتند: حضرت آقا شما خودتان سوال بپرسید، تسلط ایشان بسیار بالا است! حضرت آقا هم صفحه 142قرآن را پرسیدند و حنانه ادامه داد. آقا در حین خواندن حنانه ماشاء الله میگفتند.
وقتی تمام شد حضرت آقا گفتند صوت و لحن زیبایی دارد، مادر ایشان هم به حضرت آقا گفتند ما هر جا می رویم، نوار صوتی حنانه را می خواهند، اشکال ندارد صدای ایشان را ضبط کنیم؟ حضرت آقا هم فرمودند اشکال ندارد. که الحمدلله درحال حاضر ضبط کل قرآن را انجام میدهیم. اولین بار است که این کار درمورد خانم ها در ایران انجام می شود.
از تربیت و قوانین خاصی و آداب اخلاقی که در زندگی شما و همسرتان جریان داشته است، صحبت کنید. در شرایط فرهنگی امروز جامعه، وجود چنین خانوادههایی که همه فرزندان حافظ قرآن باشند کمیاب است.
کلا خود قرآن تربیت و زندگی است، کودک بر مبنای توحید آفریده شده است، هم خالی القلب و هم خالی الذهن است، هیچ چیز در ذهن و قلب او وجود ندارد. گفته شده است بهترین زمان برای تربیت کودک بین 4 تا 10 سالگی است، ما هر چه به بچه نشان بدهیم، یاد میگیرد، مثلا انگلیسی نشان می دهی یاد می گیرد، قرآن نشان می دهی یاد می گیرد؛ اما وقتی انگلیسی به بچه یاد می دهی تربیت نمی شود ولی با یادگیری قرآن تربیت می شود چون قرآن نور و هدایت است و اگر در قلبی وارد شود آن را نورانی می کند.
این که میگویند باید کودک را رها گذاشت قبول ندارم
خود قرآن بچه را هدایت می کند. امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرمایند: قلب کودک همچون زمینی خالی است، هر چه در آن افکنده شود پذیرا است. به نظرمن بهترین زمان برای تربیت همان دوران کودکی است؛ من این را که می گویند باید کودک را رها گذاشت قبول ندارم. کودک چه اشکالی دارد بازی خود را داشته باشد، درست هم تربیت شود. اگر بخوای رهایش کنی رها می شود؛ مثلا من کاری به حجابش نداشته باشم تا به سن تکلیف برسد و بعد بخواهم به زور چادر سر او کنم، خیلی سخت می شود.
حنانه سال سوم است که به مدرسه می رود. سال اول با چادر رفت و امد می کرد. یکبار مادرش یادش رفته بود چادر را با خود ببرد که او بپوشد و بیاید، نمی آمد! به زور درحالی که سرش را پائین انداخته بود تا خانه آمد. هر کاری کنی حجاب را کنار نمیگذارد؛ حجاب خودش تربیت است، در مورد نماز، احترام به پدر و مادر، و بقیه موارد هم همین طور است و همه را از قرآن گرفته است.
من اوایل انقلاب معلم پرورشی بودم. مربی پرورشی هم بیشتر با تربیت بچه ها سروکار داشت، یعنی قرآن و نهج البلاغه و اردوهای مذهبی و … بعد معلم عربی شدم، و چهارسال با دیپلم عربی درس می دادم. بعد جرقه ای به ذهنم زد که چرا با دیپلم درس بدهم؟ سه ماه برای کنکور کارشناسی خواندم و با رتبه 200 در دانشگاه تهران قبول شدم؛ نزدیک بازنشستگی هم به فکر افتادم درکنکور کارشناسی ارشد شرکت کنم و باز هم در دانشگاه تهران قبول شدم.
کلا از همان اول با قران سروکار داشتیم. بچه ها هم می دیدند و به این سمت گرایش پیداکردند، بچه ها از همان کودکی به مسابقات اذان و قرآن علاقه داشتند و شرکت میکردند.
نکته ای وجود دارد که آقا فرمودند ما 10 میلیون حافظ قرآن نیاز داریم، حافظانی که در ایران تربیت می شوند قطعا از لحاظ خلقی و معرفتی با حافظان سایر کشورها تفاوتهایی دارند.
ایشان افتخار جهان اسلام هستند، ما وقتی به لبنان رفتیم فقط به قسمت های شیعه نشینان نمی رفتیم، در جلسه به قسمت سنی نشین رفتیم، شیخ آن منطقه فراخوان عجیبی داده بود، جمعیت زیادی آمدند و همه هم سنی بودند، بااین وجود بسیار از شان و شوکت رهبر انقلاب صحبت میکردند، همان شیخ وقتی سخنانش را شروع کرد حدود نیم ساعت از ایشان تعریف و تمجید می کرد.
تفاوت حافظ ایرانی با حافظان خارجی این است که ما قرآن و اهل بیت را هر دو داریم. بدون یکی از این ها نمی توان موفق بود. در حدیث ثقلین هم می فرمایند دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم: کتاب خدا و اهل بیتم. که این دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند، هر کس به قرآن و اهل بیت تمسک جوید نجات می یابد، و کسی که از این دو یا از یکی هم تخلف کند، هلاک خواهد شد. هر کس به قرآن و اهل بیت توسل و تمسک جوید، هرگز گمراه نخواهد شد.
در تربیت بچهها چه الزامات و برنامه ریزی هایی را برای خودتان داشتید؟ چند نمونه از این موارد و رفتارهایی که شما در تربیت بچه ها اعمال کردید که قدیم خیلی رعایت می شده است و الان کم رنگ تر شده است، بگوئید. در تربیت بچه ها چه الزامات دینی و قرآنی را رعایت می کردید؟
چون بچه ها از کودکی شروع به حفظ کردند، همیشه در خانه ما قرآن خوانده می شد. من خودم هم در دوران بارداری مسائلی را رعایت می کردم و یکسری جلسات را نمی رفتم، به بعضی از مهمانی ها نمی رفتیم، با وضو بودن و خواندن قرآن در دوران بارداری و شیردهی برای بچه خیلی اثربخش است. درمورد حنانه من خیلی در جلسات قرآن شرکت می کردم؛ روزی حلال هم بسیار موثر است.
به نظر من بزرگ ترین نعمت و موهبتی که خداوند به من عنایت کرده است، همین حنانه و بچه های حافظم هستند. چه چیزی بهتر از این می خواهیم؟ ما با عشق به قرآن زندگی میکنیم. این عزت و احترام را قرآن به ما داده است، قبل از این که بچه های ما حافظ شوند این همه عزت و احترام نداشتیم، و کتاب خدا قرآن این را به ما داده است و همین خود بزرگترین نعمت است. بزرگترین نعمت و موهبت الهی حفظ قرآن است و خدا هم دوست دارد اثر این نعمت را در بنده اش ببیند، ولی بدون تلاش و برنامه ریزی امکان پذیر نیست. حافظان قرآن مشمول رحمت خاص خدا هستند. و این بزرگ ترین نعمت است، شب و روز هم شکر کنیم باز کم است.
حجاب حنانه هم باعث شده است که در مدارس خیلی از بچه ها حفظ قران را شروع کنند؛ و درواقع حنانه برای مدرسه خودشان برکت شده است. از نظر درسی هم اصلا مشکلی ندارند. ترجمه قرآن را هم که شروع کرده اند و تا به حالا 7 جزء را کار کرده اند. حنانه آرزو دارد که انشاء الله ترجمه را تمام کرد، باز هم خدمت حضرت آقا برسد.
منبع: تسنیم