کلمه «رزق» که معادل فارسی آن «روزی» است؛ یعنی هر چیزى که موجودى دیگر را در بقاى حیات و زندگی اش کمک نماید، و در صورتى که آن رزق، ضمیمه آن موجود و یا به هر صورتى ملحق به آن شود، حیاتش ادامه مى یابد. [طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 376]
با توجه به این معنای محدود، رزق تنها شامل مواد غذایى می شود که چنین معنایی از رزق نیز در قرآن مورد استفاده قرار گرفته است: «وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ» [بقره، 233] در این آیه لباس از مصادیق رزق شمرده نشده است.
آنچه از موارد استعمال رزق به دست می آید؛ این است که در معناى این کلمه نوعى بخشش و عطا هم خوابیده است. این معناى اصلى و لغوى کلمه بود، ولى بعدها در معناى آن توسعه دادند و هر غذایى را که به آدمى می رسد، چه دهنده اش معلوم باشد و چه نباشد رزق خواندند، گویا رزق بخششى است که به اندازه تلاش و کوشش انسان به او می رسد، هر چند که عطا کننده آن معلوم نباشد. سپس توسعه دیگرى در معناى آن داده و آن را شامل هر سودى که به انسان برسد نمودهاند، هر چند که غذا نباشد، و به این اعتبار، همه مزایاى زندگى اعم از مال، مقام، فامیل، یاوران، زیبایی، علم و… را رزق خواندند. [المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 12]
صفحات: 1· 2