دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی...
دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی…
حرم قبله،حرم کعبه،عجب احرام زیبایی…
لباس اشک آماده،سرم از شرم افتاده…
همیشه سنگ فرش او برایم مهر و سجاده…
زیارت نامه می خواندم،دلم گرم زیارت شد…
نگاهم خورد بر قبرش،نمی دانم جسارت شد؟…
نفس پشت نفس،ایوان به ایوان سیر می کردم…
گلاب چشم هایم را برایش خیر می کردم…
بیا پیراهنم بو کن،هنوز عطر حرم دارد…
فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد…
دلم آهو،دلم از او،دلم مشغول گفت و گو…
بزن نی زن به نام او، بگو …
“یا ضامن آهو