بیشک دوران نوجوانی و جوانی، در شکلگیری شخصیت هر فرد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. به همین دلیل، در روایات بر اهمیت و برتری این مقطع سنّی تأکید شده و روانشناسان نیز این دوره را تولد تازة انسان نامیدهاند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «جوانیتان را قبل از فرارسیدن پیری غنیمت و قدر بدانید.»41 و خطاب به والدین و مربیان میفرماید: «به شماها دربارة نوجوانان و جوانان به نیکی سفارش میکنم که آنها دلی رقیقتر و قلبی فضیلتپذیرتر دارند.
خداوند مرا به پیامبری برانگیخت تا مردم را به رحمت الاهی بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان، سخنان مرا پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند، ولی پیران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند.»42 و نیز فرمود: «فضیلت برتری جوان عابد بر پیر عابد، چون فضیلت پیامبران بر سایر مردم است.»43
امام صادق(ع) فرمود: «قلب جوان رقیقتر از قلب پیر است.»44 از سقراط حکیم پرسیدند: چرا بیشتر با جوانان مجالست میکنی؟ پاسخ داد: «شاخههای نازک و تر را میتوان راست کرد، ولی چوبهای سخت، که طراوت آن رفته باشد، به استقامت نگراید.»45
نسل جوان روحیهای تأثیرپذیر دارد. از اینرو، همة کسانی که در طریق اصلاح یا افساد جامعه تلاش میکنند، بیش از همه به جوانان توجه میکنند. بیتردید دین در شکلگیری شخصیت جوانان نقشی بنیادی ایفا میکند، و پرسشهای بیپاسخ فراوانی است که فقط دین پاسخگوی آن است. به همین دلیل، زندگی برای جوانان بریده از دین، معنای خود را از دست میدهد.
به اعتقاد اریکسون: «هویتی را که نوجوان (و یا جوان) درصدد است به طور روشن با آن مواجه شود، این است که «او کیست؟» نقشی را که باید در جامعه ایفا نماید، چیست؟ آیا او کودک است، یا بزرگسال؟»46 برای جوان، پرسشهای متعددی در باب چیستی جهان، رابطة او با جهان، هدف از خلقت عالم، هدف از زندگی، بهترین شیوة و زندگی، گزینش ارزشها و باورها مطرح است. تمام این پرسشها، در راستای تعیین هویت است، و نیز در جستوجوی معیارهایی است که بتواند بر اساس آنها در مورد رفتار خود و دیگران قضاوت کند. در صورتی که به پرسشهای خود به درستی پاسخ نگوید، بحران هویت رخ مینماید. دین در این مرحله، نقشی سازنده و مؤثر ایفا میکند.
دین، آدمی را به سـوی خـدا و مـبـدأ کمال دعوت کرده و شخصیت انسانی او را شکل میدهد. به قلبش ثبات و آرامش میبخشد، و او را از سرگردانی نجات میدهد. از سوی دیگر، خانواده از عوامل مهم و تأثیرگذار در شکلگیری شخصیت انسان است که از طریق وراثت و انتخاب شیوههای تربیتی، تأثیر مهمی در شکل گیری هویت جوانان بر عهده دارد.در دورة نوجوانی و جوانی، افزون بر خانواده، جامعه و ارادة فرد، نقش اساسی را در تثبیت هویت ایفا میکنند.47
امیرمؤمنان(ع) خطاب به فرزندش امام حسن(ع) مینویسند: دل نوجوان همانند زمین خالی است. هر بذری در آن ریخته شود، پذیرد. بنابراین، پیش از آنکه دلت سخت شود و مغزت گرفتار گردد، اقدام به ادبآموزی تو کردم، تا با عزمی جدی به امورت روی آوری؛ اموری که اهل تجربه، مشقّت تجربهکردن آن را کشیدهاند و تو از تجربه دوباره آسوده گشتهای.48بنابراین، تنها عنصری که به آدمی احساس امنیت، اعتماد و اطمینان بخشیده و او را از اضطرابهای درونی و تشویشهای ذهنی رها میسازد، یاد خداوند و داشتن یک تکیهگاه محکم در زندگی است: «آگاه باشید! دلها فقط با یاد خدا آرام میگیرد.»(رعد: 28)
مقام معظم رهبری فرمودند: «توجه و عشق به خدا، به زندگی معنا میبخشد و خلأهای روحی و زندگی بشر را پر میکند و موفقیت در همة میدانهای زندگی بشر را به همراه میآورد. علت اینکه در کشورهایی نظیر امریکا، هیچ چیز حتی پول، قدرت نظامی و علم، نتوانست خوشبختی و آسودگی روحی ـ روانی به دنبال بیاورد، همین بیگانگی با خدا و معنویت است.»49
ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس امریکایی اوایل قرن بیستم، میگوید: ایمان مذهبی، قیافة جهان را در نظر انسان تغییر میدهد، عناصری علاوه بر عناصر محسوس، در ساختمان جهان ارائه میدهد. جهان خشک و سرد مادی را به جهانی جاندار و ذیشعور و آگاه تبدیل میکند. ایمان مذهبی تلقی انسان را نسبت به جهان و خلقت دگرگون میسازد.
افزون بر این، گرایش به سوی حقیقت و واقعیت مقدس و قابل پرستش، در سرشت فردفرد بشر هست. تمایلات انسان منحصر به تمایلات مادی نیست. گرایشهای معنوی، صرفاً تلقینی و اکتسابی نیست. این حقیقتی است که علم آن را تأیید میکند. همچنین مینویسد: هر قدر انگیزه و محرک میلهای ما، از عالم مادی سرچشمه گرفته باشد، اما غالب میلها و آرزوهای ما، از عالم ماورا سرچشمه گرفته، چراکه غالب آنها با حسابهای مادی ما، جور در نمیآید.[50]
اما فزونی اضطراب، نگرانی، دلهره، دیوانگی و جنون، دستاورد حیات ملحدان و کافران است. «هر کس از هدایت من روی بگرداند، برای او زندگی تنگ [و سختی] خواهد بود، و روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم.»(طه: 124) رابرت جی. رینگر مینویسد: بشر امروزی در غرب به این نتیجه رسیده است که زندگی بدون معنویت، رنج و عذاب روانی در پی دارد و به روح انسان، سردی و سستی میبخشد. لذت و شادی پایدار را از انسان سلب میکند.
آمار بالای جرم و جنایت، مفاسد اخلاقی و جنسی، از همپاشیدگی نظام خانوادگی و تعداد فراوان نوجوانان و جوانان خیابانی رانده شده از کانون خانواده و روی آوردن جوامع لیبرال برای تأمین خوشیها و شادیهای کاذب به مواد مخدر، مشروبات الکلی، قرصهای اکستازی، خشونت و…، همگی بیانگر چنین واقعیتی و حاکی از رنج بیامانی است که غرب به آن دچار شده است. تا آنجا که نوجوانان در سرازیری سقوط قرار گرفتهاند و برخی از آنان خود را با قتل همنوعانشان ارضا میکنند، و این کارشان را نوعی ورزش و تفریح تلقی میکنند.51
دکتر نصر در این باره مینویسد: در شیوة زندگی کنونی غرب، کشش و گرایشی هست که افراد جامعه را به زیستن در لحظة کنونی، فارغ از همة تاریخ و گذشته و غرق شدن در طلب سرفرازیهای لحظهای و لذت حسی آنی وا میدارد. پرستش قهرمانان ورزشی و میل به رکوردشکنی دائمی و فایق آمدن بیوقفه بر طبیعت، نشاندهندة یک وجه از این دلمشغولی به تن است.
در حالی که، جنبة بسیار ویرانگرترِ همین گرایش را میتوان در استفاده از مواد مخدر و طبعاً مشروبات الکلی، و روابط جنسی آزاد دید. علاوه بر اینکه، نقش و اهمیتی که به ورزش داده میشود، ابداً بیارتباط با اشتیاق به لذتجوییهای جسمانی نیست که همة این عوامل، متضمن از دست رفتن ایمان و اعتقاد جوانان به معیارهای اخلاقی است.52
از اینرو، همة مکاتب غیرالاهی کوشیدهاند تا به نحوی این آتش احساسات درونی را خاموش و یا حداقل از شعلههای آن بکاهند. به همین دلیل، راه حلهایی چون آزادی بیقید و شرط جوانان در ارضای هواهای نفسانی و غرایز حیوانی و سوق دادن و جهتدهی ایشان به میخانهها و صدها شیوة فرصتسوز و انسانکش دیگر را به عنوان پناهگاه ارائه دادند. اما پس از رویکرد جوانان به آن مأمنهای به ظاهر مستحکم، سقفهایشان فرو ریخته و به واهی و خیالی بودن آنها پی بردهاند؛ زیرا با ارضای نیازها و دفع هواهای نفسانی، اهداف خود را تأمین شده نمییافتند.
یکی از عواملی که امنیت و سلامت خانواده را در معرض نابودی قرار میدهد، خشونت و تجاوز جنسی به کودکان است. بدترین نوع تجاوز، تجاوز جنسی توسط محارم خونی همانند پدر، برادر، و… میباشد. این نوع تجاوز در کشورهای پیشرفته و مدرن به صورتی فراگیر ظهور کرده و به مرور در آن کشورها به صورت یک هنجار اجتماعی در خواهد آمد.
سازمان «بریس» در سوئد طی گزارشی اعلام کرد: حدود شش مورد از ده مورد تجاوز در خانه و معمولاً توسط پدر بیولوژیک دختر صورت میگیرد.در ایالات متحده امریکا نیز پژوهشهای زیادی که از اواسط دهة 1970 درباة تجاوز جنسی انجام گرفته، فراگیر بودن تجاوز جنسی و زنا با محارم در مورد زنان و کودکان را نیز تأیید کرده است. این امر، به صورت بسیار شایع توسط پدران، برادران، پدران ناتنی یا برادران ناتنی صورت میپذیرد.
سوءاستفاده جنسی از کودکان در کشور انگلستان نیز، تا 90% رشد را نشان میدهد.53 انتشار اخبار مربوط به شیوع انواع فسادهای اخلاقی در بین جوانان امریکایی و غربی هر روز بیشتر میشود….روند رشد فساد در مدارس امریکا حالتی تصاعدی داشته است. بر این اساس، با گذشت هر سال بر شدت و میزان انحرافات اخلاقی در این مدارس افزوده میشود. فسادهای جنسی و اخلاقی و خشونتهای ناشی از حمل اسلحه در ایالات متحده، با یکدیگر تلفیق شدهاند و صحنههای غیرقابل تحمل را ایجاد نمودهاند.54
نماز و شخصیت سالم
روانشناسان و فلاسفه تصریح دارند که احساس مذهبی یا عاطفة دینی از خصایص انسانی است.55 اگوست کنت56 مذهب را ناشی از نیازی فطری و طبیعی در نوع بشر دانسته و وجود هر فرد را مساوی با وجود دین میداند. هانری برگسون57 بر این اعتقاد است که هیچ اجتماعی بدون دین پیدا نمیشود. ارنست رنان58 میگوید: محال است علاقه به دین و خدا نابود شود.59 پس هیچ تمدن و فرهنگی نزد هیچ قومی، بدون وجود شکلی از مذهب وجود ندارد.60
بنابراین، اگر «شخصیت» را آن کلّیت روانشناختی که انسان خاصی را مشخص میکند، تعریف کنیم، در این صورت، مطالعة پویایی و بالندگی رفتار دینی، در چارچوب بررسی «ارتباط دین و شخصیت» قرار میگیرد؛ چراکه دینداری، هم ادراک و فرایندهای شناختی، هیجانی، رفتار ـ حرکتی، و آرمانها را تحت تأثیر قرار میدهد و هم از آنها تأثیر میپذیرد.61
ولی متأسفانه اغلب با اشخاصی مواجه هستیم که علیرغم برخورداری از زمینههای مثبت خانوادگی، نظام آموزشی و سایر عوامل تربیتی و اجتماعی،62 نگرش یا گرایش مثبت به دینداری، در حدی که در رفتار آنان منعکس باشد، ندارند. حتی برخی از شواهد پژوهشی حاکی از افزایش درجة آسیبپذیری دینی در بین جوانان میباشد.63
در حالیکه، بر اساس آموزههای دینی، ایمان به خدای متعال و شریعت اسلامی، تنها وقتی محقق میشود که در همة ابعادِ وجودی شخص، اعم از اعتقاد قلبی (بُعد شناختی)، اقرار زبانی (بُعد شناختی ـ رفتاری) و بُعد رفتاری (عمل) رسوخ کرده باشد. امام رضا(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص) فرمود: «ایمان دارای سه بُعد است: شناخت قلبی، و اقرار زبانی و بعد رفتاری.»64
بر این اساس، میتوان گفت: «رفتار دینی یا دینداری» در سنجش ایمان، عامل تعیینکنندهای است، هرچند تمام آن نباشد. بدین ترتیب، به این پرسش اساسی می پردازیم که شخصیت آدمی در ایجاد و استمرار رفتارهای دینی و از جمله نماز چه نقشی ایفا میکند؟ همانگونه که اشاره شد، شخصیت و رفتار، رابطهای متقابل دارند و اساسیترین مؤلفة شخصیت سالم، عبودیت و خداجویی آگاهانه است. این امر با معرفت، محبت، خلوت با حضرت حق و ارتباط مستمر معنوی حاصل میشود.
به گواه قرآن کریم و روایات معصومان(ص)، نماز، ثمرة معرفت و نشانة محبت به خداست و نقش اساسی در بهداشت روان و ساخت شخصیت ایمن ایفا میکند. هرچند عبودیت مصادیق متعدد و مظاهر گوناگونی دارد، اما برجستهترین مصداق عبودیت، نماز است که رفتارهای عبادی فراوانی را در خود جمع کرده است. اکنون به برخی آثار بندگی و نماز در ساخت شخصیت سالم اشاره میشود:
1. نماز داروی غفلت و نسیان، برترین مصداق ذکر خدا، واسطة ارتباط معنوی مخلوق با خالق، تمرین بریدن از جهان ماده و پـرواز روح به جانب کمال است.
2. نماز، در صورت جمع شرایط، بازدارندة انسان از فحشا و منکرات است.(عنکبوت: 45) به عبارت دیگر، نمازِ همراه با توجه و اخلاص، با رفتارهای منکر، قابل جمع نیست.
3. نمازِ با توجه، نقشی بنیادی در تغییر رفتار آدمی دارد: ادب در سـخـن، تواضع در رفتار، شرم در نگاه، رعایت نظم و ترتیب، هماهنگی در اعمال، جهتدهی به تفکر و تمرین تمرکز از پیامدهای نماز است. راز سقوط انسان و زمینة شکلگیری شخصیت ناسالم، غفلت از عبودیت و نماز است. دوزخیان، که فرصتهای زندگی را خرج هواپرستی کردهاند، اعتراف میکنند: «اگر فرمان پیامبران را میشنیدیم و از عقل و خرد بهره میگرفتیم، اهل دوزخ نبودیم.»(ملک: 10) از دوزخیان پرسش میشود که چرا وارد جهنم شدید، میگویند: ما از نمازگزاران نبودیم.(مدثر: 40 ـ 43)
4. نماز، مهمترین عامل پاک زیستن و مقاومت در برابر تمایلات سیر ناشدنی هوای نفس و ارتباط عاشقانه با خدای رحمان است. در مناجات شعبانیه میخوانیم: «خداوندا! توانی در من نیست تا بدان از عصیان و سرپیچی تو رویگردان شوم، مگر به هنگامی که برای محبت خود، بیدار و هوشیارم کرده باشی.»65 همانگونه که برای انجام نماز، طهارت ظاهری، در قالب وضو و غسل و تیمم شرط است، قبول و پذیرفته شدن نماز نیز طهارت باطنی نیاز دارد .
قرآن کریم میفرماید: «روزی که هیچ مال و اولادی سود نمیدهد، مگر کسی که دلی سالم [از رذایل و خبایث] به پیشگاه خدا بیاورد.»(شعراء: 88 و 89) پیامبر خدا(ص) میفرماید: «مثال نماز در میان شما، مثال جوی آبی است که بر خانه یکی از شما روز و شب روان باشد و او پنج بار خود را در آن بشوید. پس هیچ چرکی با پنج بار شستن باقی نمیماند، گناهان نیز با پنج بار نماز خواندن باقی نمیمانند.»66 و نیز فرمود: «خداوند به جوان عبادتپیشه بر فرشتگان مباهات میکند… ای فرشتگان من، بندهام را ببینید، که به خاطر من از شهوتش، چشم پوشیده است.»67
5. نماز مایة امنیت و آرامش است. قرآن کریم از یک سو، میفرماید: «نماز را برای یاد من برپا دار.»(طه: 14) و از سوی دیگر، میگوید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آگاه باشید! دلها فقط با یاد خدا آرام میگیرد.»(رعد: 27 ـ 29)؛ زیرا انـسـان مؤمن تنها امید و توکلش خداست و در برابر پیشامدهای ناگوار زندگی، به خاطر یقین به پاداشهای بیحساب خداوند و نگاه واقعبینانه به زندگی صبر پیشه میکند: «خداوند شکیبایان را، بیحساب پاداش میدهد.»(زمر: 10)
دیگر اینکه او این سختیها را زودگذر میبیند و در انتظار محبت و سعادت حتمی و ابدی به سر میبرد: «بیتردید کسانی که گفتند: پروردگار ما خداست، سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند [و میگویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند، بشارت باد.»(فصلت: 30)
بـنابراین، شخص مؤمن در برابر هر پیشامد تلخ و ناگواری، خود را در پناهگاه امن خدا میبـیـنـد و بـه جـای پـناه بردن به انواع اعتیاد و دست زدن به جرم و جنایت و خودکشی و یا دچار شـدن بـه بـیـمـاریهـای روانی، به آن نیروی جاودانه و قادر پناه میبرد و به پیروزی و رستگاری خویش امیدوار میگردد: «هـر کـس تـقـوا پـیـشـه کـنـد، خـداوند راههای خروج از مشکلات را به رویش میگشاید و از جایی که گمان نمیبرد، به او روزی میرسـانـد، و هـر کـس بـه خـدا تـوکـل کـنـد، خدا برای او کافی است، که خداوند امرش [بر همة عالم] نافذ است.»(طلاق: 2 و 3)
ویلیام جیمز، فیلسوف و روانشناس امریکایی، میگوید: «اگر از من بپرسند که وجود خداوند چگونه ممکن است در حوادث و رویدادهای زندگی تغییری را ایجاد کند، به صراحت جواب میدهم: با اتصال بشر به خدا در موقع دعا.»68 توماس هایسلوپ میگوید: «مهمترین عامل آرامشبخش که من در طول سالهای متمادی تجربه کردهام و در مسائل روانی به آن پی بردهام، همین نماز است.»69
دیل کارنگی مینویسد: «اگر مردم از تسکین خاطر و آرامشی که دین و عبادت به آدمی میبخشند، نصیبی میداشتند، ممکن بود از اغلب این خودکشیها و بسیاری از دیوانگیها جلوگیری کرد.»70 الکسس کارل مینویسد: «دعا و نماز قویترین نیرویی است که انسان میتواند تولید کند؛ نیرویی که چون قوة جاذبه، وجود حقیقی و خارجی دارد.»71
6. مؤمنان به فرمان الاهی برای عبور از مشکلات و مسائل زندگی، صبورانه و امیدوار، از نماز یاری میجویند. خدای رحمان میفرماید: «از صبر و نماز یاری بخواهید، و یقیناً این کار جز برای فروتنان، گران و دشوار است.»(بقره: 45) و نیز فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از صبر و نماز [در همة امور زندگی] یاری جویید؛ زیرا خدا با صابران است.»(بقره: 153)؛ زیرا آزمونهای الاهی، خواهناخواه برای مؤمنان وجود دارد و چیزی بهتر از ایمان آگاهانه و بندگی عاشقانه نمیتواند پیشامدهای روزگار را برای وی توجیه کند و انسان را از میادین آزمایش موفق بیرون آورد.
امام صادق(ع) فرمود: «مؤمن از آهن سختتر است. آهن چون در آتش رود نرم میشود، ولی مؤمن را اگر بکشند و زنده کنند و بار دیگر بکشند، قلبش تغییر نخواهد کرد.»72 آری نماز، روح انسان را از ابتلا به تزلزل و بیماریهای فکری و روانی بیمه میکند: «همانا انسان حریص و بیتاب آفریده شده است؛ چون آسیبی به او برسد بیتاب است و هنگامی که خیر و خوشی [و مال و رفاهی] به او رسد، بسیار بخیل و بازدارنده است، مگر نمازگزاران، آنان که همواره بر نمازشان مداوم و پایدارند.»(معارج: 19-22) آری ارتباط دائمی با قدرت بینهایت و رحمت بیمنتها، به انسان قدرت میدهد، روحیة توکل را بالا برده و انسان را موجودی شکستناپذیر میسازد.
شخصیت و تربیت: از عوامل مهم اختلال در تربیت دینی و ناهماهنگی در رفتار و گفتار، عوامل تأثیرگذار فرهنگی است. اگر مجموعة عوامل تأثیرگذار در ارسال یک پیام ارزشی، از وحدت و هماهنگی لازم برخوردار نباشند، تأثیرگذاری آنها مثبت نخواهد بود، چهبسا اثر یکدیگر را خنثا کنند. نهادهای خانواده، مدرسه و جامعه باید در القای ارزش معنوی و ابلاغ پیام مؤید یکدیگر باشند. اگر عملاً یکدیگر را نفی کرده و هر یک هدفی متفاوت و مغایر داشته باشند، در ذهن فرد تناقض به وجود میآورند و پیام منجر به ایجاد انگیزه، شوق، اراده و عمل نمیشود.73
بنابراین، اگر پذیرفتیم که رفتارها زاییدة اندیشهها و باورها هستند و تا تحولی در نگرش و بینش انسان رخ ندهد، هیچ تحولی در رفتارهای غیرمنطقی و مجرمانه اتفاق نمیافتد، پس باید تربیت دینی فرزندان جدی گرفته شود. از اینرو، باید در انتخاب همسر بر اساس معیارهای دینی دقت شود؛ قواعد دوران بارداری رعایت شود و سرانجام، والدین باید با شیوههای صحیح فرزندپروری و تربیت دینی فرزندان آشنا شوند.
اگر تربیت را عملی عمدی، آگاهانه و هدفدار، به منظور رشد دادن، ساختن، دگرگون کردن و نیز شکفتن استعدادهای مادرزادی بدانیم،74 تربیت دینی مانند هر تربیت دیگر، فرایندی است دوسویه میان مربی و متربی. مربی با بهرهگیری از مجموعهای از عقاید، قوانین و مقررات دینی تلاش میکند تا شرایطی فراهم آورد که متربی آزادانه در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای خود گام برداشته و به سوی هدفهای مطلوب رهنمون شود.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: فرزندان تان را با سه ویژگی تربیت کنید: با محبت پیامبر(ص)، محبت اهلبیت پیامبر(ص)، و آموزش قرائت قرآن.»75 کودکان به شدت تشنة یادگیری هستند. آوای ملکوتی قرآن و نوای دلنشین اذکار نماز، حتی در دوران بارداری مادر، گرایش و احساس دینی کودک را رشد میدهد.
پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «هر نوزادی بر فطرت الاهی و توحیدی متولد میشود، ولی پدر و مادر او را یهودی، نصرانی یا مجوسی میکنند.»76 زمانی که الگوهای کودکان، یعنی پدر و مادر از عمل به دستور شریعت کوتاهی میکنند، چه انتظاری میتوان از کوچکترها داشت؟
امام سجاد(ع) فرمود: «اما حق فرزندت، بدان که او از توست و خیر و شر او، در همین دنیا به تو خواهد رسید. به تو منسوب است و تو نسبت به تربیت شایستهاش و راهنمایی او به سوی خدا و کمک به خداپرستیاش مسئول هستی و اگر وظایف خود را به خوبی به انجامرساندی به تو ثواب میرسد. در غیر این صورت، عقاب خواهی شد. پس در امر تربیت فرزند، هیچ گونه کوتاهی روا مدار.»77
رسول اکرم(ص) فرمود: «خداوند بیامرزد بندهای که فرزندش را با نیکرفتاری، مهرورزی و آموزش و پرورش وی، او را به کارهای خوب وادار میکند.»78 امام رضا(ع) فرمودند: «پسران را در سنین هفت سالگی به نماز وادار کنید و او را به نماز خواندن تکلیف کنید.»79
امام صادق(ع) فرمودند:هنگامی که کودک به سه سالگی رسید «لا اله الا اللّه» را به او بیاموزید و او را رها کنید. وقتی هفت ماه دیگر گذشت، «محمدٌ رسولاللّه(ص)» را به او آموزش دهید، و سپس او را رها کنید تا چهار ساله شود. آنگاه صلوات فرستادن را به او بیاموزید. در پنج سالگی به او چپ و راست را آموزش دهید و قبله را نشان او داده و بگویید سجده کند. آنگاه او را تا شش سالگی واگذارید. فقط پیش روی او نماز بخوانید و رکوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش هم تمام شود. وقتی هفت سالگی را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعلیم دهید و به او بگویید نماز بخواند. تا هنگامی که نه ساله شد، وضو و نماز را به نیکی آموخته باشد و هنگامی که آن دو را به خوبی یاد گرفت، خدا پدر و مادر او را به خاطر این آموزش خواهد آمرزید.80
و نیز فرمودند: «معارف ما را به کودکانتان آموزش دهید که برای آنان سودمند است، تا مرجئه (منحرفین) با دیدگاههای خود آنان را مغلوب خود نسازند».81 رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس فرزندش را از کودکی تربیت کند، تا او بتواند «لا اله الا الله» بگوید، خداوند از او حساب نخواهد کشید.»82 در تربیت دینی، انتخاب نام نیکو و مهرورزی و توجه به عواطف کودکانه، سخت مورد تأکید اسلام میباشد.83
نتیجهگیری
از منظر اسلامی، انسانی که هدف نهاییاش قرب الاهی است، و میان اندیشه، گفتار و رفتارش هماهنگی وجود دارد، از سلامت شخصیت برخوردار است. از اینرو، تمام اهداف، رفتارها و گرایشهای او در جهت تأمین هدف نهایی تنظیم میشود. تنها بندة خداست، و از الگوهای ثابت فکری، عاطفی، اخلاقی و رفتاری برخوردار بوده و هیچگاه دچار بحران هویت نمیشود. شخصیت سالم و ایمن، برآیند تعامل مثبت و هماهنگی میان عامل وراثت، نظام تربیتی، آموزشی و اجتماعی است.
بنابراین، اگر میان عوامل تأثیرگذار تربیتی، وحدت و هماهنگی لازم نباشد، تأثیرگذاری آنها مثبت نخواهد بود. در اندیشة اسلامی، نقش بندگی، به ویژه نماز در سلامت شخصیت بیبدیل است. آرامش، نگاه خوشبینانه، خودشناسی، آخرتگرایی، احساس مسئولیت، حیا، عفت و پاکدامنی، محبت به اولیای دین و مردم، بصیرت و خضوع در برابر پروردگار و … همه از آثار نماز و انس با خداوند به شمار میآیند، که بدون این مؤلفهها، نمیتوان از سلامت شخصیت و روان سخن گفت.
توصیه میشود: خانوادهها تربیت دینی فرزندانشان را جدی گرفته و برای آن وقت اختصاص دهند؛ فرزندان را با مراکز دینی، مانند مساجد، حسینیهها و… آشنا کنند، و آنها را با غذای حلال تغذیه کنند؛ از گوش دادن به موسیقیهای آلوده و از سستی در انجام فرایض دینی پرهیز نمایند؛ در انتخاب مدرسه و معلم کودک حساس باشند؛ آنان را با هنجارها و ارزشیها و آموزههای دینی و معارف اهلبیت(ص) آشنا سازند، ایام شهادت و ولادت معصومین را در حضور کودکان گرامی بدارند و به آنان نیز بیاموزند؛ از شرکت در مهمانیهای مختلط پرهیز نمایند؛ فرزندان را به مطالعه تشویق کنند و کتابهای مفید و سودمند در اختیار آنان قرار دهند.
پینوشت:
41. ابوالقاسم پاینده، همان، ص 226، ح 372.
42. محمدتقی فلسفی، الحدیت، ج 1، ص 350. ر.ک: همو، جوان از نظر عقل و احساسات، ج 2، ص 248.
43. ابوالقاسم پاینده، همان، ص 589، ح 2050.
44. محمد باقر مجلسی، همان، ج 12، ص 280.
45. مصطفی خلیلی، همان، ص 15.
46. محمد رضا محمدی، «جنبههای مهم شخصیت نوجوان»، معرفت، ش 38، ص 28ـ39.
47. حسین لطفآبادی، روانشناسی رشد، ج 2، ص 214 و 215.
48. نهج البلاغه، نامه 31.
49. سخنان مقام معظم رهبرى، 18/5/75
50. محمد نباتی، «تأثیر دین بر کاهش اضطراب»، روزنامه کیهان به نقل از: (http://kortan.wordpress.com)
51. علیرضا محمدی، «شادی در لیبرالیسم»، پرسمان، ش 43.
52. عبدالله نصر، جوان مسلمان و دنیاى متجدد، ص342.
53. «مدرنیسم و تجاوز جنسی به محارم در خانواده»، حوراء، ش 17، ص 23.
54. روزنامه رسالت، ش 6286، سال16/8/86، ص 18.
55. مجتبی هاشمی، تربیت و شخصیت انسانی، ج 3، ص 18.
56. Conte, A, 1798.
57. Bergson, H, 1859.
58. Rena, E, 1823.
59. محمدعلی فروغی، سیر حکمت در اروپا، ص 145
60. ویلیام جیمز، دین و روان، ترجمة مهدی قائنی، ص 15.
61. نیما قربانی، «روانشناسی دین یک رویآورد علمی چند تباری»، قبسات، ش 8 و 9، ص 34.
62. پریرخ دادستان، نقش تلویزیون در شکلگیری و نقویت مفاهیم مذهبی و اخلاقی کودکان دوره ابتدایی، ص 15.
63. علی سادیی، مجموعه مقالات سمپوزیوم جایگاه تربیت در آموزش و پرورش دوره ابتدایی، وزارت آموزش و پرورش، ص 136.
64. تاجالدین شعیرى، جامع الأخبار، ص 42.
65. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.
66. ابن باویه صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 211.
67. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص 304.
68. محمد نباتی، همان.
69. همان.
70. همان.
71. همان.
72. محمد باقر مجلسى، همان، ج 67، ص 178.
73. رضا فرهادیان، «عوامل مؤثر در گرایش نوجوانان و جوانان به نماز»، ش 79، ص 46.
74. مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص 56.
75. سیدمرتضى فیروزآبادى، فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج 2، ص 78.
76. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 61، ص 186.
77. فضلبن حسن طبرسی، مکارم الاخلاق، 421.
78. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 187.
79. همو، من لا یحضره الفقیه، ج 5، ص 83.
80. محمدبن الحسن حرعاملی، وسائلالشیعه، ج 15، ص 193.
81. ابیجعفر محمدبن یعقوب کلینی، همان، ج 6، ص 48.
82. شیخ حسن دیلمى، إرشاد القلوب إلى الصواب، ص 225.
83. محمدبن الحسن حرعاملی، همان، ص 122؛ و ج 21، ص 483.
سیدرضا موسوی/ عضو هیئت علمی گروه معارف اسلامی دانشگاه آزاد، واحد بافت و دانشجوی دکترای مدرسی معارف اسلامی.
غلامرضا متقیفر /عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور مرکز سیرجان و دانشجوی دکترای مدرسی معارف اسلامی.
منبع: فصلنامه اسلام و پژوهشهای تریبتی شماره 6
خدا قوت
استفاده کردیم .با آرزوی توفیقات روز افزون