این حرف ها مثل: کارنامه ات را بگیر بیار برات جایزه بخرم، حق حساب است، رشوه است؛ در صورتی که جایزه رشوه نیست. بچه تف می کند!مادرش میگه: مامان جان تف نکن، بچه: دوست دارم تف کنم. مادر: عزیزم تف نکن، اگر تف نکنی یک جایزه برات می خرم. بچه: چی می خری؟ مادر: یه ماشین کنترلی! بچه به تف کردن ادامه میده، مادر: هواپیما! باز بچه به تف کردن ادامه میده بالاخره چونه می زنند و به هلیکوپتر رضایت می دهد. بچه میره و دو روز دیگه میاد و یک کار دیگه ای را شروع می کند و جایزه می خواد.
جایزه باید غیرمترقبه باشد و برای کودک هیجان داشته باشد. اگر بدون هیجان باشد هیچ اثری نخواهد داشت. مثلاً بچه سه ماهه که یک توپ یا یک اسباب بازی را می خواهد، تمام دلش دنبال آن بوده حالا این بچه دو ماهه که مرتب داره مسواک میزنه،
مادر خلاق یک مسواک بزرگ درست می کند و روی آن می نویسد: قربون اون مسواک زدنت برم و یک توپ هم که بچه خیلی دوست داشته را کادو پیچ می کنه و با پدر هماهنگ می کند که پدر سر بچه را مشغول کند، مادر هدیه ها را می برد توی دستشویی آویزان می کند، کودک که میره مثل همیشه مسواک بزنه ……
حالا حال این کودک چه جوری خواهد بود؟ این میشه جایزه. این کودک تا آخر عمرش مسواک خواهد زد و اصلاً از مسواک زدن لذت خواهد برد.
در کتابی که درباره ی آموزش و پرورش ژاپن بود خواندم که آقایی به نام سوزوکی در ژاپن مربی ویولون کودکان دو ساله هستند و معتقدند که همه ی بچه ها استعداد ویولون زدن را دارند. اولین جلسه و اولین درس این مربی این است که کودک وارد سالنی می شود که بچه های قدیمی و پدر و مادر های شاگردان قدیمی در آن سالن حضور دارند و همه به محض این که هر بچه ای وارد می شود، بلند می شوند و دست می زنند، کودک از پله ها بالا می رود و می رود روی سن و یک ویولون کوچک با یک آرشه را برمی دارد و دوباره همه ی جمعیت برایش دست می زنند، کودک به جمعیت تعظیم می کند و پایین می آید و کودک بعدی ……… و درس آن روز تمام می شود بدون این که حتی یک آرشه بکشند.
ابراز احساسات جمع برای همیشه در مغز کودک حک می شود. هر وقت ویولون ببیند احساس افتخار می کند. این جایزه است. با این نگاه به بچه هایمان جایزه بدهیم وگرنه #جایزه بگیر حرفه ای و رشوه بگیر بار می آوریم.
***نکته: تمام 5 قسمت این مبحث از سخنرانی استاد سلطانی در جلسه پرسش و پاسخ با مادران گرفته شده است