زنان، همیشه در کنار مرداناند؛ گاه همقدم و همراه ایشان و گاه مانع و سدی در برابر حرکات آنها. نقش تأثیرگذار و مهم زنان را در تمام مراحل حیات یک مرد و بازتاب آن را در اندیشه و عمل او، میتوان دید. رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز چه پیش از رسالت و چه پس از آن، با زنان همراهی داشتند؛ زنانی که گاه در قامت مادر و سرپرست، گاه همسر و گاه فرزندان بودند و زمانی مراجعان و ملازمان حضرت.
شهیده بنتالهدی صدر به این مهم در حیات رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم توجه داشته و دغدغه او شناخت زنان مسلمانی بود که از جان و دل در راه اسلام فداکاری کردهاند. او میاندیشید: «واقعیت این است که من وقتی به سیره زنان اسلام مینگرم و فداکاری و همراهی و مواضع آنان را میخوانم، این سؤال برایم پیش میآید که آیا ما هم واقعاً زن مسلمان هستیم؟» در پاسخ به این سؤالات و بررسی آنها بود که کتابی تحت عنوان «زن در زندگی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم» نوشت. در سالروز رحلت ختمالمرسلین، محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلم نگاهی بر گوشهای از این کتاب و آنچه شهیده صدر درباره همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم مورد توجه و دقت قرار داده است، ما را با حیات و اندیشه حضرت بیشتر آشنا خواهد ساخت.
نگاه پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم به ازدواج، نگاهی فراتر از خواستهای نفسانی و تمایلات فردی بود؛ چنانچه ایشان تا زمانی که حضرت خدیجه سلاماللهعلیها در قید حیات بودند، ازدواج دیگری نداشتند. محبت خدیجه سلاماللهعلیها همیشه و همواره در قلب و جان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود، تا بدانجا که گاه حسادت همسران دیگر ایشان را نیز برمیانگیخت. بعد از خدیجه سلاماللهعلیها نیز، عمده همسران پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم، زنان بیوهای بودند که شاخصههای خاصی داشتند.
همسران پیامبر
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم تا مدتی بعد از خدیجه سلاماللهعلیها به ازدواج نمی اندیشد تا اینکه خوله، دختر حکیم، رسول خدا را ترغیب میکند تا ازدواج کند و زندگی مشترک را از سر بگیرد. او در ضمن گفتوگوهایش میگوید: «زن باکره میخواهی یا بیوه؟ عایشه دختر ابوبکر دوشیزه است و سوده دختر زمعه، بیوه. که ایمان آورده و از شما متابعت میکند.» پیامبر خدا نیز سوده را اختیار میکند.
الف- سوده
سوده دختر زمعه بن قیس بن شمس بن لؤی است و مادرش دختر قیس نجاری و از انصار بود. او از زنانی بود که به اسلام از دیگران پیشی گرفت و ایمان آورد و خود و خانوادهاش مهاجرت کردند. شوهر اول او پسرعمویش سکران بود که با هم اسلام آوردند و با گروهی که بار دوم به حبشه هجرت کردند، رفتند؛ شوهر سوده به خاطر فرار از فشارهای مشرکان، با مهاجرت به حبشه نجات پیدا کرد. در بازگشت به مکه، شوهر سوده وفات کرد.
با فوت سکران، سوده پناهگاهی نداشت جز اینکه به خانوادهاش بازگردد و جزو آنها شود و باز مورد آزار قرار گیرد. چراکه آنان به خاطر اسلام آوردن او و هجرت کردن با شوهرش به حبشه، کینه میورزیدند و به هیچ قیمتی از اذیت و آزار او فروگذار نمیکردند ازاینرو رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم او را به همسری برگزید تا به حمایت خود درآورد و صدماتی را که در راه اسلام به او رسیده، جبران کند.
آری، رسول خدا، مصلحت عموم را بر مصلحت شخصی خود، بعد روحی را بر لذتهای زیبایی و مال و متاع و بیوه را بر دوشیزه مقدم میداشت. سوده همسر بااخلاص و خوبی بود و همانند امالمؤمنین خدیجه سلاماللهعلیها احساس مسئولیت میکرد.
ب- عایشه
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بعد از سوده با عایشه، دختر ابوبکر ازدواج کرد که طبق بعضی از روایات در آن هنگام 9 ساله بود. او جزو کسانی بود که آرزوها و آمال بیحد و مرزی داشت و تا به قله مجد و شکوه -به هر قیمتی که شده- نمیرسید، آرامش پیدا نمیکرد. او زنی تندمزاج، تندخو و دارای روشی سرسخت و در عینحال تیزهوش و دارای غیرت زیاد و حسادت زنانه بود و راضی نمیشد که احدی در قلب شوهرش شریک او باشد.
ج- اسماء
به نقل تاریخ، زمانی که رسول خدا تصمیم گرفت از اسماء، دختر نعمان که از زیباترین دختران عصر خود بود، خواستگاری کند، عایشه گفت: رسول خدا دستش را روی شگفتیها گذارده است. ممکن است توجه او را از ما برگردانند، ازاینرو پیش آن زن رفت و گفت: اگر میخواهی پیش رسول خدا بهرهمند شوی و منزلت داشته باشی، از او به خدا پناه ببر. هنگامی که رسول خدا او را دید، او گفت: از تو به خدا پناه میبرم. پیامبر فرمود: به پناهگاه محکمی پناه بردی. سپس بیرون آمد و او را به خانوادهاش برگرداند.
د- ماریه
ابنسعد در کتاب طبقات، از عایشه نقل کرده است: من به هیچ زنی به اندازه ماریه حسودی نکردم. ماریه همان زنی است که مقوقس، فرمانروای اسکندریه او را خدمت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرستاد. همراه او، خواهرش، هزار مثقال طلا، بیست دست لباس نرم، قاطرش، به نام دلدل، الاغش بنام غفیر و خواجهای را که پیرمردی بزرگ به نام ماپور بود نیز با حاطب پسر ابیبلتعه، حضور پیامبر خدا فرستاد. حاطب اسلام را به ماریه شناساند و ماریه و خواهرش مسلمان شدند. سپس رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم با او ازدواج کرد و ابراهیم از او به دنیا آمد، پیامبر به کسی که خبر تولد ابراهیم را داد، یک غلام بخشید. پیامبر او را دوست داشت.
او بعد از پیامبر چندین سال زنده ماند تا اینکه در شب سهشنبه هفدهم ماه رمضان سال پنجاه و هفت یا پنجاه و هشت هجری قمری درگذشت.
ه- صفیه
یکی دیگر از زنهایی که وارد زندگی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم شد، صفیه دختر احی بن اخطب، از نوادگان هارون بن عمران از بنیاسرائیل بود. مادرش به نام بره، دختر ساموئل از بنیقریظه بود که با سلام بن شکیم قرظی ازدواج کرد و سپس از او جدا شد و با کنانه، فرزند ربیع که از یهودیان بنینظیر بود، ازدواج کرد و او نیز در جنگ خیبر کشته شد.
پیامبر خدا او را از میان اسیران برگزید و او را بین اسلام و پیوستن به خانوادهاش آزاد گذاشت. او اسلام را برگزید و مسلمان شد؛ پیامبر نیز با او ازدواج کرد.
و- امسلمه
یکی دیگر از زنهای مسلمانی که شریک زندگی رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم شد، امسلمه بود. نام او هند دختر ابیامینه سهیل زادالرکب، فرزند مغیره (مخرومیه) بود و مادرش عاتکه، دختر عامر بود. عاتکه با عبداللَّه پسر عبدالاسد مخزومی ازدواج کرد و با او دوبار به حبشه هجرت کرد و زینب، سلمه، عمر و ورده آنجا متولد شدند. عبداللَّه در جنگ احد شرکت کرد و مجروح شد و با همان زخم به شهادت رسید. سپس رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم با امسلمه ازدواج کرد. او بانوی شایسته و کاملی بود و در زمان یزید بن معاویه بعد از شهادت امام حسین علیهالسلام درگذشت.
ز- حفصه
یکی دیگر از همسران رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم، حفصه دختر عمر بن خطاب بود که پنج سال قبل از بعثت متولد شد. او با عنبس بن خدامه ازدواج و با او به مدینه مهاجرت کرد و عنبس پس از بازگشت پیامبر از جنگ بدر، از دنیا رفت. سپس پیامبر با او ازدواج کرد. حفصه در ماه شعبان سال 45 ه.ق. در زمان خلافت معاویه از دنیا رفت و مروان بر او نماز خواند و در بقیع دفن شد.
ح- زینب
یکی از دیگر همسران پیامبر دخترعمهاش زینب بود. نخست زید بن حارثه، پسرخوانده پیامبر با او ازدواج کرد؛ ولی بهخاطر تفاوتی که بین آنها از نظر موقعیت و مقام بود، نتوانست با زید هماهنگ شود و زید هم نتوانست با او بسازد. رسول خدا قصد داشت با این ازدواج به همه کسانی که بزرگی و عظمت را به چیزی غیر از اسلام میدانستند، درس اسلامی بدهد. او میخواست به مسلمانان بفهماند که مرد مسلمان، همتای مسلمان است (تفاوت ظاهری و قبیله توازن را به هم نمیزند)؛ ولی وقتی که دید توافق بین آن دو ممکن نیست، به آنها گفت که میتوانند از هم جدا شوند. سپس خود پیامبر با زینب ازدواج کرد تا ضربه روحی که در ازدواج اولش خورد جبران کند. پیامبر با این کار، هم درسی به دیگران آموخت و هم زینب را از حقش محروم نساخت، بلکه او را امالمؤمنین و همسر رسول خدا کرد.
اینها زنانی بودند که هرکدام در حد شأن و منزلت خود، در زندگی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم زیستند و در زندگی با او شریک بودند.
منبع
بنتالهدی صدر، زن در زندگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، ترجمه محمود شریفی، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1382.
منبع: مهرخانه