در مورد زندگانی حضرت علیاکبر (ع) و زنانی که با زندگی ایشان در ارتباط بودند، اطلاعات زیادی در دسترس نیست؛ هرچند مسلماً تأثیرگذاری کمی در حیات ایشان نداشتند؛ ازاینرو درصدد برآمدیم به مناسبت ولادت ایشان، به بررسی زنان حاضر در حیاتشان (مادر و همسران) بپردازیم.
لیلی؛ مادر علیاکبر (ع)
در بیشتر منابع، از مادر حضرت علیاکبر، همسر امام حسین (ع) با نام لیلی، نام بردهشدهاست.
لیلی، دختر ابیمره بن عروه بن مسعود ثقفی بود.(4) جد لیلی، عروه بن مسعود ثقفی، صحابی رسول خدا و مادرش، میمونه، دختر ابوسفیان بود. (5) و مادر میمونه، دختر ابیالعاص بن امیه است. بهعبارتی لیلی، خواهرزاده معاویه بن ابیسفیان است.
از مادر حضرت، با نامهای دیگری مانند «بره» دختر عروه بن مسعود نیز نام برده شدهاست؛ (6) اما آنچه مسلم است نسب یکسانی است که برای ایشان گفته شده .و تنها نامها متفاوت است. نکته قابلذکر دیگر ایناست که از آنجاییکه نام مادر حضرت را در منابع مختلف لیلی عنوان کردهاند، «امليلى» نامیدن ایشان بیمناسبت خواهد بود. (7)
لیلی و حضور در کربلا
در منابع معتبر و دست اول، هیچ گزارشی مبنی بر حضور مادر علي بن الحسين درکربلا وجود ندارد.
شیخ عباس قمی به صراحت، در کتب مختلف، از عدم حضور لیلی؛ مادر حضرت علیاکبر (ع) در کربلا سخن میگوید (8) و بیان میکند: «کتب قدماي ارباب مقاتل، نامی از جناب ليلي، مادر علياکبر در کربلا نبردهاند، ولي در کتب متأخرين گاهگاهي ديده شده است.» (9)
شهید مطهری نیز در بیان تحریفات عاشورا، درباره حضور مادر حضرت علیاکبر در کربلا میگوید: «یکى از معروفترین قضایایی که حتى یک متن تاریخی به آن گواهى نمىدهد، قصه لیلی، مادر حضرت علىاکبر است. البته ایشان مادرى به نام لیلی داشته است، ولى یک مورخ نگفته است که لیلی در کربلا بوده است.» (10)
علاوه بر عدم وجود دلیل مشخص بر حضور لیلی در واقعه عاشورا، نکته دیگری که بهعنوان دلیل بیان میشود، سخن قاتل علیاکبر (ع) است که میگوید: «گناه تمامي عرب به گردن من، اگر اين جوان از كنار من بگذرد و پدر را به عزايش داغدار نسازم.» (11) و این درحالي است كه در عرف ميگويند: «مادرش را به عزايش بنشانم»، اما وي فقط از پدرش ياد ميكند. ازاينرو بهنظر میرسد كه نه تنها ليلا در كربلا نبوده، كه اصلاً در قيد حيات نيز نبوده است.
آیا حضرت علیاکبر (ع) ازدواج کرده بود؟
اطلاعات دقیقی از همسر داشتن یا نداشتن علیاکبر (ع) در دست نیست؛ چراکه بسیاری از منابع تاریخی در اینباره سخنی نگفتهاند (12)، اما به استناد ادله، میتوان ازدواج ایشان را استنباط کرد.
1. دلیل اول، در زیارتی که ابوحمزه ثمالی از امام صادق (ع) درباره حضرت علی اکبر (ع) نقل کرده، آمده است: «صلّيالله عليك و علي عترتك و اهل بيتك و آبائك و أبنائك و اُمّهاتك الأخيار الّذين أذهب اللهُ عنهم الرِّجسَ و طَهَّرهم تطهيراً». (13) درود و تحيات خداوند بر تو و خاندان و خانواده و پدران و پسران و مادران پاك تو باد. همان (خانداني) كه خداوند پليدي را از آنان دور ساخته و پاك و مطهرشان قرار داده است.
در این عبارت دو نکته وجود دارد که بر ازدواج حضرت دلالت دارد:
الف. عبارت «ابنائك»: که به معنی فرزندان است و نه تنها بر فرزند داشتن حضرت، که به خاطر جمعبودن، بر وجود چندین فرزند دلالت دارد. (14)
ب. عبارت «عترت»: به معناي ذريه و خانواده، شاهد خوبي بر تشكيل خانواده و وجود آن است؛ زيرا در غیر این صورت بهکار بردن چنین کلمهای، آن هم در کلام با دقت عرب، صحيح بهشمار نميرفت؛ از طرفی، بیان چنین عبارتی از زبان امام معصومِ آگاه به مفاهيم لغت و قوانين بلاغت و مقتضيات كلام عرب، خود شاهدی قوي بر اين مدعا است. (15)
2. دلیل دوم، روایتی از بزنطى است که میگوید: از امامرضا (ع) پرسیدم: آیا کسی میتواند با زن و با کنیزى که از پدرش فرزنددار شده، ازدواج کند؟ آن حضرت فرمود: اشکالى ندارد. گفتم: از پدرتان شنیدم که فرمودند امام سجاد (ع) علاوه بر ازدواج با دختر امام حسن (ع)، با امولد (كنيزی از مولاي خود داراي فرزندي شده باشد) ایشان نیز ازدواج کرد. امام در پاسخ فرمودند: اینطور که گفتى نیست؛ امام سجاد (ع) با دختر امام حسن (ع) ازدواج کرد و نیز با امولد (کنیزِ صاحب فرزند) برادرش على بن الحسین که در کربلا کشته شد. (16)
اين حديث، که حدیثی موثق است و مشکل اسنادی نیز ندارد (17)، شاهد روشني است بر اين كه حضرت علياكبر (ع) صاحب كنيزي بوده است و از آن کنیز نیز دارای فرزند بودند. (18)
در نتیجه میتوان گفت که علیاکبر (ع) در هنگام شهادت ازدواج کرده بود، اما اطلاعاتی نسبت به همسر یا همسران و فرزند یا فرزندان ایشان در دست نیست.
پینوشت
1. شیخعباسقمی، منتهی الآمال، ج2ص867
2. ابیمخنف، وقعة الطف، ص276
3. سیدبنطاوس، اللهوف، ص139
4. مُصْعَب بن عبداللّه، کتاب نسب قریش، ج۱، ص۵۷/ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۴۶ـ۲۴۷/ طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۴46
5. مُصْعَب بن عبداللّه، کتاب نسب قریش، ج۱، ص۵۷.
6. مجلسي، بحار الانوار، ج45، ص33
7. مقرم، سيدعبدالرزاق، على الاكبر، ص14
8. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ص375/ شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ص397
9. منتهي الآمال، شيخ عباس قمي، ص375
10. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج ۱۷، ص75
11. محمد بن جرير الطبري، تاريخ الامم و الملوك، ج4، ص340
12. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۴۶/ طبری، تاریخ الطبری، ج۱۱، ص۵۲۰/ هاشمی بصری، محمد بن سعد بن منیع، الطبقات الکبری، ج۵، ص163
13. ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص240
14. سيد عبدالرزاق مقرم، علي الاكبر، ص20-21
15. سيد عبدالرزاق مقرم، علي الاكبر، ص21
16. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج46، ص163 و 164
17. طوسی، محمد بن الحسن، الفهرست، ص54 و 194/ خویی، سید أبو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج 6، ص25
18. سيد عبدالرزاق مقرم، علي الاكبر، ص19
منبع: مهرخانه
سلام
مطلب مفید و مستندی بود
با تشکر از تلاش شما
در پناه حق