حجاب از دو کلمه (حج+آب) درست شده است
حج مایه حیات توحیدی مؤمن است و آب مایه حیات مادی مؤمن است
کسی که از حجاب فاصله میگیرد یعنی مرده متحرک است
چون از دو مایه حیات استفاده نمیکند
تازه (ح+ج+ا+ب=۸+۳+۱+۲=۱۴) به عدد ابجد چهارده میشود
شاید عدد میگوید حجاب سفارش چهارده معصوم (ع) است
موضوع: "زنانه"
استعمار از سیاهى چادر تو می ترسد «اى خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهى چادر تو مىترسد تاسرخى خون من.»
(شهید محمد حسن جعفرزاده)
من با حجاب شما رشد پیدا کردم «مادرم… من با حجاب و عزت نفس و فداكارى شما رشد پیدا كردم.»
(شهید غلامرضا عسگرى)
حجاب خونبهاى شهیدان است «از خواهران گرامى خواهشمندم كه حجاب خود را حفظ كنند، زیرا كهحجاب خونبهاى شهیدان است.»
(شهید على روحى نجفى)
حجاب شما، مانع فساد جامعه «شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوىمعنویت و صفا می کشاند.»
(شهید على رضائیان)
خواهر مسلمان: حجاب شما… «خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.»
(شهید على اصغر پور فرح آبادى)
حجاب را حجابرا، حجاب را به پهلوى شكسته فاطمه زهرا(س) قسمتان مىدهم كه، حجاب را حجابرا، حجاب را، رعایت كنید.»
(شهید حمید رستمى)
یاران مردانه رفتند؛ اما هنوز تکبیر وفاداریشان از منارههای غیرت این دیار به گوش میرسد. یاران عاشقانه رفتند؛ اما هنوز لالههای سرخ دشتهای این خاک به یمن آنان به پا ایستادهاند. حجاب، مشت محکم بر دهان منافقین «خواهرم: حجاب تو مشت محكمى بر دهان منافقین و دشمنان اسلام مى زند.»
(شهید بهرام یادگارى)
دختر نجیب، دختر با حجاب «یك دختر نجیب باید باحجاب باشد.»
(شهید صادق مهدى پور)
حجاب، لباس رزم «از تمامى خواهرانم مىخواهم كه حجاب این لباس رزم را حافظ باشند.»
(شهید سید محمد تقى میرغفوریان )
نهفته باش و همیشه گل باش خواهرم: از بى حجابى است اگر عمر گل كم است نهفته باش و همیشه گل باش.»
(شهید حمید رضا نظام)
حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست.
(شهید محمد كریم غفرانى)
خواهرم: محجوب باش و باتقوا «خواهرم: محجوب باش و باتقوا، كه شمایید كه دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان مىكشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را مى بینى و دشمن تو را نمى بیند.»
(سردار شهید رحیم آنجفى)
چادر تو کوبنده تر از خون من «و تو اى خواهر دینىام: چادر سیاهى كه تو را احاطه كرده است ازخون سرخ من كوبنده تر است.»
(شهید عبدالله محمودى)
سال ۱۳۶۴ بود اول دبیرستان درس می خواندم .بیشتر خانه های شهر در اثر بمباران و برخورد توپ و موشک تخریب شده بود و مردم در روستاها و اردوگاههای اطراف شهر بودنده اند که خانه های در داخل شهر بود. اما همه ادارات دولتی و دو دبیرستان دخترانه و پسرانه همچنان در داخل شهر بود .و بچه ها هر روز با مینی بوس از روستا ها و اردوگاههای اطراف شهر به مدرسه داخل شهر می آمدند .گاهگاهی هم بر اثر بمباران چند وقتی مدرسه تعطیل می شد، اما بعد از مدتی دوباره به مدرسه می آمدیم. تمام دوستانم در مدرسه چادر می پوشیدند در اون دبیرستان ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفری حتی یک نفر بدون چادر نبود .
هیچ کس ما رو به پوشیدن چادر مجبور نکرده بود. فضای روحانی و معنوی اون سالها معطر از خون شهدا بود و دم مسیحیایی امام امت، خمینی کبیر فضای کشور را متأثر نموده بود.
*یکی از انتقادات تقریبن عام و باز تقریبن نافرجام فمینیستها همواره متوجه صنعت مد و آرایش بوده است. آنها از ابتدا نسبت به اینکه زنان جوان و به خصوص دختران نوجوان در رقابت دائم برای تطبیق با معیارهای زیبا شناختی- ازنگاه داوران و منتقدان بیرونی و از زاویه دید مردان- تحت فشار هستند معترض بوده اند. نگاه مذکری که تعیین میکند بازوان، پاها، شکم، سینه و باسن چه شکلی باید داشته باشند «درست مانند گوشت تکه شده در قصابی». این نگاه باعث میشود بسیاری از زنان از بدو نوجوانی حس از خود بیزاری را درونی کنند. آنچه فمینیستها در پی اش هستند پایان دادن به رقابت دائمی اندام زن معمولی با تن مانکنهاست- یعنی اقلیتی از زنان که دوازده ساعت از روزشان را وقف بی عیب و نقص جلوه دادن خود و کسب درآمد از آن میکنند.
یکی از اولین حرکتهای گروه های نبارز برای آزادی زنان، در اعتراض به این مسئله، اعتراض به مسابقه زیبایی سالانه «دختر شایسته آمریکا» در سال 1968 بود. فکر آن از یک گروه رپ در نیویورک پدید آمد. زنان از کانادا، فلوریدا و سراسر کناره شرقی آمریکا گرد آمدند تا نمایش پرشوری را بیرون از سالن مسابقه اجرا کنند. آنها بر سر یک گوسفند، به شیوه «دختر شایسته آمریکا» تاج گذاشتند و در یک سطل زبانه که آن را «سطل آشغال آزادی» نام گذاشته بودند تعدادی لباس زیر تنگ و خشن و لوازم آرایش را به آتش کشیدند- گرچه هیچ یک از آن اشیا تا امروز عملن دود نشده است.