در 31 شهریور 1359 رژیم بعثی عراق با بمباران فرودگاههای ایران، رسماً تجاوز خود را به خاک ایران آغاز کرد. این تجاوز که با علل و انگیزههای مختلفی صورت گرفت، به جنگی هشت ساله انجامید که انقلاب نوپای ایران را در معرض یکی از سختترین آزمونها قرار داد و صحنههای رشادتهای مردم این مرز و بوم را به تصویر کشید.
با آغاز جنگ تحمیلی، زنان از جمله کسانی بودند که در جنگ و صحنههای نبرد دوشادوش مردان به حماسهآفرینی پرداختند. آنها هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم به ایفای نقش پرداختند؛ تا آنجاکه بیان تمام مجاهدتها و فداکاریهای آنها در دفاع مقدس کاری بس دشوار و شاید غیرممکن باشد. در نوشتار حاضر نگاهی اجمالی به گوشهای از حماسه این شیرزنان دفاع مقدس داریم.
1) نقش مستقیم زنان در دفاع مقدس
اولین مسئولیتی که زنان در دفاع مقدس، به صورت خودجوش و همپای مردان برعهده گرفتند، جنگیدن با دشمن بود. بدیهی است که زنان مناطق جنگزده در این زمینه نقش پیشگام را داشتند؛ هرچند ابتداییترین کار رزمی آنها تهیه و به کار بردن کوکتل مولوتف بود تا بدینوسیله مانع عبور نیروهای عراقی از مرز شلمچه شوند؛ اما بعدها آنها خود را با سلاح مجهز کردند تا در مقابل دشمن بایستند؛ شاهدی در اینباره مینویسد: «در قبرستان خرمشهر زن 65 سالهای را دیدم که تفنگ ام یک بر دوش داشت. گفتم مادر چه میکنی؟ گفت: پسر و دختر آنقدر جنگیدند تا شهید شدند و اینجا خفتهاند. میروم راهشان را ادامه دهم، هرچه او را منع کردم، نپذیرفت وگفت: باید از دینم دفاع کنم. این تنها وظیفه شما پسرانم نیست، بلکه وظیفه من هم هست، جنگید و سرانجام با ترکش خمپاره شهید شد.» (1)
ناگفته نماند که ترس از به اسارت در آمدن و هتک حرمت، باعث مخالفت خانواده و بعضاً جامعه با حضور مستقیم زنان در میدان جنگ میشد، اما زنان با وجود چنین محدودیتهایی باز هم در میدان جنگ حضور پیدا میکردند؛ بتول کازرونیان در کتاب «روزگاران» در اینباره مینویسد: «…گفتم من با شما نمیآم، میخواهم توی شهر بمونم. پدرم گفت: اگه بمونی دیگه دختر من نیستی. سرم را پایین انداختم. بعد گفتم عیب نداره، من میمونم. زد توی گوشم. تنها سیلی بود که از پدرم خوردم…» (2)
مریم امجدی نیز در خاطرات خود میگوید: «عراقیها تا کوی طالقان رسیده بودند. سرکوچهها سنگربندی بود. توی کوچهها دولا دولا میرفتیم. هرکس پشت و بالای سر نفر جلویی رگبار میبست تا عراقیها نتوانند او را بزنند… توی یکی از کوچهها شیخ شریف را دیدم، تا مرا دید، داد زد اینجا چه میخواهی؟ برگرد عقب…{بعد} سراغ بچههای گروه رفت و سرشان داد زد: چرا خواهر را با خودتان آوردین؟ نمیترسین اسیر بشن. نمیترسین دست عراقیها بیفتند…» (3)
جلوههای دیگر حضور مستقیم زنان در دفاع مقدس را میتوان در ایفای نقشهای شناسایی و کسب اطلاعات رزمی دید؛ شناسایی دشمن، خنثی کردن بمب، شناسایی ستون پنجم و منافقین از جمله این اقدامات آنها بود. حضور منافقین به خصوص آنهایی که در قالب افراد داوطلب و کادر پزشکی به جبهه رفته بودند و دست به اقداماتی چون ترور فرماندهان در شب عملیات، رساندن اطلاعات درون جبهه خودی به دشمن، ربودن و انهدام داروها و امکانات پزشکی مورد نیاز مجروحان و …، میزدند ضربههای زیادی به رزمندگان اسلام وارد میکرد و این مسئله، شناسایی آنها را حائز اهمیت بسیار میکرد. (4)
بدیهی بود که زنان ایرانی که بیشتر به کار امدادرسانی به مجروحان مشغول بودند، در زمینه شناسایی این افراد؛ بهویژه کادرهای پزشکی مشکوک، نقش قابل توجهی ایفا میکردند. خانم حورسی از مدافعان خرمشهر درباره این اقدامات زنان میگوید: «ما… کار شناسایی دشمن، خنثی کردن بمب، شناسایی ضد انقلاب و پیدا کردن رد پای آنها در شهر و روستا را دنبال کردیم.» (5)
از دیگر اقدامات مستقیم زنان در دفاع مقدس، حفاظت از انبار مهمات و امدادرسانی به مجروحان بود. زنان در بسیاری از موارد کار نگهبانی از انبار مهمات را انجام میدادند و شب تا صبح بیدار میماندند و اسلحه به دست از انبار مهمات محافظت میکردند؛ مریم امجدی در خاطرات خود از نگهبانی انبار مهمات میگوید که روز و شب به کار نگهبانی مشغول بوده است. با این حال بیشترین کاری که زنان انجام میدادند پرستاری و امدادرسانی به مجروحین بود تا آنجاکه بسیاری از آنان در حین امدادرسانی به شهادت رسیدند. گفتنی است که رسیدگی به مجروحین آن هم برای زنان امدادگری که پیش از این تجربهای نداشتند، کاری سخت؛ بهویژه از لحاظ روحی بود، شاهدی مینویسد: «یک وانت جسد آوردند بیمارستان. یکی گفت: دست بچه رو بردار، افتاده پایین. هنوز هم که یادم میآید تنم میلرزد. قبل از جنگ حتی طاقت نداشتم ببینم سر یک مرغ را میبرند.» (6)
ناگفته نماند که عدهای از زنان علاوه بر امدادگری، مسئولیت کفن و دفن اجساد شهدا را برعهده گرفته بودند. بدیهی است که نگهبانی از اجساد در مقابل حیوانات درنده، بدون اسلحه و آن هم در شب کاری بس دشوار بود: «… اسمش زهره حسینی بود. از همان روز اول جنگ به زن مردهشور قبرستان کمک میکرد. خیلی کلافه بود. سر و وضع مرتبی نداشت. لباسهایش خونی نبود، ولی چون با خاک و اجساد زیادی سر و کار داشت، بوی تعفن میداد… شجاعتی غیرقابل وصف داشت. آن چند روز را با اجساد سر کرده و در قبرستان مانده بود… میگفت: دیشب سگها حمله کردند… شب تا صبح باید به طرف سگ سنگ بیندازیم…» (7)
خبرنگاری و ثبت وقایع جنگ، اقدام مستقیم دیگری بود که زنان ایرانی در دفاع مقدس به آن مبادرت ورزیدند. فاطمه السادات فرزند شهید نوابصفوی یکی از این زنان بود که به عنوان خبرنگار در خطوط مقدم جبهههای جنوب حضور پیدا کرد. او علاوه بر گرفتن عکس و انجام مصاحبه، در عملیاتهای چریکی به همراه دکتر چمران شرکت میکرد. فاطمه تنها زنی بود که در عمليات بيتالمقدس و آزادی خرمشهر حضور داشت.
مریم کاظمزاده نیز از دیگر زنان فعال در این زمینه بود. او پس از حضور در کردستان متوجه شد که هیچیک از نیروهای حاضر در منطقه رغبتی برای حضور یک زن ندارند؛ چراکه معتقد بودند که مریم در اوضاع بحرانی منطقه هیچ کاری نمیتواند انجام دهد. بنابراین او با قبول شخصی مسئولیت حضور در منطقه، به دنبال گروهی از مبارزان به نام دستمالسرخها روانه روستاهای مرزی شد و نه تنها موفق به انجام وظیفه خبرنگاری و قبولاندن خود به عنوان یک زن خبرنگار جنگی به دیگران شد، بلکه با دوربین و قلمش، حوادث و وقایع دفاع مقدس را به خوبی به تصویر کشید. (8)
2) نقش غیرمستقیم زنان در جنگ تحمیلی
یکی از عمدهترین نقشهایی که زنان در دوران دفاع مقدس ایفا کردند، نقش پشتیبانی در پشت جبههها بود. این پشتیبانی به دو صورت پشتیبانی عاطفی و پشتیبانی مادی انجام میگرفت؛ پشتیبانی عاطفی و روحی بیشتر توسط مادران و همسران رزمندگان صورت میگرفت. آنها نه تنها با نگهداری از خانواده، به مردانشان امید قلب میدادند تا آسوده خاطر از خانه و خانواده، بجنگند، بلکه آنها را تشویق به حضور در جبهه میکردند: «مادری خطاب به فرزندش مینویسد: علی جان میدانی چقدر دوستت دارم، اما صلاح میدانم پس از مراسم چهلم برادرت، به جبهه برگردی.»، «فهیمه بابائیان پس از شهادت همسر اولش، چنان بر همسر دوم تأثیر روحی میگذارد که همسرش به جبهه میرود.»
بسیاری از زنان نیز پس از شنیدن خبر جراحت و شهادت بستگان و عزیزان خود، شکیبایی و بردباری کمنظیری را به نمایش میگذاشتند که آن هم در تقویت روحیه رزمندگان به ادامه مردانه جنگ کمک فراوانی میکرد. ازدواج با جانبازان نیز جنبه دیگری از حمایت عاطفی بانوان ایرانی از رزمندگان بود. بخش دیگری از حمایتهای عاطفی و معنوی زنان نیز از طریق ادبیات و شعر، آن هم از سوی شاعران زن ایران ابراز میشد؛ بهطوریکه اشعار آنها در حضور بیشتر رزمندگان در جبهه تأثیر داشت. (9)
نوع دیگر پشتیبانی زنان، پشتیبانی مادی بود. حدود یکسوم تشکیلات گروهان، گردان، لشکر، تیپ و… مربوط به تدارکات، و مابقی مربوط به امور نظامی بود. بدون اغراق میتوان گفت بار عمده تدارکات در پشت جبههها به عهده زنان بود. زنان از ابتدای جنگ در خانهها و بعضاً قرارگاهها با دوختن و بافتن لباس، خرد کردن قند، آماده کردن خشکبار و دیگر موادغذایی برای جبهه، در آماده کردن نیازهای اولیه رزمندگان، تلاش میکردند. زنانی که در قرارگاهها و نزدیک میادین جنگ بودند به طور خستگیناپذیری به کارهایی چون آشپزی، پخت نان، شستن لباس رزمندگان و … میپرداختند. برخی از زنان نیز به روستاها میرفتند و در کارهای کشاورزی به خانوادههای رزمندگان کمک میکردند.
در خاطراتی درباره شهید مریم فرهانیان میخوانیم: «در بعضی از روستاها وقتی مریم میدید که خانواده شهدا دست تنها هستند و کسی نیست که در درو و شخم زدن به آنها کمک کند، خودش وارد عمل میشد و زمینها را شخم میزد و یا محصولاتشان را درو میکرد… {همین مسئله باعث فاصله گرفتن مهرههای کمر او و در نتیجه کمر دردش شده بود» (10)
کمکهای مالی به جبههها نیز بخشی از پشتیبانی مادی زنان بود. زنان بسیاری طلاهای خود را در راه خدا و جنگ انفاق کردند. آنها با این کار دین خود را به جبهههای جنگ ادا نمودند. در یک نشریه خارجی مسئله جهاد مالی زنان ایرانی به جبهههای جنگ اینگونه بیان شده است: «پرزیدنت صدام با آنکه از جانب کشورهای برادر عرب یعنی عربستان و کویت به نحو بزرگمنشانهای از نظر مالی حمایت میشود (با این وصف) در 1982 صلاح دید تا از خانمهای کشورش بخواهد تا زیورآلات خود را به جبهه هدیه کنند. تهران رقیب بزرگ جنگی بغداد نیاز به چنین اقداماتی نداشت، زیرا در ایران به وضوح انگیزه پاداش الهی و اطمینان از این که آنها قربانی تهاجم شدهاند، برای این کار کافی بود… لذا در مقایسه با عراق که به دوستان عرب، طرفهای تجاری و ارسالکنندگان اسلحه حداقل 50 میلیارد بدهکار است و باز هم به وسیله پول سلاطین نفتی عرب تغذیه میشود، ولی تهران تاکنون حساب کتابش با هم میخواند.» (11)
فرجام سخن
جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران اسلامی اگرچه خسارت جانی و مالی فراوانی به به بار آورد، اما انقلاب نوپای مردم ایران با مجاهدت مردان و زنان خود توانست در مقابل ائتلاف غرب و رژیم صدام ایستادگی کند و از تمامیت ارضی خود دفاع کند. زنان ایرانی در این جنگ و صحنههای نبرد دوشادوش مردان به حماسهآفرینی پرداختند؛ شهادت 7 هزار زن، بخشی از حماسهای است که زنان این مرز و بوم پا به پای مردانش آفریدند.
پینوشت
1. مرتضی شیرودی، مشارکت زنان در دفاع مقدس، حصون، تابستان 1385، شماره 8، صص 142- 143.
2. بتول کازرونیان، روزگاران: کتاب زنان خرمشهر، تهران، روایت فتح، 1382، ص 36.
3. فریبا طالش پور، پوتینهای مریم:خاطرات مریم امجدی، تهران، شرکت انتشارات سوره مهر، 1390، ص 49.
4. عبدالرضا سالمینژاد، دختری کنار شط؛ زندگی و خاطرات شهید مریم فرهانیان، تهران، نشر فاتحان، 1391، صص 121- 122.
5. شیرودی، همان، ص 144.
6. کازرونیان، همان، ص 11.
7. طالش پور، همان، ص 35.
8. غلامرضا جمشیدیها و نفیسه حمیدی، تجربه زنانه از جنگ، زن در توسعه و سیاست، پاییز 1386، شماره 18، صص 98 – 99.
9. شیرودی، همان، صص 144- 145.
10. داود امیریان، داستان مریم، تهران، نشر شاهد، 1389، ص 75.
11. شیرودی، همان، ص 148.
فاطمه تفتیان