از آنجا که زنان نیمی از جامعه انسانی هر اجتماعی را تشکیل می دهند ارزیابی موقعیت و جایگاه آنان برای دستیابی به فرهنگ و مشی آن اجتماع می تواند به عنوان یکی از شاخصهای اصلی ارزیابی محسوب شود.
فرهنگ غربی علی رغم ادعاهای خود در رعایت حقوق زن همواره با افراط و تفریط در این حوزه وارد شده است و نگاهي اهانت آميز همراه با تحقير شخصيت و هويت زن داشته است و با به وجود آوردن موج فمنیسم های مارکسیستی، سوسیالیستی، لیبرالیستی و حتی فمنیسم انجیلی در اوایل قرن نوزدهم، ارزش زن را با برهنگی او ارتباط داده، انسان بودن او را از یاد برده است و بر نگاه ابزاري و تجاري خود، نگاه تخريبي نيز افزوده است.
منشاء به وجود آمدن این موج از آنجایی آغاز شد که نه دین و نه جریان ضد مسیحیت در جامعه غربی نتوانست درک مناسبی از نیازهای زن ارائه دهد، بنابراین اضطرار حاکم بر حوزه زنان در این جوامع سبب به وجود آمدن این موج فمنیسمی شد که در نهایت علی رغم ادعاهای دور و دراز آن، ارزش زن با برهنگی او ارتباط پیدا کرد و انسان بودن یک زن از یاد برده شد.
اما فرهنگ اسلامی با قدمتی بیش از 1400 سال، نه تنها نگاه ابزاری و تجاری به زن نداشته بلکه همواره زن را موجودی محترم، مستقل، لطیف و ارزشمند دانسته است.
اسلام از یک سو با این تفکر که زن، انسان درجه 2 و در خدمت مرد می باشد و از سوی دیگر با این تفکر که به نام آزادی زن و حقوق زن قصد دارد همه مشکلات زن را بر اساس تضاد زن و مرد حل و فصل کند مخالف است.
از نظر آموزه های اسلام نه تنها انسان بودن زن بلکه زن بودن این انسان هم مهم و قابل توجه است.
محمد مصطفی (ص) به عنوان برجسته ترین شخصیت اسلام در همین مورد می فرمایند: کسی زنان را به خاطر زن بودنشان اهانت نکرده است مگر اینکه خودش لعین است و کسی به زنان اکرام نکرده است مگر اینکه خودش اهل کرامت انسانی است.
قرآن کریم مسائل مربوط به زن را در سه محور زندگی فردی، خانواده و جامعه در آیات متعددی مطرح کرده است از آنجمله بخشی از این آیات مربوط به ماجرای خلقت است که صراحتا با لفظ «الذی خلقکم من نفس واحده» بر همه دیدگاه های یونیان، رومیان و چینینان قدیم که زن را زاده شیطان میدانستند خط بطلان می کشد و در جای دیگر مساوات زن و مرد را در «احسن تقویم» بودن خلقت هر دو می داند و بار امانت الهی را بر دوش هر دو می گذارد « انا عرضنا الأمانة على السموات والأرض والجبال فأبين أن يحملنها وأشفقن منها وحملها الإنسان»
فرهنگ قرآنی نه تنها در برشمردن ارزش های انسانی زن را در کنار مرد می آورد مانند « إِنَّ الْمُسْلِمينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصّادِقينَ وَ الصّادِقاتِ وَ الصّابِرينَ وَ الصّابِراتِ وَ الْخاشِعينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصّائِمينَ وَ الصّائِماتِ وَ الْحافِظينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذّاكِرينَ اللّهَ كَثيرًا وَ الذّاكِراتِ أَعَدَّ اللّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظيمًا» بلکه کرامت انسان را نیز برخلاف فرهنگهای منحط و آداب و رسوم غلط بعضی از جوامع مختص مردان نمی داند و کرامت را به آدم می دهد نه به زن و نه به مرد «لقد کرمنا بنی آدم»!
فرهنگ اسلامی با بیان بسیار شیوایی قدرت تفکر و عمل را مختص به مرد نمی داند و با تعبیر «الرحمن، خلق الانسان، علمه البیان» از آن یاد می کند و پیامبر این مکتب، در تایید این نظر می فرماید: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم ومسلمة»
در تربیت اسلامی ملاک رشد، عمل صالح است؛ فطرت انسانی برای همه برابر است، مقام خلیفت الهی برای جنس خاصی نیست، هر کس مسئول رفتار و عمل خودش است؛ کسی مظهر شیطان نیست بلکه شیطان مربوط به نفس هر کس است.
اما با وجود همه این بیانات باید توجه داشت که فرهنگ اسلامی با فرهنگ مسلمین یکی نیست پس نباید رفتار و زندگي افرادي كه معلوم نيست تا چه اندازه پايبند به اصول و دستورات اسلامي هستند را به پای اسلام گذاشت. البته ما معتقد نیستیم همه مسائلی که اسلام برای زن قائل شده است در جوامع اسلامی رعایت می شود، گو اینکه معتقدیم باید مراقب بود که این خلاءها با فرهنگ مادی غرب پر نشود و اعتقاد راسخ داریم که مشکلات زن و مرد و جامعه بشری زیر سایه اسلام و با رعایت عقل و عدالت و انصاف حل می شود.
نویسنده: کبری بهروز