واقعه غدیر، امری بسیار مهم و درس آموز است. یکی از اموری که به کمک این جریان باید بیاموزیم، درجه اهمیت و حساسیتی است که باید به کارهای تبلیغاتی و رسانه ای بدهیم. در اینجا می خواهیم ضمن یادآوری عظمت غدیر و نیز خودفراموشی مردم نسبت به آن و یافتن علت این خودفراموشی، قدری درباره وظیفه خود در مقابل اطلاع رسانی راه صحیح، به اندیشه بنشینیم.
حادثه ای که از حافظه تاریخ پاک نشد
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله صدهزار نفر را به شکل غیر منتظره ای شاهد غدیر قرار داد. این امر خود بر حساسیت و به یادماندنی کردن این رویداد می افزاید. در میان این جمعیت بسیاری اهل مدینه بودند و حوادث بعد از وفات حضرت رسول صلی الله علیه و آله را مشاهده کردند. حضرت امیر علیه السلام در معرفی خود و اتمام حجت با مردم کوتاهی نکردند، اما بعد از اینکه حرف حق را به روشنی بیان فرمود و به سبب کمبود یاور صلاح اسلام را در سکوت دید، دیگر مردانه سکوت کرد.
احتجاج آن حضرت بر غدیرخم در چندین مورد رخ داده است و ایشان بنا به اوضاع اجتماعی زمانه به یادآوری واقعه غدیر می پرداختند، مثلاً در ایام بعد از ارتحال پیامبر صلی الله علیه و آله، حدود ده سال بعد از غدیر، در شورایی که برای تعیین خلیفه تشکیل شده بود و نیز بیست و پنج سال بعد از غدیر، در حالی که این بار امت پیامبر صلی الله علیه و آله به او رو کرده و او را بر خلافت نشاندند، آن حضرت ضرورت دید که بار دیگر غدیر را به مردم یادآوری کند.(1)
فراموشی غدیر یا خودفراموشی
تاریخ از فردی به نام انس بن مالک یاد می کند که بر چهره خود نشانه ای واضح داشت. صورتش بر اثر پیسی، سفید شده بود. جریان از این قرار است که روزی حضرت امیر علیه السلام از او که شاهد غدیر بود خواستند که بر حدیث “من کنت مولاه…” گواهی دهد اما او گفت که پیر شده ام و حافظه ام خوب کار نمی کند. حضرت امیر علیه السلام چنین دعا کردند: «اگر دروغ گفتی، خدا صورتت را چنان سفید کند که با عمامه هم نتوانی آن را بپوشانی.» در واقع هم همینطور شد و آن شخص دروغ گفته بود و بر اثر نفرین حضرت، برای پوشاندن سفیدی صورت، عمامه برایش کافی نبود و همواره مجبور بود برقع بپوشد.(2)
نمونه ای از هزار
حادثه بالا نشان دهنده خودفراموشی یک شخص نسبت به این حادثه است که منحصر به آن یک نفر نیز نبوده است. از هزاران نفری که در حجة الوداع شاهد غدیر بوده اند، افراد بسیاری بعد از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و سالیان بعد از آن، زنده و همشهری حضرت امیر علیه السلام بودند. همگی هم از دوستداران حضرت رسول صلی الله علیه و آله بودند، اما کمتر کسی بود که به پیمان غدیر پایبند بماند. آیا ممکن است همه آن واقعه را فراموش کرده باشند؟
فراموشی غدیر، نمونه ای از هزاران خودفراموشی های کاسبکارانه
آنچه به نظر می آید آن است که گویا مردم بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله حادثه غدیر را عملاً فراموش کرده بودند؛ اما این قضیه تنها درباره حقیقت غدیر اتفاق نیفتاده است. شاید بتوان گفت هیچ حقیقتی نیست که دچار چنین خودفراموشی های کاسبکارانه ای نشده باشد. همه می دانیم که یاد خدا و مرگ و قیامت و بهشت و جهنم باید در دل همه ما هر روز و هر زمان زنده باشد؛ اما آیا واقعاً هم دلهای ما به یاد خدا و قیامت است؟ آیا از گناهان دوری می کنیم؟ آیا حقیقت را نمی دانیم؟
اما علت این غفلتها چیست؟
گویا در درون خود حساب و کتاب کرده ایم تا به نفع خراب نشدن دنیای خود، آخرتمان را خراب کنیم. بنابراین تعجبی نیست که مسلمانان صدر اسلام که به خدا و رسولش ایمان داشتند، به سخن پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر بی توجهی کرده باشند. این واقعیت را هر کدام از ما با مراجعه به رفتار و اعمال خودش می تواند بیابد که چگونه به خدا و رسول و قرآن و مرگ و قیامت اعتقاد داریم اما باز امید به غیر خدا بسته و گاه و بیگاه به سراغ گناه می رویم. در حقیقت پیروی کردن ما از نفس و انجام گناه تأثیر خود را بر روی طرز فکر ما می گذارد و حتی گاهی در امور الهی باعث تضعیف حافظه ما می شود.(3)
درسهای غدیر خم برای تبلیغ راه حق
همت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در معرفی امام علی علیه السلام به مردم مایه تعجب است. به جز آیات مختلفی که گاه و بیگاه نازل می شد و معلوم بود که اشاره ای به حضرت امیر علیه السلام دارد، خود پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به صورتهای مستقیم و غیر مستقیم به معرفی عظمت و عصمت و ولایت و شایستگی علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام پرداخته اند. (4) یکی از واضح ترین و رسمی ترین این اقدامات، واقعه غدیر خم است.
حادثه غدیر در زمینه نحوه نگرش ما در زمینه تبلیغ راه خدا نیز حاوی پیامهای مهمی است که به دو پیام آن در اینجا اشاره میکنیم.
1) درس غدیر برای خود ما
شنیدن و قبول کردن حرف حق را برای خود کافی نباید کافی بدانیم. هزاران نفر بودند که پیام غدیر را در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله از ایشان شنیدند اما در مقام عمل پایشان لرزید. اشتباه بزرگی است که قرآن و روایات را بخوانیم و لذت ببریم و به همان بسنده کنیم. نباید فراموش کنیم که بین خواندن و لذت بردن با عمل کردن تفاوت است و باید خالصانه از خدا بخواهیم در مقام عمل هم ما را کمک کند.
2) غدیر نمودار سبک دو عرصه ای در پیام رسانی اسلامی
از غدیر می آموزیم که تبلیغ راه خدا می تواند دو رویه داشته باشد. در مرحله اول باید حجت تمام کن باشد، نه لزوما گوش پرکن. اگر خود را مسئول رساندن یک پیام الهی می دانیم باید مردم را مثل کسانی در نظر بگیریم که نمی دانند و نیاز دارند که بدانند و بفهمند. شرط پیام رسانی آن است که به روشهای درست و مقبول حرف حق را بزنیم به حدی که به مرحله اتمام حجت برسیم.
تا این مرحله، کاری بود که حضرت رسول صلی الله علیه و آله انجام دادند. اما بعد از اتمام حجت رویه عوض می شود. وقتی مطمئن شدیم که مردم حق را فهمیدند و حجتها برایشان تماما بیان شد، دیگر نوبت مردم است که به سراغ حق بیایند. حق بالاتر و والاتر از آن است که خود را کوچک کند. این امام علی علیه السلام است و این مردم و حقی که سراغ دارند. حضرت علی علیه السلام حقانیت خود را به مردم عرضه می کند و واقعه غدیر را یادآوری می کند، اما هرگز به مردم التماس نمی کند. اینجا نوبت مردم است که به ایشان رو کنند. اگر رو کردند سعادتمند می شوند وگرنه خودشان ضرر خواهند کرد.
بنابراین اگر وظیفه تبلیغ راه خدا را بر دوش خود احساس می کنیم، نباید ریشه همه بدیها را نادانی بپنداریم. نادانها را باید آگاه کرد اما تا فردی تقوا نداشته باشد و از درون خود انگیزه ای برای پیروی راه خدا نداشته باشد، سرانجام از طی این مسیر باز خواهد ماند. گناه و بی تقوایی باعث می شود داناترین انسانها نیز به شقاوت برسند.
رفتار حضرت علی علیه السلام از این جهت نیز برای ما درس آموز است. شکی نداریم که آن حضرت در پیگیری حق خود کوتاهی نکرده اند اما ایشان هرگز در دستیابی حکومت دنیایی همت نکردند و ولایت الهی نیز که مختص به ایشان بوده و کسی نتوانسته و ادعا هم نکرده که بتواند از ایشان جدا کند. بنابراین آن حضرت در طول دوران سکوت خود حجت را بر مردم تمام کرده بودند اما تبلیغات گوش پرکن نکردند.
پی نوشت:
1. مرحوم امینی در کتاب الغدیر به ذکر 22 مورد از مواردی که افراد مختلف به واقعه غدیر احتجاج کرده اند پرداخته است. مراجعه کنید الغدیر، جلد اول، صفحه 327؛ یا ترجمه الغدیر، ابتدای جلد دوم.
2. مراجعه کنید به نهج البلاغه، بخش کلمات قصار، شماره 311؛ ابن ابی الحدید نیز جریان را به مناشده و قسم دادن امام علی علیه السلام در کوفه پیوند داده است. عالم سختکوش و نویسنده گرانمایه مرحوم امینی در کتاب الغدیر ضمن نقل این روایت و ریشه یابی آن در کتابهایی که ماقبل شرح ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه نوشته شده اند، به اشکال کنندگان درباره این روایت پاسخ داده است. (الغدیر، ج1، ص388؛ ترجمه الغدیر، ج2، ص53)
3. انجام گناه باعث چرک شدن قلب (روح) ما می شود و نیز باعث قساوت قلب میشود. این تحولات بد باعث تغییر در نحوه نگرش ما به جهان و حقیقت نیز می شود؛ لذا استغفار کردن یک واجب فوری است.
4. اقدامات پیامبر صلی الله علیه و آله در معرفی شخصیت و شایستگی و ولایت حضرت علی علیه السلام بسیار بود. در کنار آیات قرآن مثل آیه “انما ولیکم الله….” پیامبر صلی الله علیه و آله نیز با عبارات مختلفی مردم را به ایشان راهنمایی می کردند. حدیث منزلت، حدیث غدیر، حدیث “علی مع الحق” و بازپسگیری حکم تلاوت سوره برائت از ابوبکر و اعطای آن به حضرت علی علیه السلام از جمله آنهاست. ایشان مکرر در منزل امام علی و حضرت فاطمه علیهما السلام می ایستادند و ایشان را سلام داده و آیه تطهیر را قرائت می نمودند و حتی در روزهای آخر عمر به کسانی که در کنار بسترشان بودند فرمودند که قلم و کاغذی بیاورید که برایتان چیزی بنویسم که تا ابد گمراه نشوید که ممانعت برخی از مردم مانع از آن شد. اشاره پیامبر صلی الله علیه و آله به حضرت علی علیه السلام بسیار فراتر از آن است که شکی در آن باشد.
روح الله رستگارصفت - بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان