چه شد که خادم شدید؟
نسیم: من از هشت سالگی قم بودم و تا دیپلم آنجا بزرگ شدم و بعد از قبولی در دانشگاه آمدیم تهران. بهواسطه زندگیای که ایامی در قم داشتم، همیشه نسبت به حضرت معصومه سلاماللهعلیها احساس دین میکردم و حس میکردم و میکنم آرامش، امنیت، سلامتی و برکت وقتی که زندگی امروز من دارد، به خاطر حضور معنوی ایشان در زندگیام است.
به همین خاطر تلاش کردم شرایط زمانی را طوری ایجاد کنم که بتوانم کاری انجام بدهم؛ الان هم شرایط طوری نیست که زمان آزاد زیادی داشته باشم، اما برای ایجاد این شرایط تلاش کردم و حالا سه سال است که از اردیبهشت 92، در دفتر ارتباط با زائران خارجی حرم حضرت معصومه سلاماللهعلیها مشغول شدم. دفتری که سال 92 تأسیس شده و نیازمند نیرو بود و یکسری شرایط مثل تسلط به زبان انگلیسی و آزمون و… داشت که توانستم آنها را با موفقیت بگذرانم.
طاهره: اینکه چرا خادم شدم، شاید نشود یک دلیل خاص برایش آورد؛ اولین دلیل شاید این باشد که من ساکن قم هستم و خانم ولینعمت ما قمیها هستند و ما در قم بر سر خوان نعمت خانم هستیم. از طرفی، همیشه دوست داشتم خدمت اهلبیت را کرده باشم؛ حتی یکبار در خواب دیدم خادم هستم، ولی نه لزوماً خادم خانم. تا اینکه یکی از دوستانم که خادم خانم است، به من گفت: چرا خادم نمیشوی؛ گاهی دیدم داخل حرم اگر چیزی روی زمین باشد برمیداری. تا آن زمان به اینکه خادم بشوم فکر نکرده بودم، چون واقعاً خودم را لایق نمیدیدم، اما وقتی برای خادمی ثبتنام میکردند، همان دوستم به من اطلاع داد و تشویقم کرد تا ثبتنام کنم و الان تقریباً 6 ماه است که مدال افتخار خادمی خانم را دارم.
در حرم چه کاری انجام میدهید؟
نسیم: کار دفتر ارتباط با زائران خارجی، آشنایی دادن اولیه به توریستهایی است که وارد حرم میشوند. گاهی در این ارتباطات و توضیحاتی که داده میشود، حس میکنم شخصیت حضرت معصومه سلاماللهعلیها برای خود ما هم شناخته شده نیست، با اینکه از جایگاه خاصی برخوردار بودند؛ تا جاییکه آیتالله بهجت هر روز صبح به حرم میآمدند و در گوشهای مینشستند و به قول خودشان از خانم گدایی میکردند.
بیشتر افرادی که ما با آنها در ارتباط هستیم توریستهای خارجی مسیحی و غیرمسلمانی هستند که به خاطر نزدیکی قم به تهران و کاشان، در میان مسیر گردشگریشان، به قم هم سری میزنند؛ این دیدار آنها لزوماً بهواسطه دیدگاه مذهبیشان نیست، اما این هم روزنهای است که بتوان با آنها صحبت کرد و در میان صحبتها با توجهدادنشان به شخصیت قدیس و پاکی مثل حضرت مریم سلاماللهعلیها، حضرت معصومه سلاماللهعلیها را به عنوان مریم آل محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم به آنها معرفی کنیم که معمولاً این معرفی برایشان جذابیت دارد؛ از دختری امام کاظم و خواهری امام رضا علیهماالسلام و پاکی و نجابت و تجرد بانو برایشان میگوییم. در این میان، بعضیها بیشتر سؤال میکنند و دوست دارند بیشتر بدانند و بعضی دیگر نه! بعضی از افراد هم هستند که وارد مسائل ریزتری مثل تفاوت شیعه و سنی و… میشوند که آنها را به کارشناسان مذهبی میسپریم تا جوابهایشان را بگیرند.
طاهره: من علاقه خاصی به کفشداری داشتم؛ کفشداری زائران خانم حس خوبی برایم داشت، اما وقتی ما ثبتنام کردیم، افراد مجرد را فقط برای خدمات جذب میکردند. الان که وارد کار شدم، دیگر خدمت کردن در بخش خدمات را عاشقانه دوست دارم؛ حس میکنم خانم نظر ویژهای به خدام بخش خدمات دارند.
وظیفه خدام خانم بخش خدمات بیشتر جاروکشی، غبارروبی، تطهیر، مرتبکردن کتابخانهها، ضدعفونی و… است. در این مدت جاروهای دستی هم همراهمان داریم که اگر جایی نیاز به نظافت و جارو داشت، جارو کنیم و بعد از نماز جماعت هم شروع به خالیکردن سطلهای زباله داخل رواقها میکنیم. بعد از آن چون شیفت بعد ما برنامهای به نام خطبهخوانی دارند، شیفت ما موظف به تدارک برنامه خطبهخوانی برای آنهاست.
همدلی بین خدام خانم خیلی زیاد است؛ گاهی ممکن است برای یکی از ما مشکلی پیش بیاید که دیگری به جای او جایگزین شود، یا در ساعات شیفت مشکل جسمی یا حتی خستگی پیش میآید و خدام دیگر وظایف آن خادم را بهعهده میگیرند. من بارها از خدام شنیدم که ما گاهی با خستگی فراوان از منزل به اینجا میآییم، ولی وقتی شروع به کار میکنیم هیچ اثری از خستگی در وجودمان نیست و این تنها لطف و عنایت خود حضرت است.
مدت حضورتان در حرم به چه صورت است؟
نسیم: هر خادم هفتهای چهارساعت موظفی دارد، اما کسانی که خارج از قم هستند میتولنند هر 2 هفته، 8 ساعت حضور داشته باشند. من و همسرم همینطور حضور داریم؛ من در دفتر خانمها و ایشان، دفتر آقایان. ما پنجشنبه صبح از تهران حرکت میکنیم، همسرم 2 شیفت پشت سر هم از ساعت 7 تا 11 و 11 تا 15 دارند. من هم دو شیفت پشت سر هم از 11 تا 15 و از 15 تا 19؛ که یک شیفتمان با هم است. قبلاً ما 2 شیفت جدا برمیداشتیم تا در زمان شیفت هر کداممان، دیگری همراه پسرم باشد، اما خیلی سخت بود. حالا دیگر پسرم هم که 6 سالش است همکاری میکند و همراهمان است و مشکلی نداریم. حالا یا همراه من است یا همراه پدرش و اتفاقاً برایش جذاب است و برای توریستها هم این حضور جالب است.
طاهره: موظف یک خادم در هفته 4 ساعت است که به صورت اختیاری میتوانند 8 ساعت ممتد، اما بهصورت یک هفته در میان انجام وظیفه کنند. شیفت من هم شبهای دوشنبه از ساعت 23 تا 7 صبح به صورت یک هفته در میان است. کارها از ساعت 12 با جاروکشیدن صحنها و رواقها شروع میشود که برای خدامی که شب کار هستند و 8 ساعت ممتد کار میکنند، 2 ساعت استراحت داریم. وقتی ساعت استراحت تمام شد، برمیگردیم؛ اگر اطراف ضریح نیازی به گردگیری و غبارروبی داشته باشد، مشغول میشویم و کتابخانهها و جامهریها و… را مرتب میکنیم. حوالی ساعت 5 تا 6 هم برنامه ما انداختن سفرهها و گذاشتن گلدانها در رواقی است که به در ورودی ضریح متصل است و تهیه مقدمات خطبهخوانی شیفت بعد؛ ساعت 7 هم شیفت تمام میشود.
آیا جنسیت حضرت معصومه سلاماللهعلیها، در نوع تعاملات افراد و زوار، تفاوتی ایجاد میکند؟
نسیم: برای بعضی از توریستها، این زنبودن تفاوت دارد و گاه تحتتأثیر محیط هم قرار میگیرند و این نکته را به زبان میآورند و میگویند که انرژیهای مثبتی از فضا دریافت میکنند. خصوصاً اینکه ما به ایشان میگوییم که جایگاه خانم مثل جایگاه حضرت مریم سلاماللهعلیهاست و احساس میکنیم که خانمها از اینکه ببینند یک خانم در محوریت توجه مذهبی قرار گرفته و مردم برای آرامشگرفتن به ایشان مراجعه میکنند، خیلی استقبال میکنند و این حس را مسیحیان به خاطر وجود حضرت مریم سلاماللهعلیها بیشتر درک میکنند. در این بین بیشتر از فاطیما یاد میکنند که تفاوت تعبیر و تفسیر در این مورد وجود دارد. بعضیها هم از روستاهای کوچکی یاد میکنند که مشابه این شخصیت در آنجا هست و مردم برای تبرک و زیارت به آن مکانها میروند. البته این توریستها، عمدتاً مشهد نرفتند و فضای مشهد را درک نکردند.
طاهره: اینکه این مسأله در اصل موضوع تفاوتی داشته باشد، نه؛ چون به هرحال هر چی که باشد، بیت اهلبیت علیهمالسلام فرقی نمیکند کجا و متعلق به چه کسی باشند، اما در مورد حس و حال، خصوصاً برای ما که خانم هستیم، احساس قرابت بیشتری میکنیم و حس و حال متفاوتی برایمان دارد. مخصوصاً اینکه گفته شده اگر خواهان زیارت قبر پنهان حضرت زهرا سلاماللهعلیها هستید، قبر حضرت معصومه سلاماللهعلیها را زیارت کنید. برای ما هم که از زیارت قبر مادر محرومایم، زیارت بارگاه ملکوتی خانم حضرت معصومه سلاماللهعلیها شیرینی و لذت خاصی دارد؛ چون قبور ائمه دیگر را نمیتوانیم با این نیت زیارت کنیم.
از دغدغهها، دعاها و مشکلات زائران خبر دارید؟
نسیم: مواجهه ما با زائران داخلی خیلی کم است و معمولاً با آنها مواجههای نداریم؛ توریستها را هم که خدمتتان عرض کردم.
طاهره: بخشی از زواری که به حرم میآیند صرفاً برای زیارت این بارگاه آمده و عدهای هم از راههای دور و نزدیک، از ایران یا کشورهای مختلف، با کولهباری از حوایج مختلف یا برای اداء نذری که برآورده شده است، میآیند. اغلب زائران برای شفای بیماران یا حل گرفتاری و مشکلاتی که در زندگیشان با آنها مواجه هستند، به اینجا پناه میآورند و دست نیاز به سمت بانو دراز میکنند. ما هم به عنوان میزبان این عزیزان امیدواریم هرکس رنج سفر را تحمل میکند و قدم بر چشم ما میگذارد، مورد لطف و عنایت و نظر خاص حضرت سلاماللهعلیها قرار بگیرد.
کمی از حال و هوای خادمیتان بگویید.
نسیم: شاید برایتان جالب باشد که معمولاً تورلیدرهای ایرانی که مواجهه اولیه با ما خانمهای راهنما دارند، تصورشان این است که ما به خاطر مراقبت از حجاب خانمهای توریست و برای همراهیکردن با آنها، از دفتر فرستاده شدیم، ولی زمانی که در مورد کار و رشته تحصیلیمان، به انگلیسی برایشان توضیح میدهیم، تعجب میکنند و من هم میگویم که این حضور چه شادی و برکتی در زندگی ما ایجاد میکند که باعث میشود این راه طولانی را بیایم؛ طوریکه اگر شرایطی پیش بیاد که نتوانیم بیایم، خلأ زمانی را که به این مکان مقدس نیامدیم، به شدت حس میکنیم.
البته من معتقدم که جایگاه حضرت معصومه سلاماللهعلیها هنوز هم برای خود ما کمتر شناخته شده است و ما دید معرفتی و شناختی لازم را نسبت به ایشان نداریم و آنقدر که مسیحیان در حوزه شناختی در مورد حضرت مریم سلاماللهعلیها کار کردهاند، ما در مورد حضرت معصومه سلاماللهعلیها کار نکردیم و شاید من هم با بیان الکن خودم نتوانستم این کار را انجام بدهم، اما تلاش داشتم که این اتفاق بیفتد.
طاهره: درباره حس و حال خادمی؛ واقعاً تا این فضا را درک نکرده باشیم، قابل توصیف نیست. خصوصاً اولین شیفت هر خادم واقعاً حس خاصی دارد. علیالخصوص که شیفت من شیفت شبانه بود و هیچوقت آن ساعت و خلوت و حس و حال حرم را درک نکرده بودم. وقتی اولین شیفتم را رفتم، واقعاً احساس کردم به یک فضای جدید وارد شدم و حس خوبی بود.
اگر خاطرهای از دوران خادمی دارید، خوشحال میشویم بشنویم.
نسیم: تلاش من این است که تجربههای ارتباطی که با توریستها دارم را ثبت کنم و در اختیار دفتر قرار بدهم تا با سایر تجربیات دوستان، در یک مجموعه، برای آشنایی بیشتر افراد در اختیار آنها قرار بگیرد.
یکی از خاطراتی که دارم در مورد یک خانم لهستانی است که آمده بود و در سفارت لهستان کار میکرد و با چند زبان هم آشنا بود. این خانم برخلاف رویه معمول، اصرار داشت که وارد محوطه ضریح بشود. مسئولان قبول کردند که وارد محوطه ضریح بشویم، آنجا من کاملاً احساس کردم که حس این خانم متفاوت شد. در این بین، در طول مسیر که داشتیم در مورد مسائل مختلف با هم صحبت میکردیم، نگاه ایشان به مهرهای داخل جامهریها افتاد و پرسید “این چیه؟” من گفتم در عربی به این تربت گفته میشود و در فارسی مهر، و ما زمان به سجده رفتن سرمان را روی آن میگذاریم. باتوجه به اینکه این خانم سفرهای خارجی دیگری هم رفته بود و عربستان را هم دیده بود، حس کردم باید در این مورد که چرا ما از مهر استفاده میکنیم و آنها نه، توضیحاتی بدهم، به همین خاطر گفتم این یک نماد است از اینکه ما از خاکیم و هیچبودنمان را در برابر بزرگی مثل خدا نشان بدهیم، نه اینکه آن را پرستش میکنیم. من وقتی میخواستم خاک را بگویم، آن لحظه ترجمه کلمه انگلیسی خاک (Soil) به ذهنم نیامد و از واژه (dust) استفاده به معنای گرد و غبار کردم؛ این مثل آن بود که داریم میگوییم که ما در برابر یک موجود والا، غباری بیش نیستیم. وقتی این را گفتم، حس کردم چهره این خانم تغییر کرد و مثل این بود که این کلمه بار معنایی بهتری را به ایشان منتقل کرده است. در حقیقت، اتفاقی که ناشی از یک فراموشی من بود، اثرگذاری خوبی روی مخاطب من داشت.
طاهره: خود من خاطره خاصی به خاطرم نمیآید. اما باید بگویم که این مایه مباهات و افتخار من است که در قسمت خدمات، به حضرت و زائران ایشان خدمت میکنم.
و حسن ختام کلام اینکه:
خوشبخت قوم طایفه ما مردم قمایم/ جاروکشان خواهر خورشید هشتمایم
اینجا کویر خشک و نمکزار شور نیست/ ما روبهروی پهنه دریا نشستهایم
بوی مدینه میوزد از شهر ما بیا/ ما در جوار حضرت زهرا نشستهایم
گفتگو از سایت مهر خانه
صفحات: 1· 2