چند وقت پیش با مادری که یک پسربچه چهار ساله داشت، رفتهبودیم پارک. پسرش هر گربهای که میدید با چوب دنبالش میکرد و به قول خودش صدای اژدها درمیآورد تا گربهها را بترساند. اگر چند دقیقه میگذشت و گربهای سرراهش قرار نمیگرفت، چوب بیکارش را به تن و بدن درخت و بوتهها میکوبید. کمی صبر کردم تا مادرش تذکری بدهد، وقتی دیدم خبری نشد به بچه گفتم :”خاله گربهها گناه دارن، ببین چقدر میترسن…” مادر پرید وسط حرفم که :” ولش کن. اتفاقا من دوست دارم یک رگ خشونت هم داشتهباشه.”
دوست من نه یک زن عامی است و نه یک مادر بیمبالات. اتفاقا از آن مادرهای خورهی کتابها و سایتهای تربیت و روانشناسی است، اما… افسوس و صد افسوس که انگار هنوز در گوشه ذهن هر ایرانی دیوی هست که مدام زمزمه میکند :”گرگ باش تا گرگها نخورنت”.
*****
حسن نراقی در یکی از فصلهای کتاب خواندنی و ارزشمند “جامعه شناسی خودمانی” به نام “ما و میل به ویرانگری”، میل به ویرانگری را از جمله خصوصیات جامعه شناختی ایرانیان معرفی میکند و آمار و ارقام مستندی میآورد تا نشانمان دهد ما ایرانیها با چه ولع حیرت انگیزی به کار تخریب جنگلها، منابع طبیعی، اسطوره، تاریخ و هرچه برایمان اهمیت حیاتی دارد مشغولیم.
رفتارهایی از قبیل مصرف حریصانه منابع انرژی، خشونت علیه طبیعت و حیوانات، لذت درک ناشدنیمان برای تماشای صحنههای زد و خورد و حتی اعدام، خلیفهکشی و تخریب هرکه از حکومت خلع میشود، اصرارمان به رها کردن زباله در محیط حتی اگر سطل زباله دو متر آنطرفتر باشد و…. جزء عادات روزانهمان شده و وای بر ما اگر مادر باشیم و این صحنهها برایمان عادی شدهباشد.
کاری به ریشههای تاریخی و جامعه شناختی این صفت که ظاهرا هم در ما دیرپاست ندارم، اما آن چه من احساس میکنم این است که زمزمه ی شوم “گرگ باش تا گرگها نخورنت” گاهی بهصورت “بخور تا بقیه نخورن”، “مصرف کن تا بقیه تموم نکردن” تغییر شکل میدهد و میشود آنچه دارد میشود.
فاجعه همین جا پشت در است و اگر این نسل از ما صلح و دیگر خواهی و صرفهجویی را یاد نگیرند، بیمعطلی وارد اتاقهایمان میشود. برای نجات نسل آینده هیچ راهی جز تربیت درستشان نداریم، و الا با سرمایه ناچیزی که از منابع داریم برایشان به ارث میگذاریم، خودشان را به دست خودشان نابود خواهند کرد.
****
آن روز باید به دوستم میگفتم آدمی که با درخت و گل و گربه دوست نباشد، آدمی که از بچگی به ترساندن و تخریب عادت کند، بیتردید روزی یکی از قربانیانش خودش خواهد بود.