با فرارسيدن 16 آذر و روز دانشجو فرصتي دوباره براي بررسي هويت تاريخي و رسالت ملي و ديني دانشجو ، فرا روي ما قرار مي گيرد. ضمن بزرگداشت ياد و خاطره شهيدان دانشجو و تبريک اين روز به همه دانشجويان هميشه سربلند کشورمان، نوشتار حاضر ابتدا به بررسي تاريخي 16 آذر، علل، اهداف و نقش آن در شکل گيري جنبش دانشجويي پرداخته و رسالت اين جنبش را در شرايط کنوني مورد تحليل قرار مي دهد.
شکل گيري روز دانشجو
بعد از كودتاي 28 مرداد 1332، شاه كه در پي شكست كودتاي اول مورخ 25 مرداد 32 از طريق بغداد به رم گريخته بود، در 31 مرداد به تهران بازگشت و در صدد برآمد تا با كمك اربابان انگيسي و آمريكايي خود قدرت را بيش از پيش قبضه كند. از اين رو نخست وزير دولت كودتا سپهبد زاهدي در نامهاي به آيزنهاور رييس جمهور وقت آمريكا ضمن اعلام تلاش براي بهبود وضع بين المللي ايران وتجديد مناسبات سياسي ايران و انگليس ، از آمريكا براي آن چه که «نجات ايران از هرج و مرج اقتصادي و مالي» ميناميد تقاضاي كمك فوري كرد.[1] در شهريور همان سال دولت امريكا موافقت خود را با پرداخت مبلغ 23/4 ميليون دلار بابت كمكهاي فني سالانه اعلام و همچنين مبلغ 45 ميليون دلار كمك بلاعوض به ايران اعطا كرد.[2] - بعدها معلوم شد که آمريکائيها 5 ميليون دلار از اين مبلغ را بابت دستمزد زاهدي و اطرافيانش در قبال کودتا پرداخته بودند - اگرچه امريكاييها هدف خود را كمك به دولت جديد ايران براي «اعاده ثبات در كشور» و « پيشرفت اقتصادي» عنوان مي كردند اما واقعيت اين بود كه آنها ارسال كمكهاي مالي به دولت كودتا را به منظور سازماندهي دوباره ارتش و دستگاه اداري در جهت مقابله با فشار شوروي در مرزهاي شمالي و مبارزه با قدرت حزب توده در داخل را ضروري مي دانستند. و از سوي ديگر تسلط همه جانبه بر ايران و منابع نفتي آن را تعقيب مي نمودند ؛ از اين رو امريكا تنها پس از امضاي قرارداد كنسرسيوم در 28 شهريور 1332 با پرداخت 3/127 ميليون دلار به عنوان وام به ايران موافقت كرد. در اين راستا رژيم شاه نيز تلاش مي کرد با کمک هاي مالي و اطلاعاتي آمريکا (سيا) ، مخالفان را سرکوب و عمر حکومت نامشروع خود را که مورد نفرت عمومي بود ، تداوم بخشد.
درك كودتاي آمريکايي 28 مرداد براي مردم آزاده و مسلمان ايران سنگين بود. ايام عزاداري ماه محرم آن سال (شهريورماه 1332)، تهران شاهد برپايي تظاهرات گسترده اي است و تظاهركنندگان علي رغم دخالت مأموران شهرباني و واحدهاي لشكر نظامي ضد شورش پايتخت همچنان به اعتراضات خويش ادامه مي دادند . صبح روز عاشورا نيز پلاكاردهايي متضمن شعارهايي دراعتراض به حاكميت پهلوي دوم، همچنين شعارنويسي بر در و ديوار شهر بر ضد رژيم مستبد و خودكامه انجام مي گيرد.[3]
با آغاز سال تحصيلي و بازگشايي دانشگاه ها در مهرماه، بر اثر خيزش هاي مردمي و تحركات دانشجويي، اوضاع سياسي رو به وخامت بيشتر نهاد. دانشجويان با راه اندازي تظاهرات، پخش اعلاميه و تعطيل كلاس هاي درس، آشكارا خشم و نفرت خود را نسبت به ديكتاتوري حاكم ابراز داشتند. اولين تظاهرات يك پارچه مردم عليه رژيم كودتا در روز تاريخ 16 مهر 1332 اتفاق افتاد؛ دانشگاه و بازار به طرفداري از تظاهركنندگان اعتصاب كردند. تظاهرات به قدري سنگين بود كه كودتاچيان وارد معركه شدند و طاق بازار را بر سر بازاريان خراب كردند و دكانهاي آنان را به وسيله مزدوران خود غارت كردند.[4] همان روز دانشجويان به برپايي تظاهرات آرام در محيط دانشگاه مبادرت كردند. متعاقب آن، فرمانداري نظامي سراسيمه و وحشت زده چند افسر را به همراه چند دستگاه كاميون پر از سربازان تفنگدار به سوي دانشگاه گسيل داشت. سربازان مسلح در جاي جاي دانشگاه تهران موضع گرفتند و همه جا را زير نظر قرار دادند. دراين روز نيروهاي نظامي دست به اقدام كم سابقه اي زده و در داخل محيط دانشگاه مبادرت به دستگيري شماري از دانشجويان به اتهام اخلال در امنيت عمومي و برهم زدن نظم، نمودند.آنچه روز شانزدهم مهرماه روي داد، نخستين واكنش همه جانبه دانشگاه و دانشگاهيان (استاد و دانشجو) در برابر دولت كودتا بود.[5]
در 16 آبان سال 32 دولت كودتا به رغم آگاهي از حاكمبودن احساسات ضد انگليسي بر افكار عمومي، براي تجديد روابط ايران و انگلستان كه در جريان ملي سازي نفت قطع شده بود، مخفيانه شروع به مذاكرات كرد. و در 14 آذر 32 تصميم دو دولت را مبني بر «مبادله بدون تأخير سفير» اعلام داشت.[6] از همان روز اعلام رسمي تجديد روابط ايران و انگليس كه با وعده ورود قريب الوقوع «دنيس رايت» به عنوان كاردار سفارت انگليس در تهران همراه بود ناآراميها و تظاهرات پراكندهاي در چند نقطه پايتخت از جمله بازار تهران و دانشگاه تهران به وقوع پيوست و در پس آن عدهاي از معترضين در دانشگاه و بازار دستيگر شدند.[7] همزمان با بروز اين ناآراميها، روز 17 آذر براي ورود نيكسون معاون رييس جمهور امريكا به تهران تعيين و اعلام شد.
نيكسون در واقع به ايران ميآمد تا تا نتيجه سرمايه گذاري بيست و يك ميليون دلاري را كه سازمان جاسوسي آمريكا، سيا، در راه كودتا و سرنگوني دولت مردمي مصدق هزينه كرده بود، از نزديك مشاهده کرده و نتايج تحولات اخير را كه به تعبير آيزنهاور «پيروزي سياسي اميدبخشي را در ايران نصيب قواي طرفدار تثبيت اوضاع و قواي آزادي نموده است» ببيند. دانشجويان مبارز دانشگاه نيز تصميم گرفتند كه هنگام ورود نيكسون، نفرت و انزجار خود را به دستگاه كودتا و استکبار جهاني نشان دهند.
رژيم شاه براي مسلط شدن بر اوضاع و حفظ سلامت سفر نيكسون نيروهاي نظامي خود را در دانشگاه مستقر كرد؛ روز 15 آذر يكي از دربانان دانشگاه شنيده بود كه تلفني به يكي از افسران گارد دانشگاه دستور ميرسد كه « بايد دانشجويي را شقه كرد و جلوي در بزرگ دانشگاه آويخت كه عبرت همه شود و هنگام ورود نيسكون صداها خفه گردد و جنبندهاي نجنبد. » رژيم دراقدامي كم سابقه، نيروهاي لشكر دو زرهي را به دانشگاه اعزام كرد .صبح شانزده آذر، دانشجويان هنگام ورود به دانشگاه با درك و شم سياسي خود هوشيارانه سعي داشتند كمترين بهانه اي به دست بهانه جويان ندهند اما جو كاملاً ملتهب بود. ساعت اول بدون حادثه مهمي گذشت و چون بهانهاي به دست جلادان نيامد به داخل دانشكدهها هجوم ميآورند؛ از پزشكي، داروسازي، حقوق و علوم سياسي عده زيادي و حتي استادان را دستگير كردند و مورد ضرب و شتم و فحش و ناسزا قرار دادند.
رئيس وقت دانشگاه تهران براي اينكه جلوي ناآراميها را بگيرد، كل دانشگاه تهران را تعطيل كرد. حضور نظاميان در صحن دانشكده فني باعث شد كه بين نظاميان و دانشجويان، زد و خورد شود. عدهاي از سربازان، دانشكده فني را به صورت كامل محاصره كرده بودند تا كسي از ميدان نگريزد. هنگامي كه دانشجويان در حال خروج از دانشكده بودند به يكباره با يورش سربازان مسلح و حمله آنان با سرنيزه مواجه شدند كه بر اثر آن عده اي از دانشجويان مجروح گرديدند. برخي دانشجويان در واکنش به اين اقدام سبعانه نيروي نظامي، به شعار دادن روي آوردند . رگبار گلوله باريدن گرفت و چون دانشجويان فرصت فرار نداشتند به كلي غافل گير شدند و در همان لحظه اول عده زيادي هدف گلوله قرار گرفتند. مصطفي بزرگ نيا به ضرب سه گلوله از پا درآمد. مهندس مهدي شريعت رضوي كه ابتدا هدف قرار گرفته به سختي مجروح شده بود بر زمين ميخزيد و ناله ميكرد، و دوباره هدف گلوله قرار گرفت. احمد قندچي حتي يك قدم هم به عقب برنداشته و در جاي اوليه خود ايستاده بود و از گلوله باران اول مصون مانده يكي از جانيان گارد شاهنشاهي با رگبار مسلسل سينه او را شكافت.[8]
بدين گونه سه آذرخش شهيد به نامهاي شريعت رضوي، قندچي و بزرگنيا سينه شب را ميشكافند و جاودانه تاريخ ايران زمين ميشوند. شهيد چمران كه خود شاهد اين واقعه بوده در ر ابطه با حادثه 16 آذر مي گويد: « وقايع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گويي همه را به چشم مي بينم، صداي رگبار مسلسل در گوشم طنين مي اندازد، سكوت موحش بعد از رگبار، بدنم را مي لرزاند، آه بلند و ناله جانگداز مجروحين را در ميان اين سكوت دردناك مي شنوم. دانشكده فني خون آلود را در آن روز و روزهاي بعد به راي العين مي بينم.»[9] درست روز بعد از واقعه 16 آذر و در جو خفقان و وحشت، نيكسون معاون رييس جمهور امريكا به ايران آمد و در همان دانشگاهي كه هنوز به خون دانشجويان بي گناه رنگين بود دكتراي افتخاري حقوق دريافت كرد.
بدين گونه حادثه 16 آذر 1332، بعنوان نماد استکبار ستيزي ، مبارزه با استبداد و عدالت خواهي دانشجويان در تاريخ ايران ثبت شد. از آن پس، همه ساله به رغم كوشش رژيم و ساواك، در دانشگاه تهران و ديگر دانشگاههاي سراسر کشور مراسم و تظاهراتي به ياد شهيدان آن روز برپا مي گرديد.
پي نوشت ها:
[1] - باري روبين ، جنگ قدرت ها در ايران، ترجمه محمود مشرقي، تهران: آشتياني ، 1363، ص 84.
[2] - عبدالرضا هوشنگ مهدوي، سياست خارجي ايران در دوران پهلوي، تهران: البرز ، 1375 ، ص 222.
[3] - بررسي اجمالي جنبش دانشجويي از 28 مرداد تا 16 آذر 1332، فرصت حسيني ، موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران.
[4] - سه يار دبستاني- روايتي از وقايع 16 آذر 1332 در دانشگاه تهران ، پايگاه اطلاع رساني مرکز اسناد انقلاب اسلامي.
[5] - بررسي اجمالي جنبش دانشجويي از 28 مرداد تا 16 آذر 1332، پيشين.
[6] - سياست خارجي ايران در دوران پهلوي ، پيشين.
[7] - 16 آذر تولد مرگ بر آمريكا ، محسن حيدري ، شريف نيوز.
[8] - سه يار دبستاني، پيشين.
[9] - ر.ک: خاطرات شهيد چمران.
نوشته علیرضا محمدی
با سلام و تسلیت به مناسبت ایام اربعین حسینی
هوالشهید
تیک، تیک ، تیک …
چه با شتاب،این همه عجله …؟
دقایقی که پشت سرهم و پر شتاب در گذرند ، لحظاتی را تداعی می کنند،
که آن بانوی جلیله ، وبا شکوه به زمان التماس می کرد.
مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع
امشبو دلم خوشهِ داداشمو سیر می بینم
لحظه ها چه پرشتابهِ مکن ای صبح طلوع
آه که سالیان درازیست که لحظات چون برق می گذرد و هنوز یاد آن لحظات اندوه ناک و جانکاه سینه ها را می فشرد.
اربعین جدایی عمه ی سادات از دلبر دلها نزدیک است،
زینب و غم جدایی ….
چه سخت است خاطرات عزیزی که دوستش داری و هرروز و هر لحظه،
تشنگی
شیر خوار
گوش واره
آب
آتش
…..
نفسم به شماره افتاده ونگاهم خسته ،
ودل پرالتهابم بی رمق
توان این که قلمم را بر روی صفحه بکشم ندارم
دوست دارم آنقدر فریاد بکشم
که این دل گر گرفته را خاموش کند
یا حســــــــــــــین علیه السلام
التماس دعا
———————
دعاگوی ما و دیگر دوستان هم باشید