قبل نوشت:
جمعه ها محفل خانوادگي ما در خانه عزيزجان برپاست
يكي از شب هاي جمعه همه خانواده دور هم سريال ستايش را نگاه مي كرديم
عزيز بلند بلند شروع كرد به نفرين كردن حشمت فردوس!
كه اي الاهي چي بشوي كه مي خواهي بچه هاي اين طفل معصوم را چنگش بيرون كني و ….
آن موقع كه راستش به فكرم نرسيد فقط همگي خنديديم
اما با مطالعه نقدي كه در ادامه آورده ام فهميدم كه چه كلاهي سر من و البته عزيزجان رفته است!
در عصر دغدغه و مشغله امروز، فرصت دیدن یک یا چند فیلم و سریال، تنها زمانی است که میتوان از کار و درگیری یک روز پر التهاب فارغ شد. در این میان، علاوه بر مجموعههای طنز نودشبی، درامهای خانوادگی هم مخاطبان فراوانی دارد؛ مخاطبانی که با عناصر داستان، همذاتپنداری کرده و خود را همراه و همغصه شخصیتهای اصلی فیلم میدانند. شاید بتوان ادعا کرد فیلم دیدن و پیگیری مصرانه سریالهای جذاب، از همگانیترین سرگرمیهای امروز جامعه ماست؛ سرگرمیای که وقت و انرژی زیادی از مخاطب میگیرد و ذهن او را به شدت درگیر میکند و آگاهانه و ناآگاهانه مطالبی را به او میآموزد.
سریال ستایش نیز از این دست سرگرمیهاست؛ داستانی با ماجرایی پرکشش؛ در یک سو، دختری مظلوم و بیدفاع، با دو فرزند یتیم، برای عمل کردن به خواسته همسر، به دنبال استقلال است و میخواهد خودش، فرزندانش را تربیت کند و در سوی دیگر، پدربزرگی بزرگ و پرقدرت و بانفوذ، که میخواهد یادگارهای پسرش در کنارش باشند و بزرگ شدن آنها را ببیند، و برای رسیدن به این هدف حاضر است دست به هر کاری بزند.
ماجراهایی از جنس ماجرای ستایش و حشمت فردوس، موضوع قالب برخی داستانها و فیلمهای دهه گذشته است؛، که هنوز هم علیرغم روشن شدن خیلی از مسائل، بینندگان بسیاری را پای تلویزیون میخکوب میکند؛ آنقدر که تمام همّ کارگردان، ساخت سری دوم یک مجموعه میشود.
مخاطب عام، که اطلاعات دینی و حقوقی چندانی ندارد و شروط حضانت را نمی داند، همپای ستایش، با غمهایش غصهدار میشود و با فرارش از دست پدرشوهر سر شوق میآید، مسلم است که حشمت فردوس را غولی میداند که تمام همش گرفتن فرزندان یک مادر بیپناه است، به حکم شرع و قانون!!!
چه کسی باید به این مخاطب بگوید، تمامی متون فقهی -بدون استثنا- حضانت را حق و تکلیفی برای پدر و مادر دانسته و به دنبال آن، حضانت فرزند بعد از فوت پدر را با رکن حاضر دیگر حضانت، یعنی مادر میدانند. در اسلام تأکید بر آنست که تا زمان حیات مادر، حتی با وجود ازدواج او، حق حضانت فرزندِ فاقد پدر، با مادر است؛ فقط و فقط مادر(2) و این از دیرباز مورد تأیید قانون مدنی ما نیز بوده است و در ماده 1171 به صراحت ذکر میشود: «در صورت فوت یکی از ابوین، حضانت طفل با آن که زنده است خواهد بود هرچند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد.» و جد پدری تنها زمانی میتواند ادعای حضانت داشته باشد که مادری در میان نباشد؛(3) نه زمانی که مادر دادخواست حضانت داده و توانایی او در نگهداری فرزندان برای دادگاه اثبات شده است. و این موضوعی است که مخاطبی که دهه شصت و جنگ تحمیلی و همسران شهید و فرزندانشان را درک کرده، به خوبی دیده و حس کرده و برایش ملموس است.(4) با این وجود، ستایشِ فیلم را همراهی میکند؛ چراکه جذابیتهای رسانه، حقیقتهای موجود را به راحتی به فراموشی و حتی تحریفی باورپذیر میکشاند؛ آنقدر که دیگر به ذهنش هم خطور نخواهد کرد که پدربزرگ، در نبود پدر، ولیّ و قیّم کودکان است و حق دیدار و بزرگتری و ولایت بر آنان دارد(5) و با این وجود حق ندارد حضانت آنها را از مادرشان بگیرد.(6) پس دلیلی برای فرارهای مکرر ستایش و تلاشهای حشمت فردوس برای به دست آوردن و نگه داشتن فرزندان، وجود نخواهد داشت؛ و تمام حربههای مورد استفاده برای اثبات عدم کفایت مادر، اموری است که قانون بر آنها وقعی ننهاده است؛ چراکه از منظر قانون، عدم مراقبت از کودکان و انحطاط اخلاقی حضانتکننده موجب سلب حضانت از او خواهد شد، امری که مصادیق آن را اعتیاد، فساد اخلاقی، بیماریهای روانی و سوء استفاده از فرزند دانستهاند(7)؛ هرچند ممکن است برخی که درگیر مسئله حضانت بوده اند دریافته باشند از این حربه برای سلب حضانت مادران در برخی موارد استفاده می شود. ولی هیچ یک از این موارد، در سریال دیده نشد و حتی به اشتباه این رویه قضایی در مواردی در سریال گنجانده شده بود که پدربزرگ قصد داشت قبل از دو سالگی حضانت پسر ستایش و طاهر را بدست آورد. و البته ادعای حشمت فردوس حضانت فرزندان طاهر توسط ستایش را مخدوش نکرد، در نتیجه توقع همراهی دادگاه با فردوس کاملاً غیرقانونی خواهد بود.(8)
در برابر تمام این تنشها و تشنجآفرینیها، راهکار بسیار سادهتر از تصور ماست. مادری که فرزندانش را در اختیار دارد و بزرگ میکند و تربیت، و پدربزرگی که حقوق مالی نوهها و مسئولیت آنها را بر عهده دارد و در زمانهایی که توافق کردهاند،میتواند آنها را ببیند و در کنارشان باشد.
حال حق ماست که به عنوان مخاطبی که در برابر این آموزههای اشتباه قرار دارد، بپرسیم: جایگاه مشاوران دینی و حقوقی و… در ساخت مجموعههای پرمخاطب تلویزیونی کجاست؟ چه کسی مسئولیت انتقال اشتباه مفاهیم و آموزههای دینی و قانونی را بر عهده دارد؟ چه میزان زمان برای پاککردن این تصاویر از ذهن مردم نیاز است؟
پینوشت
1. در این میان واکنش پنجم، تهمینه میلانی، از فیلمهای تاثیرگذاری بود که حس ترحم و انتقام مخاطب را بی دلیل و بدون سند بر میانگیخت.
2. الف- نجفی، محمد حسن؛ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام. بیروت: دار احیاء التراث العربی؛ 1404ق. ج31، ص293.
ب- شهید ثانی، زین الدین بن علی؛ مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام. قم: موسسه المعارف الاسلامیه؛ 1413ق. ج8، ص412.
ج- خمینی، سید روح الله؛ تحریر الوسیله. قم: دارالعلم؛ بی تا. ج2، ص313.
د- خویی، سید ابوالقاسم؛ منهاج الصالحین. قم: مدینه العلم؛ 1410ق. ج2، ص286.
3. الف- علامه حلی، حسن به یوسف مطهر اسدی؛ قواعد الاحکام فی معرفه الحلال و الحرام. قم: دفتر انتشارات اسلامیوابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه؛ بی تا. ج3، ص102.
ب- تحریر الوسیله، ج2، ص313.
4. «حضانت فرزندان صغير يا محجوري كه پدرانشان به مقام والاي شهادت رسيده يا فوت شده باشند با مادران آنها خواهد بود و هزينهمتعارف زندگي اين فرزندان كه از اموال موروثي خودشان يا از طريق بودجه دولت يا يكي از نهادهاي انقلابي پرداخت ميشود در اختيار مادرانشان قرارميگيرد مگر آنكه دادگاه صالح در موارد ادعاي عدم صلاحيت مادر حكم به عدم صلاحيت بكند.» (قانون مصوب مجلس 8/10/1360).
5. ماده 1180 قانون مدنی: «طفل صغیر، تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود میباشد و همچنین است طفل غیررشید یا مجنون در صورتی که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد.»
6. ماده 1175 قانون مدنی: « طفل را نمیتوان از ابوین و یا از پدر و یا از مادری که حضانت با اوست گرفت مگر در صورت وجود علت قانونی.»
7. ماده 1173 قانون مدنی:«هرگاه در اثر عدم مواظبت يا انحطاط اخلاقي پدر يا مادري كه طفل تحت حضانت اوست، صحت جسماني و يا تربيت اخلاقي طفل درمعرض خطر باشد، محكمه ميتواند به تقاضاي اقرباي طفل يا به تقاضاي قيم او يا به تقاضاي رئيس حوزه قضائي هر تصميمي را كه براي حضانت طفلمقتضي بداند، اتخاذ كند.موارد ذيل از مصاديق عدم مواظبت و يا انحطاط اخلاقي هر يك از والدين است:1- اعتياد زيانآور به الكل، مواد مخدر و قمار.2- اشتهار به فساد اخلاق و فحشاء.3- ابتلا به بيماريهاي رواني با تشخيص پزشكي قانوني.4- سوء استفاده از طفل يا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقي مانند فساد و فحشاء، تكديگري و قاچاق.5- تكرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف.»
8. و این در شرایطی است که رای وحدت رویه نیز بر همین مبنا است: «به حكايت پرونده 947.19.11 شعبه نوزدهم ديوان عالي كشور بانو شهيندخت به طرفيت پدر مرحوم شوهرش در دادگاه حقوقي 2 مستقل تكابقائم مقام دادگاه مدني خاص اقامه دعوي نموده به اين توضيح كه شوهرش در سال 1369 فوت شده و خوانده پنج فرزند او را گرفته است در صورتي كهحضانت بچهها با او ميباشد و از اين لحاظ تقاضاي رسيدگي و تشخيص حضانت خواهان و استرداد فرزندان خود را نموده است دادگاه پس از رسيدگيدعوي خواهان را بر طبق ماده 1171 قانون مدني ثابت تشخيص داده و حكم شماره 83 - 72.8.3 را بر حضانت خواهان و استرداد اطفال به او صادركرده است - محكوم عليه در مهلت قانوني تجديد نظر خواسته و شعبه 19 ديوان عالي كشور رأي شماره 73.11 - 73.1.21 را بر تأييد حكم بدويصادر نموده است.»
9. امام خمینی ره: «اهميت راديو- تلويزيون بيشتر از همه است. اين دستگاهها دستگاههاي تربيتي است؛ بايد تمام اقشار ملت با اين دستگاهها تربيت بشوند؛ يك دانشگاه عمومي است.» (29/12/57)
با سلام مطلب جالبی بود موفق باشید.