هدایت ابتدایی بر اساس عقل و فطرت و وحی تحقق مییابد و شامل حال همه انسانها، اعم از مومن و کافر میشود اما هدایت و ضلالت بر اساس پاداش و کیفر جور دیگری است.
آیاتی در قرآن وجود دارد که دلالت می کند هدایت و گمراهی انسان ها به دست خداوند است: “فَیُضِلُّ اللّهُ مَن یَشَاء وَ یَهْدِی مَن یَشَاء ” یعنی خدا هر که را بخواهد هدایت می کند و هر که را بخواهد گمراه می کند که نمونه این دست آیات را می توان در سوره هایی مانند منافقون، قصص و … مشاهده کرد؛ با این توصیف وقتی هدایت و ضلالت افراد به دست خداوند صورت می گیرد و هر که را او بخواهد در مسیر درست یا منحرف قرار می دهد، آیا انسان در هدایت و گمراهی خود نقشی دارد؟ در واقع با این رویکرد، انسان هیچ اختیاری از خود برای سعادتمند شدن یا شقاوت ندارد و همه این ها با اراده و به خواست خدا صورت می گیرد، آیا این ادعا درست است؟
طبق آیات و روایات دو گونه هدایت و ضلالت داریم: ابتدایی و از باب پاداش و کیفر.
خداوند در آیه 26 سوره بقره می فرماید:” إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا یُضِلُّ بِهِ کَثِیرًا وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ؛ خداوند از این که (به موجودات ظاهراً کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمیکند. (در این میان) آنان که ایمان آوردهاند، میدانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیمودهاند، (این موضوع را بهانه کرده) میگویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت میکند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه میسازد!"
لذا اگر این آیه بدان معنا باشد که خدا اختیار را از انسان سلب می کند و هدایت و ضلالت به دست آن قادر متعال است بدون اراده انسان، تتمه و پایان آیه با این ادعا سازگاری ندارد.
این هدایت و گمراهی که در این آیه و برخی آیات دیگر همچون آیه 96 سوره نحل بیان شده است، هدایت و ضلالتی است که در سنت خدا تحقق می یابد. این هدایت و ضلالت ابتدایی و در اثر پاداش و کیفری که اشاره کردید به چه صورت است؟
هدایت ابتدایی بر اساس عقل و فطرت و وحی تحقق می یابد و شامل حال همه انسان ها اعم از مومن و کافر می شود اما هدایت و ضلالت بر اساس پاداش و کیفر، در اثر نوع برخورد و رفتار و اعمال انسان ها حاصل می شود.
همان طور که خداوند می فرماید: وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ؛ خدا جز افراد بدکردار را گمراه نمی کند لذا این افراد طبق انتخاب خود به فسق رسیده اند و خدا نیز آنها را گمراه تر می کند.
در واقع انسان ها طبق انتخاب خود راه گمراهی یا هدایت را بر می گزینند و بر اساس سنت الهی، راه خود را ادامه می دهند و خدا کمک می کند که فرد هدایت یافته، در مسیر خود گام بردارد و پیش رود و فرد گمراه نیز در مسیر خود گمراه بماند و پیش رود.
این سنت به چه شکل است یعنی خداوند چگونه کمک می کند که انسانی به سوی عرش پیش رود یا به انتخاب خود به فرش برسد؟
وقتی سخن از سنت الهی می کنیم، یعنی آن که به انتخاب خود راه نادرست را گزینش کرده، توفیق از او سلب می شود.
بنابراین سلب توفیق عاملی است برای گمراهی افراد که به انتخاب خود این مسیر را برگزیده و قصد ادامه آن را دارند.
مثلاً خداوند در آیه 10 سوره روم می فرماید: ” ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاۆُوا السُّوأَى أَن كَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِۆُون”
در واقع این سنت الهی است که در اثر سوء رفتار، انسان به جایی می رسد که طبق سنت الهی رها شده و گمراه تر می شود.
از سوی دیگر افرادی که راه مستقیم و الهی را انتخاب کرده اند، خداوند به آنها کمک می کند تا به پیش روند. خداوند در آیه 29 سوره انفال می فرماید: ” یِا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَاناً وَ یُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ”
در واقع برای آنها زمینه های خیر بیشتری فراهم می کند و در حقیقت این است معنای یُضِلُّ اللّهُ مَن یَشَاء وَ یَهْدِی مَن یَشَابنابراین، انتخاب راه خوب و بد از اول در اختیار خود ماست و آیات و روایات بر این مسأله تصریح می کنند و هر فردی هر کاری که می کند، باید بداند عمل او نتایج قهری نیز دارند لذا هدایت و ضلالتی که در سۆال ذکر شد، به معنای اجبار بر انتخاب راه درست و غلط از سوی خدا نیست بلکه بدان معنا است که راه سعادت و گمراهی و زمینه های آن برای هر فردی که خود مسیر را انتخاب کرده، فراهم و مساعد می شود و آن دستگیری لازم را خدا در اینجا می کند و این امر با اختیار انسان منافاتی ندارد.
برای روشن تر شدن این مطلب مثالی ذکر می کنم. فرض کنید فردی قصد سفر در جاده ای را دارد که هم شب باید در آن براند و هم روز. پلیس راهنما به او می گوید اگر در روز به علائم راهنمایی و رانندگی و هشدارها توجه کنی، مسیر را بدون خطر و به درستی طی می کنی و در راه درست قرار می گیری و شب، از جاده انحراف پیدا نمی کنی. حال اگر این فرد در روز به علائم توجه نکرد و به مسیر فرعی و انحرافی رفت، قطعاً شب در تاریکی به مشکل بر می خورد و حتی امکان سقوط و خطرهای فراوان برای او وجود دارد.
لذا هدایت ثانویه (هدایت اولیه در فطرت همه انسان ها همان طور که اشاره شد، قرار داده شده است) نتیجه کار ماست و اگر با چشم باز حرکت کردیم و به هشدارهای الهی توجه نمودیم، زمانی که بخواهیم منحرف شویم قطعاً خداوند به ما کمک خواهد کرد و در بیراهه نخواهیم افتاد و گرفتار راهزنان نخواهیم شد. منابع:
منابع:
سایت شبستان
سایت ایکس شبهه