مرد دست دختر پنج شش ساله اش را كه پيراهن تابستانه ي كوتاه مشكي بر تن دارد محكم گرفته است.همسرش مشغول خريد از مغازه ي روبرويي است.بالاتنه ي لباس دختركش كاملا باز است به حدي كه به زور مي پوشاندش و بلنداي لباسش هم به زور تا زير باسنش مي رسد،با صندل هاي بندي تابستاني و بدون پوششي در قسمت پاها.دخترك با اينكه خردسال است ابا دارد از لباسش.به زور لباس را پايين مي كشد تا كمي خود را بپوشاند.شايد در هيچكدام از شوهاي لباس دخترانه ي خارجي كه ديده اي چنين برهنگي بر تن دختربچه ي خردسالي نديده باشي!
دختر بيست و چند ساله اي رد مي شود.با موبايلش صحبت مي كند و توجهي به اطراف ندارد.مانتوي كوتاهي بر تن دارد كه به زور تا زير باسنش مي رسد.ساق رنگي چسباني پوشيده،صندل هاي بندي تابستاني با ناخنهايي كه لاك خوشرنگي بر آن نشسته.آرايش غليظش مانع مي شود بتواني درست سنش را تشخيص بدهي،موهايش را بلوند كرده و انگار كه تازه از آرايشگاه درآمده باشد دكوربندي شان نموده.نمونه اش را تنها در شوهاي فشن خارجي ديده اي!
مرد دست دختركش را محكم گرفته و با نگاهش رد گذر دختر جوان را دنبال مي كند.همانطور كه دست دخترش را مي فشارد چشم از اندام دختر جوان بر نميدارد.نگاهش انگار مي درد دختر را.دختر در هياهوي خيابان ناپديد مي شود و مرد همچنان دست دختركش را محكم مي فشارد.
یک داستان واقعی!
نویسنده وبلاگ فروردین نوشت:
پی نوشت:
1.وقتی از کودکی فرزندانمان را به بد پوششی عادت می دهیم نباید توقع داشته باشیم که در بزرگسالی پوشش مناسبی داشته باشند.
2.دنیا محل عمل و دریافت عکس العمل است باید مراقب رفتار خود بود چرا که عکس العمل آن را دریافت خواهیم کرد، هر عمل، رفتار، نگاه و … نامناسبی پاسخ نامناسبی خواهد داشت. و به قول مولانا: ( اين جهان كوه است و فعل ما ندا / سوي ما آيد نداها را صدا)