از وقتي به دنيا آمد هر كجا ميرفتم او هم همراهم بود
اوايل يا همراه با آقاي پدر بيرون ميرفتم و يا آژانس ميگرفتم
نگراني مادرانه است ديگر
كمي كه بزرگتر شد با هم تاكسي سوار ميشديم
چند باري هم مترو و اتوبوس البته اين قسمتش تجربههاي سختي بود
مخصوصا… بیشتر »
آرشیو برای: "بهمن 1392, 28"
گاهي فكر مي كنم نبايد نگران تربيت و سرگرم كردن كودك نورسيده ام باشم
فكر مي كنم با وقت گذاشتن ميتوانم مادر خوبي باشم
ميتوانم به راحتي سرگرمش كنم خودم هم لذت ببرم
ساختن این قبیل کاردستی ها، علاوه بر سرگرم کردن کودکتون و با هم بودن و داشتن لحظه ها… بیشتر »
گفت: عباس آقا با این درآمدت زندگیت میچرخه؟
گفتم: خدا رو شکر ،کم وبیش میسازیم.خدا خودش میرسونه. گفت : حالا ما دیگه غریبه شدیم لو نمیدی! گفتم: نه یه خورده قناعت میکنم گاهی اوقات هم کار دیگه ایجور بشه انجام میدم ،خدا بزرگه نمیذاره دست خالی بمونم. گف… بیشتر »