ما هر قدر خوشبین و امیدوار باشیم باز باید بدانیم رسیدن به مرحلهاى از تاریخ كه در آن همه انسانها زیر یك پرچم گرد آیند، و سلاحهاى وحشتناك از جهان برچیده شود؛ و طبقات به مفهوم استعمارگر و استعمار شونده از میان برود؛ و كشمكشها و بازیهاى خطرناك سیاسى و نظامى ابرقدرتها براى همیشه به دست فراموشى سپرده شود و دنیا از نام چندش آور «ابرقدرت» و كابوس شوم نیروهاى جهنمى آنها رهایى یابد؛ و رقابتهاى ناسالم و ویرانگر اقتصادى جاى خود را به تعاون همگانى انسانها در راه بهتر و پاكتر زیستن دهد؛ …هنوز زود است؛ و آمادگى عمومى لازم دارد.
امّا از آنجا كه در عصر اخیر تحوّلها و دگرگونی ها به سرعت روى مىدهد نباید آن را هم زیاد دور بدانیم همانند یك رۆیا و خواب شیرین.
ولى در هر حال، براى این كه دنیا چنان حكومتى را پذیرا گردد آمادگى هایی لازم است.
1ـ آمادگى فكرى و فرهنگى
یعنى سطح افكار مردم جهان آنچنان بالا رود كه بدانند مثلا مسأله «نژاد» یا «مناطق مختلف جغرافیائى» مسئله قابل توجّهى در زندگى بشر نیست. تفاوت رنگها و زبانها و سرزمینها نمىتوانند نوع بشر را از هم جدا سازد. تعصّبهاى قبیلهاى و گروهى باید براى همیشه بمیرد؛ فكر مسخرهآمیز «نژاد برتر» را باید به دور افكند؛ مرزهاى ساختگى با سیمهاى خاردار! و دیوارهایى همچون دیوار باستانى چین! نمىتواند انسانها را از هم دور سازد.
ما هر قدر خوشبین و امیدوار باشیم باز باید بدانیم رسیدن به مرحلهاى از تاریخ كه در آن همه انسانها زیر یك پرچم گرد آیند، و سلاحهاى وحشتناك از جهان برچیده شود؛ و طبقات به مفهوم استعمارگر و استعمار شونده از میان برود؛ و كشمكشها و بازیهاى خطرناك سیاسى و نظامى ابرقدرتها براى همیشه به دست فراموشى سپرده شود و دنیا از نام چندش آور «ابرقدرت» و كابوس شوم نیروهاى جهنمى آنها رهایى یابد؛ و رقابتهاى ناسالم و ویرانگر اقتصادى جاى خود را به تعاون همگانى انسانها در راه بهتر و پاكتر زیستن دهد؛ …هنوز زود است؛ و آمادگى عمومى لازم دارد
بلكه همان گونه كه نور آفتاب و نسیمهاى روحبخش، و ابرهاى باران زا، و سایر مواهب و نیروهاى جهان طبیعت به این مرزها ابداً توجّهى ندارند و همه روى كره زمین را دور مىزنند و دنیا را عملًا یك كشور مىدانند؛ ما انسانها نیز به همین مرحله از رشد فكرى برسیم.
و اگر خوب دقّت كنیم مىبینیم این طرز تفكّر در میان آگاهان و روشنفكرهاى جهان در حال تكوین و تكامل است، و روز به روز بر تعداد كسانى كه به مسأله «جهان وطنى» مىاندیشند افزوده مىشود.
حتّى مسأله زبان واحد جهانى از صورت حرف بیرون آمده و زبان «اسپرانتو» به عنوان زبانى كه همه جهانیان را در آینده به هم پیوند دهد ابداع شده، و كتابهاى مختلفى به این زبان نشر یافته است.
2ـ آمادگیهاى اجتماعى
مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، و تلخى این زندگى مادّى و یك بعدى را احساس كنند، و حتّى از این كه ادامه این راه یك بعدى ممكن است در آینده مشكلات كنونى را حل كند، مأیوس گردند.
مردم جهان باید بفهمند آنچه در قرن 18 و 19 میلادى درباره آینده درخشان تمدّن بشرى در پرتو پیشرفت هاى ماشینى به آنها نوید داده مىشد، در واقع در باغ سبزى بیش نبود؛ و یا همچون سرابى در یك بیابان سوزان در برابر دیدگان مسافران تشنه كام.
نه تنها صلح و رفاه و امنیّت مردم جهان تأمین نشد، بلكه دامنه مناقشات و ناامنی هاى مادّى و معنوى گسترش یافت.
نه تنها وضع قوانین بظاهر جالب، ظلم و تبعیض و استعمار و شكافهاى عظیم طبقاتى را از جهان برنچید، بلكه مفاسد پیشین، در مقیاس هاى عظیم تر و اشكال خطرناك تر بروز كرد.
پى بردن به عمق وضع خطرناك كنونى، نخست حالت تفكّر، سپس تردید، و سرانجام یأس از وضع موجود جهان، و آمادگى براى یك انقلاب هه جانبه بر اساس ارزشهاى جدید به وجود مىآورد.
این چیزى است كه تا حاصل نگردد رسیدن به چنان مرحلهاى ممكن نیست، درست همانند دمل چركینى كه تا نضج نگیرد لحظه نشتر زدن آن فرا نخواهد رسید.
3ـ آمادگیهاى تكنولوژى و ارتباطى
برخلاف آنچه بعضى مىپندارند كه رسیدن به مرحله تكامل اجتماعى و رسیدن به جهانى آكنده از صلح و عدالت، حتماً همراه با نابودى تكنولوژى جدید امكانپذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یك حكومت عادلانه جهانى نخواهد بود، بلكه شاید بدون آن وصول به چنین هدفى محال است.
براى ایجاد و سپس كنترل یك نظام جهانى، یك سلسله وسایل مافوق مدرن لازم است كه با آن بتوان جهان را در مدّت كوتاهى در نوردید و به همه جا سركشى كرد؛ از همه جا آگاه شد؛ و در صورت نیاز امكانات لازم را از یك سوى جهان به سوى دیگر برد؛ و پیام ها و اطّلاعات و آگاهی هاى مورد نیاز را در كمترین مدت به همه نقاط دنیا رسانید.
اگر زندگى صنعتى به وضع قدیم بازگردد، و مثلا براى فرستادن یك پیام از یك سوى جهان به سوى دیگر یك سال وقت لازم باشد، چگونه مىتوان بر جهان حكومت كرد و عدالت را در همه جا گسترد؟!
اگر براى سركوب كردن یك فرد یا یك گروه كوچك متجاوز مدّتها وقت براى مطّلع شدن حكومت و سپس مدّتها وقت براى فرستادن نیروى تأمین كننده عدالت لازم باشد، چگونه مىتوان حقّ و عدالت و صلح را در سراسر دنیا تأمین كرد؟!
خلاصه، بدون شك چنین حكومتى براى برقرار ساختن نظم و عدالت در سطح جهان نیاز به آن دارد كه در آنِ واحد از همه جا آگاه و بر همه جا تسلّط كامل داشته باشد، تا مردم آماده اصلاح را تربیت و رهبرى كند؛ آگاه سازد؛ زنده و بیدار نگه دارد؛ و چنانچه افرادى ناصالح بخواهند سر برآورند آنها را بر سر جاى خود بنشاند.
آنها كه غیر از این فكر مىكنند گویا به مفهوم حكومت جهانى نمىاندیشند و آن را با حكومت در یك محدوده كوچك مقایسه مىكنند.
اصولًا دنیائى كه مىخواهد به چنین مرحلهاى برسد باید آنچنان وسایل آموزش و تربیت در آن وسیع و گسترده و همگانى باشد كه قسمت عمده برنامههاى اصلاحى را با «خود آگاهى» و «خود یارى» مردم پیاده كند، و زنده كردن روح «خودآگاهى» و «خودیارى» عمومى و در سطح جهان نیازمند به نیرومندترین مراكز فرهنگى و وسایل ارتباط جمعى، و جامعترین كتب و مطبوعات، و مانند آن است، كه هیچ كدام از اینها بدون عالیترین و پیشرفتهترین وسائل صنعتى ممكن نیست.
آرى! اگر بنا بود همه كارها با «معجزه» تحقّق پذیرد وجود چنین نظامى بدون وسایل پیشرفته صنعتى قابل تصوّر بود ولى مگر اداره زندگى مردم جهان با معجزه ممكن است؟
معجزه، استثنائى است منطقى در نظام جارى طبیعت، براى اثبات حقّانیّت یك آیین آسمانى، نه براى اداره همیشگى نظام جامعه. این كار تنها باید بر محور قوانین طبیعى صورت گیرد.
منبع: کتاب: حکومت جهانی مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ـ آیة الله مکارم شیرازی