خیلی بده که دوستان طلبه ما از فضای سایبری کنار می کشند
یک طرح با عنوان « و من به حوزه آمدم» ایجاد شد بعد فراخوان دادیم که بیایید بنویسید چطوری شد که حوزه رو انتخاب کردید و به جای دانشجو لقب حوزه ای رو انتخاب کردید.
نیتم این بود که یک بانک اطلاعاتی درست کنیم و در قالب شعر، داستان، طنز، دلنوشته و … دلایل آدمهای مختلف بیاریم بعد
توی دانشگاه ها و دبیرستان ها معرفی کنیم و در اختیار دختر خانم ها بزاریم که ترغیب بشن برای این مسیر
اما
با اینکه استقبال خیلی خوب بود و همه تعریف کردند که طرح خوبیه، ادامه بدید و …
ولی در همین حد موند
شاید چند تایی نوشته به دستمون رسید و دیگه هیچی
امروز طبق معمول هر روز وی فضای سایبری، وب گردی می کردم که به وبلاگ «من و چادرم، خاطره» برخوردم
یه آدم خوش ذوق یک وبلاگ درست کرده با یه پست ثابت که چرا چادری شدید و فراخوان داده که بیاید و بنویسید،
دیدم 191 خاطره فرستادن
بعدش کتاب این وبلاگ حدود یه سال بعد چاپ شده و گزیده خاطرات رو منتشر کرده
به نشر دوم هم رسیده…
فکرشو بکنید…
حالا سوالم اینه
چرا از طرح «و من به حوزه آمدم» که مختص طلبه هاست استقبال نشد
منم یه همچین قصدی داشتم
می خواستم دخترای دیگه بدونن که حوزه چیز بدی نیست، یه مسیره که انتخاب بعضی هاست،
یه مسیره که هر کسی لیاقت رفتن توش پیدا نمی کنه،
یه چیزی تو مایه های قسمت شدن زیارت ائمه می مونه….
هر کی با یه خاطره می یاد
اینارو می دونم چون خیلیا برام تعریف کردن همین تعریفای اونا باعث شد این طرح ایجاد بشه اما حالا می بینم وقت عمل که می رسه همون طلبه های خودمون که خوب بلدن حرف بزنن حالا چیزی نمی نویسن.
خواهرای طلبه بنویسید…
اصلا خوب نیست که طلاب خودشون از فضای مجازی کنار بکشند
منٍ طلبه هیچ فرقی با یه دانشجو که کامپیوتر و ایمیل و چت و وبلاگ و وبسایت توی مشتشه ندارم
چرا بعضیامون هنوز بلد نیستیم یه ایمیل ساده بسازیم و باهاش ارتباط برقرار کنیم…
بیایید اگه ماها با مطالب خوب، خودمون توی این فضا نشون ندیم جامون که خالی نمونه، یکی دیگه با یه سری عقاید غلط میاد جامون می گیره.
بعد ماییم و یه روز محشرو کارهایی که می تونستیم انجام بدیم و ندادیم…
حالا خود دانی….