?? شبهه بررسی شده در روز دوم محرم
شاید بارها شنیده باشیم که اگر امام حسین (ع) علم به شهادت خود داشتند، چرا به سمت کربلا حرکت کردند و اجازه دادند آن واقعه به وقوع پیوندد؛ آیا این موضوع علم امام (ع) را زیر سوال نمی برد؟
اگر امام (ع) علم به کشته شدن خود داشته اند، آیا ادامه راه و رفتن به سوی کربلا به نوعی خودکشی محسوب نمی شود؟
پاسخ شبهه??
✅ نکته اول: آیا علم مانع از عمل است؟
نه تنها در مورد افعال خداوند سبحان یا اهل عصمت علیهم السلام، بلکه حتی در افعال خودمان، آیا «علم مانع از عمل است»، یا درست برعکس میباشد و «سبب و علت عمل» است؟! آیا «عمل مبتنی بر علم و حکمت» ارزشمند است، یا عمل جاهلانه و مبتنی بر غفلت و یا تصادفی و جبری؟!
پس آن که میداند و عالم است، بر اساس علمش عمل میکند تا علم به عرصه ظهور برسد و “معلوم” گردد؛ نه این که چون میداند، پس دیگر عمل نکند!
✅ ✅ نکته دوم:علم ما کم و بصیرتمان اندک و کوتاه است. از این رو گمان میکنیم که اگر کسی علم دارد، فقط علم به نتیجه دارد، پس اگر نتیجه به حسَب ظاهر تلخ و ناگوار بود، نباید آن کار را انجام دهد! و البته این گمان خطا و ادعا در حالی مطرح میشود که حتی مردمان عادی چنین نمیکنند. چرا که دامنهی علم، فقط به نتیجه ظاهری در همان زمان محدود نمیگردد.
انسان عاقل، مؤمن و بصیر (در رأس آنها خلیفة الله و امام)، به عمل صالح، به رضایت خدا، به تکلیف و وظیفه در هر موضع، موضوع و برههای، به حکمت آن، به آثار آن تا قیامت “علم” دارد. پس عمل میکند و عمل او همان «عملِ صالح، مخلصانه و حکیمانه» میباشد.
یک بسیجی (رزمنده) میداند که اگر روی مین یا زیر تانک برود، کشته میشود. اما میداند که مختار است برود یا نرود – رضایت خدا در چیست؟ - فضیلت کدام است؟ - اگر برود چه پیامدهایی دارد و اگر نرود، چه خسرانهایی به بار میآید؟ پس میداند که تکلیفش چیست و بدان عمل میکند.
امام حسین علیه السلام نیز میدانستند که اگر مسلم را به کوفه اعزام ننمایند، نه تنها حجّت برای دوست و دشمن تمام نمیشود، بلکه اساساً روشنگری انجام نمیگیرد، هدایت از مسیرش خارج میشود، دشمن شناخته نمیشود، یاران و همراهان با وضعیت غافلگیرانه مواجه میشوند … و من و شمای طول تاریخ، آگاه نمیگردیم. دلیل، برهان، بینه و حجّت نداریم و گمراه میشویم.
در آن زمان که سردمداران ظلم و فساد اسلام را ملعبه و بازیچه خود قرار داده بودند و به نام اسلام و پیامبر (ص) دست به هر فساد و جنایتی می زدند، امام (ع) مقابل این پدیده نامیمون ایستادند و تا پای جان رفتند؛ این درسی است برای تاریخ که هیهات من الذلة سرلوحه انسان ها قرار گرفته و به سمت کرامت انسانی علو درجات پیدا کنند.
کلام خود امام حسین(ع)
به این حرکت نمادین اقدام نمود و این مطلب از کلام خود آن حضرت، در وصیتی که به محمدبنحنفیه نگاشته است، به دست میآید؛ چرا که فرمود:
انی لم اخرج اشراً و لا بطراً و لا مفسداً و لا ظالماً … انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی محمد(ص) ارید أن آمر بالمعروف و أنهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی علی بن ابی طالب…( بحارالانوار، تهران، ج 44، ص 329.)
من از روی خودخواهی و سرمستی و گردنکشی و فساد و ظلم خارج نشدهام و جز این نیست که خارج شدم برای اصلاح در امت جدّم رسول خدا(ص) و اراده دارم که امر به معروف و نهی از منکر کنم و مطابق سیرهی جدم(ص) و پدرم، علی بن ابی طالب(ع)، رفتار نمایم.
آری به راستی حضرت حسین بن علی(ع) از خطری که متوجه دین شده بود، آگاه بود؛ از این رو در همان آغاز کار که مروان در مدینه به آن حضرت توصیه کرد که با یزید بیعت کند و به اصطلاح او، محترمانه و با آسایش خاطر زندگی نماید، فرمود:
انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید؛( مثیرالاحزان، ابن نما، تحقیق و نشر مدرسه الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، قم، سال 1406 هـ ق، محقق سید محمد باقر موحد ابطحی)
همانا ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم؛ باید با اسلام وداع کرد؛ زیرا امت به شبانی مثل یزید مبتلا شده است. دلایل فراوان دیگری نیز وجود دارد که حضرت سیدالشهدا(ع) اهدافی الهی و دور ازهوای نفس را جستجو میکرد و در راه رسیدن به این اهداف، جان گرانقدر خویش و یارانش را فدا کرد.
شهید مطهری نیز در کتاب حماسه حسینی علاوه بر موارد مذکور متذکر می شوند: امویین کاری کردند که شخصیت اسلامی را در میان مسلمین میراندند، کوفه مرکز ارتش اسلام بود و اگر امام به کوفه نمی رفت امروز تمام مورخین دنیا او را ملامت می کردند و می گفتند عراق که مرکز ارتش اسلامی بود از حسین ابن علی دعوت کرده بودند ولی او دعوت آنان را لبیک نگفت( کتاب حماسه حسینی، ج ۱، ص ۴۰)
#شبهات_محرم
#علم_امام_به شهادت
موسسه آموزش عالی حوزوی حضرت فاطمه(س)