مادر مهربان و قاطع من!
در دوران بچگی هر وقت کار اشتباهی انجام می دادم، به مادرم پناه می بردم چون می دانستم حتی اگرهم بخواهد دعوایم کند؛ مهربان تر از پدر رفتار می کند.
یادم هست که مادرم در عین مهربانی، حواسش بود چه زمانی ما را دعوا کند و چه زمانی با ما شوخی کند و خب تکلیف کارهای خیلی اشتباهمان با پدر بود. هرچند اصلا پدر خشنی نبود اما خب مهربانی مادرانه را نداشت.
الان که خودم قرار است مادر شوم، مدام فکرم مشغول این مسئله است که چطور یک مادر مهربان اما در عین حال قاطع باشم؟! به خاطر این دغدغه، به خانواده های اطرافم دقت کردم؛ و به چند دسته بندی رسیدم.
در بعضی خانواده ها می بینیم که مادر خانواده زیادی مهربان هست و حتی گاهی با این مهربانی بیش از حد در مقابل پدر قرار گرفته و باعث شده که کودک با دو مدل رفتاری متناقض رو برو شود. که البته گاهی برعکس این مدل هم دیده می شود و ضرر های این نوع مدل رفتاری نیز بر کسی پوشیده نیست.
اما در بعضی دیگر از خانواده ها این مهربانی بیش از حد از هر دو طرف دیده می شود و نتیجه ای به جز لوس شدن کودک نخواهد داشت.به همین دلیل روانشناسان یکی از دلایل لوس شدن کودکان را روش های غیر قابل قبول والدین به لحاظ تربیتی می دانند؛ والدین محبتکنندهِ افراطی که معیارهای تربیتی و روشهای یادگیری را در نظر نمیگیرند و صرفاً با محبتهای بیحد و حساب مانع اجتماعی شدن رفتارهای کودکان میشوند. چنین کودکانی معنای صبر و تحمل را در زندگی نمیآموزند و انسانهایی عجول و شخصیتهایی متزلزل بار خواهند آمد.
در تعدادی از خانواده ها نیز به صورت بر عکس والدین از ترس اینکه فرزندانشان لوس نشوند محبت را به صورت قطره ای نشان می دهند.که این مدل تربیتی نیز باعث کمبود محبت و آثار سوء آن خواهد شد.
اما باید به این نکته توجه کرد که هر چیزی به خصوص، محبت و مهربانی در حد اعتدال بهترین روش تربیتی خواهد بود، تشویق و تنبیه را می توان جزء جدانشدنی روش های تربیتی و بایستی ویژگیهایی داشتهباشند تا مؤثر واقع شوند. این دو روش چنانچه به موقع و با اصول درست اعمال گردند، می توانند از لوسشدن کودکان جلوگیری کنند.
در واقع این مسئله بسیار اهمیت دارد که میزان مقاومت، ایستادگی و انعطاف خود را در برابر فرزندانمان مورد بررسی قرار دهیم. بعضی از مادران پس از مقاومتی کوتاه در مقابل تقاضاهای فرزند، تسلیم می شوند و خواسته های کودک را به همان شکلی که او می خواهد برآورده می کنند. محبت در حد متعادل، توجه به نیازها و برآوردن آنها در حد معقول و داشتن روش های مناسب و علمی برای تشویق و تنبیه کودکان از جمله مواردی است که بایستی در خانواده وجود داشته باشد.
وقتی صحبت از قاطع بودن به میان می آید، برخی از مادران تصور میکنند که جدی و قاطع بودن به این معناست که مثلاً پرخاشگر باشیم و یا این که چنانچه فرزندمان از ما پیروی نکرد، با زور و خشونت مواردی را به او تحمیل کنیم. حال آن که در مقوله های تربیتی، قاطع و جدی بودن به این معناست که از اصولی پیروی کنیم و قوانینی برای فرزندانمان داشته باشیم، به علاوه، اصرار به اجرای آن قوانین در خانواده وجود داشته باشد. ثبات خُلق و ثبات اندیشه و رفتار در والدین ضروری است. چنانچه اصول تربیتی خود را تغییر دهیم و به گفته های خود چندان اعتقادی نداشته باشیم، فرزندان به اصول و قوانین خانواده پایبند نخواهند شد. پس جدی و قاطع بودن به معنای آن است که در اجرای اصول و قوانین خانواده باری به هر جهت رفتار نکنیم.
رفتارهایی که از کودکان سر می زند و در واقع سبک زندگی آنان را نشان می دهد، آموختنی و اکتسابی است. بنابراین آن چه در مورد شخصیت، عادات، تجربیات و یادگیری کودکان مشاهده می کنیم، همه نشأت گرفته و تأثیرپذیر از محیط زندگیشان است. روشهایی که والدین در قبال فرزندان اعمال میکنند، از جمله روشهای تشویقی و تنبیهی، قوانین و مقررات در خانواده، نحوه اجرای قوانین خانواده، انعطاف داشتن، سختگیر، قاطع و یا تسلیم شونده بودن در ساخت فکری کودکان و رفتارهای آنان بسیار مؤثر است.
حال جایگاه مادر در انتخاب مدل تربیتی بسیار بیشتر حائز اهمیت می باشد. مادر به دلیل همنشینی بیشتر با کودکان و گذراندن بیشترین زمان در کنار آنها تاثیر بیشتری بر رفتار بچه ها خواهد داشت.
با توجه به مطالب بالا به خوبی می توان دریافت که چگونه باید در عین مادر مهربان بودن به موقع قاطعیت نشان داد طوری که فرزندان در عین داشتن ارتباط صمیمانه با مادر حرف شنوی داشته باشند.
فائزه هروی